جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
حجت الاسلام رستم نژاد

حوزه/به دوستان اهل قلم توصیه می کنم زود کتاب چاپ نکنند، هزار صفحه نوشتن و پاره کردن می‌ارزد تا هزار و یکمین صفحه را درست و صحیح چاپ کنیم، دست به قلم شدن، مثل خوشنویسی است، آنقدر باید کج و معوج نوشت تا خوب نوشتن را یاد گرفت.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه درگفت وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین رستم‌نژاد برگزیده، جشنواره کتاب سال حوزه مسایل مختلفی از جمله امر پژوهش و نیز آسیب‌شناسی روش‌های آموزشی در حوزه را مورد بررسی قرارداد .

متن گفت‌وگو با این استاد علوم قرآنی حوزه در ذیل می‌آید

*به نظر شما فضای قرآنی حوزه هم درعرصه«تفسیر قرآن» در کرسی اصلی تدریس حوزه و هم آسیب‌شناسی سایر فضاهای قرآنی حوزه چگونه است؟

این سوال دو منظور می‌تواند داشته باشد، یکی این‌که بگوییم «قرآن به طورکامل مهجور است» که من معتقدم این‌گونه نیست. چون فقه هم از دل قرآن و حدیث است ،فقه، کلام و عرفان ما همه و همه باید ریشه در قرآن و حدیث داشته باشد که دارد. به این معنا، باید گفت: قرآن در حوزه مهجور نیست.

اما اگر نگاه خاصی داشته باشیم و مثلا بگوییم، عبارات قرآن، باید محور حوزه باشد در این صورت می‌توان گفت، که از این نگاه قرآن مهجور است و باید بیش از پیش به قرآن توجه و مراجعه شود.

*چرا دروسی مثل تفسیر جایگاه خود را هنوز به دست نیاورده؟

به نظر من اولاباید علوم حوزه را متوازن‌سازی کرد ،مساله دیگر این که در حوزه استعدادسنجی نمی‌شود در واقع برای همه افراد یک جور برنامه ریزی شود، در علوم دانشگاهی، این استعدادسنجی صورت می‌گیرد، مگر ما نیازهای دیگری نداریم؟ برخی استعداد کلامی دارند ،برخی استعداد فقهی و... که این استعدادها در حوزه تفکیک نشده است.

البته رشته‌های تخصصی راه اندازی شده، ولی همه آن رشته‌ها در حاشیه‌اند درحالی که بایدکنار فقه و اصول قرار بگیرند، نه درعصرها که وقت استراحت است ووقت بسیار نامناسبی برای ارائه دروس می باشد و متاسفانه این‌گونه دروس را نیز همان موقع ارائه داده‌اند.

*چه کسی، چه گروهی و چه نهادی متکفل اصلاح این قضیه است؟

بدنه حوزه باید این را بخواهد، اکنون طلبه ما باورش این است اگر فقه و اصول نداشته باشد، هیچ چیز ندارد! مگر همه نیازهای ما را فقه و اصول جواب می‌دهد؟ پس کلام و تفسیر چه می‌شود؟ شبهات کلامی است که فرزندان ما را شکار می‌کند، بسیاری از این شبهات، تاریخی و حدیثی است.

بنابراین باید بدنه حوزه بخواهد وکارهای اجرایی و مدیریتی از طریق مدیریت حوزه انجام شود وهم مراجع عظام تقلید مدیران را حمایت کنند.

*فضای پژوهش در حوزه را چگونه می‌بینید؟ آیا طلاب روحیه پژوهشگرانه دارند؟

ما نسبت به زمانمان خیلی عقب هستیم، البته نمی‌گوییم کاری نمی‌شود؛ الان بهترین آثار از فضلای جوان حوزه چاپ می‌شود، ما ده‌ها مجله علمی- پژوهشی را تغذیه می‌کنیم چه در مراکزی مثل دانشکده حدیث و دانشگاه معارف و چه درحوزه‌ها و مراکز دیگر، ازطریق طلاب درس خارج این کار صورت می گیرد .

*چند درصد طلاب حوزه، کار پژوهشی می‌کنند؟

بسیاری از مراکز علمی و پژوهشی ما را طلبه‌ها اداره می‌کنند، ولی اینها کم‌اند وقتی طلبه‌ها وارد آن عرصه ها می‌شوند، فرمول راه را نمی‌دانند، ولی اگر روش و متدکار را یاد بگیرند، بسیار می‌درخشند عموم حوزویان ما نگاه پژوهشی ندارند با این‌که ماهیت کارشان پژوهش است «استنباط» رایج در حوزه در واقع به معنای پژوهش است.

