به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از ارومیه، هر مکتبی و تفکری را با رهبران و داعیان آن می شناسند، اسلام را و شیعه را با نبی اکرم، مولی الموحدین و ائمه هدی فقط می توان شناخت، چرا که سرچشمه اصلی این ها هستند و هیچ گونه احتمال خطا و نسیان در آن ها متصور نیست و بقیه افراد احتمال خطا دارند و نمی شود آن ها را سرچشمه مکتب شیعه دانست.
این روایت نبی مکرم اسلام بیان کننده فضائل بی نهایت مولی الموحدین است که فرمودند؛ «لو کانَ البَحرُ مِداداً و الأشجارُ أقلاماً و أوراقُها قِرْطاساً، و الجنُّ و الإنسُ کُتّاباً، لمّا احْصوا مَناقِبَهُ» «اگر دریاها مرکب، درختان قلم، برگهای درختان ورق، و جن و انس نویسنده شوند، نمیتوانند فضیلتهای او را به شماره درآورند». حقیقتا این گونه است هر اندازه بشر بتواند در مورد فضائل امام علی (ع) قلم فرسایی کند قادر نخواهد بود آن ها را احصا کند، به چند نمونه تبرکا از فضائل بی نظیر این شخصیت بی نظیر در مکتب شیعه اشاره می کنم؛
در ۱۰ سالگی به پیامبر اکرم ایمان آورد، حرف هایی را که آن زمان علی (ع) در حمایت از اسلام نوپا می زد برای اعراب آن زمان قابل فهم و درک نبود، با خود می گفتند این پسر بچه چرا هذیان می گوید، او هزاران سال از خود را در آن آیینه جمال پیامبر می دید، اولین شخصیتی است که به پیامبر ایمان آورد و تا آخر بر سر این ایمان ماند و هزینه داد و فرمود؛ با نبی اکرم به غار حراء می رفتم و پیامبر فرمود؛ یا علی هر چه را من می بینم تو هم می بینی و هر چه را می شنونم تو هم می شنوی، در آغوش پیامبر بزرگ و تربیت شد ونبی اکرم هزاران هزاران باب علم را به روی حضرت گشود.
آن روزی که پیامبر رحلت کرد مهم ترین دغدغه اش تشییع و دفن عزتمندانه پیامبر اولین شخصیت اسلام بود، هر چند عده ای پشت صحنه برای اسلام نوبنیان نقشه ها می کشیدند تا خلافت الهی را به وراثت و سلطنت تبدیل کنند، وقتی حقش را خوردند، زهرایش را که برایش همه هستی بود، پشت در گذاشتند، سکوت کرد تا وحدت جامعه اسلامی حفظ شود و از تفرقه جلوگیری کند. سکوت کرد اما ساکن نبود.
۲۵ سال در کنار کسانی که حقش را غصب کرده بودند بدون این که شایستگی این کار را هم آن غاصبان حق الله، داشته باشند برای اسلام زحمت کشید، نیرو تربیت کرد، مانع تحریف ها، انحراف ها و کج روی ها شد، اسلام نو بنیانی را که پیامبر به او امانت سپرده بود در آن غربت اسلام با جان و دل حفظ کرد هر چند إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی...
مردم که هر روز قدرت طلبی، ثروت اندوزی، رفاه طلبی خواص بی خاصیت را می دیدند به سکوت اشتباه شان در جنایت به اسلام پی می بردند اما این پی بردن ها بیشتر برای دنیایشان بود نه اسلام، ریختند در خانه علی (ع) تا جایی که حسنین زیر پای مردم ماند، حضرت به آن ها اعلام کرد «و أنا لکم وزیر خیرٌ لکم منّی أمیراً؛ «اگر وزیرتان باشم برای شما بهترم تا آنکه امیرتان باشم» چون می دانست مرفهین بی درد و مسلمانان اسلام بی خاصیتی که خودشان به دور از مکتب امیرالمؤمنین ساخته بودند، توان و تحمل عدالت دین و اسلام علوی را ندارند و به ستوه خواهند آمد.
به دلیل حُضُورُ الحاضِرِ، و قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ، و اخَذَ اللّه ُ عَلَی العُلَماءِ أن لا یُقارُّوا علی کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، حبل حکومت را به دست گرفت اما می دانست این مرفهین بی درد و مسلمانانی که اسلام را برای آبادانی دنیاشان می خواهند تحمل اسلام واقعی را ندارند و در این ۲۵ سال به گونه ای تربیت شده اند که جز رفاه و تن پروری از اسلام چیزی عائدشان نمی شود.
ترازوی عدالت را در مرکز خلافت مستقر کرد و اولین داد و هوارها از سابقه داران اسلامی بلند شد که حالا تبدیل شده بودند به مرفهین بی درد پر مدعا و چون جبهه و جنگ دیده بودند می خواستند اسلام را به بهای وظائف دینی شان غارت کنند. روبروی علی ایستادند، شمشیر به رویش کشیدند، مسلمانان را به بهای رسیدن به زخارف دنیا قتل عام کردند. حالا درد علی این بود أُرِیدُ أَنْ أُدَاوِیَ بِکُمْ وَ أَنْتُمْ دَائِی من می خواستم با شما درد مردم را درمان کنم حالا می نگرم که درد من شما هستید.
آن ۴ سال و ۹ ماهی که خلافت به دستش افتاد لَمْ یَضَعْ حَجَراً عَلَی حَجَر در دنیای خود سنگی بر روی سنگ ننهاد، و از دنیای مسلمانان هم قَدِ اکْتَفَی مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ؛ به کهنه پیراهنی و دو قرص نان جو بسنده کرد، نه مثل برخی مدیران کنونی که نرسیده باید ماشین، آپارتمان، راننده شخصی و ... شان را از اسلام به علاوه حق بدی آب و هوا .... را بستانند و آخر هم طلبکار باشند.
تنها حاکمی در عالم شد، که زندگی مردمانشان بهتر از او بود، تنها حاکمی بود که شکمی سیر غذا نخورد، هر چه داشت بین فقرا تقسیم کرد، آیا علی با تقسم غذای خود بین فقرا، فقر را ریشه کن کرد؟ قطعا نه، اما می خواست، آن فقیری که درد می کشد، فقر می کشد و نداری را تحمل می کند وقتی چشمش به خلیفه و حاکم مسلمانان افتاد و دید وضع مادی او از همه مردم پایین تر است دلش خنک و آرام شود نه این که مثل فلان مدیر به ظاهر اسلامی با ماشین های شیشه دودی و چند میلیاردی به میان فقرا برود و مانور تجمل راه بیاندازد و درد فقرا را افزایش دهد و مردم را به اسلام و انقلاب بدبین کند.
سخن را با کلامی از جرداق مسیحی به پایان می رسانیم؛ خیلی از مسلمانان و حاکمان و مدیران جامعه اسلامی دم از علی می زنند اما به روش معاویه عمل می کنند.
مهدی شاهی زاده علیار
انتهای خبر./