*دلیل این بیگانگی پژوهشی درمیان حوزویان چیست؟

یکی از دلایلش این است که روش تدریس حوزه بسیار سنتی است و روش‌مند نیست، متن‌های درسی هم پژوهش محور نیست. حتی در درس خارج، روش به طلبه داده نمی‌شود و طلبه باید خیلی زرنگ باشد تا روش را از استاد یاد بگیرد.

ما درباره روش‌ها باید طوری کارکنیم که طلاب با 5 سال شرکت دردرس خارج به صورت روش‌مند نتیجه مطلوب را کسب کنند، یعنی در اصل باید «روش‌ها» القا شود، اما الان، «محصور روش‌ها» القا می‌شود که نتیجه آن این می‌شود که یکی درس بگوید و دیگری بنویسد.

*روشمندی دردروس حوزه یک ضرورت است

درعرصه تفسیر قرآن چیزی که الان در حوزه معمول است، تفسیر نیست بلکه شنیدن تفسیر است، باید روش تفسیر را به طلاب گفت: «روش» خیلی مهم است، ما در رشته‌های تخصصی دنبال روش می‌گردیم و به همین دلیل طلبه زود موفق می‌شود، اگر به دروس حوزوی به صورت روش‌مند توجه شود ازتحمیل این همه هزینه جلوگیری می شود.

*تفاوت حوزه ودانشگاه

به نظرم تعریف موقعیت حوزه و دانشگاه در دوران کنونی، این‌گونه است که «حوزه» علم را دارد و دانشگاه روش را

و اگر ما روش‌ها را یاد گرفته بودیم، بیش ازاینکه هستیم می توانستیم جلوترباشیم .

برخی کتاب‌های تفسیری جشنواره کتاب سال حوزه که افراد فاضل و دانشمندی آنها را می‌نویسند عموما دور از ادبیات و نگارش امروزی هستند و این به علت خلاء روشمند بودن تحقیقات است.

ادبیات امروزی با اصطلاحات حوزوی فرق می‌کند، نباید بدون توجه به این‌ها، دست به قلم برد باید خود را ارتقا ببخشیم و بهترین روش این است که بعد از آموزش روش تحقیق دست به قلم شویم.

فضلای حوزه باید امروزی بنویسند و قبل از نوشتن کتاب باید مقاله به مجلات بدهند، زیرا در مجلات مقاله آنها ارزیابی می‌شود و نگارنده می‌داند در معرض چه نقدهایی قرار می‌گیرد، لذا باید خودمان آسیب‌شناسی داشته باشیم حوزه ای که شبهه را بلد است، جواب را هم می داند چرا نمی‌تواند بنویسد؟

*تالیفات شما در چه زمینه‌هایی بوده است؟

عمده کارمن تفسیر «الجامع الاثری» آیت‌الله معرفت بوده که در 6 جلد انجام شده و به آخر سوره بقره رسیده است درحال نوشتن سوره انعام هستم، سوره آل‌عمران، نساء مائده و انعام در دست انجام است که این مجموعه هشت جلدی آماده چاپ است 4 جلدش برای انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ارسال شده و 4 جلد دیگر در دست تایپ می باشد 3 جلد کتاب هم برای دارالتقریب و دو جلد درباره حج و یکی هم در مورد امر به معروف و نهی از منکر که روایات فریقین با دسته‌بندی خاصی در آن آمده است به رشته تحریر درآورده ام.

همچنین چند کتاب درسی ازجمله کتاب پژوهش تطبیقی در روایات تفسیری و کتاب یقین که کتاب درسی جامعةالمصطفی است و سال گذشته به چاپ رسیده و کتاب درسی معاد و دو کتاب هم در آموزش مجازی جامعةالمصطفی نوشته ام ومورد استفاده طلاب است، البته کتاب‌های کوچک دیگری نیز نوشته‌ام همچون دین‌ستیزی از نگاه قرآن ، تکرار‌پذیری حادثه کربلا و جلوه‌های پیام الهی در قرآن، کارهای گروهی در دائرةالمعارف فقه مقارن حضرت آیت‌الله مکارم‌شیرازی که به اتفاق برخی دوستان و زیر نظر ایشان انجام می‌شود کار کرده‌ام.

کتاب دیگری درباره عاشورا که حدود 700 صفحه است، این اثر را با همکاری دکتر سعید دلودی زیر نظر آیت‌الله مکارم‌شیرازی نوشته‌ایم این کتاب 7 بار چاپ و به زبان عربی هم ترجمه شده. احتمالا به زبان اردو هم چاپ شده است.

*این کتاب، در چه زمینه‌ای از موضوع عاشورا است؟

ریشه‌های قیام، انگیزه‌ها، رویدادها و پیامدها وقایع نگاری و تحلیل شده است

*درباره انگیزه تالیف کتاب پژوهش تطبیقی در روایات تفسیری فریقین توضیح دهید.

این کتاب به دو رشته تفسیر و حدیث مربوط است. منتهی وجه جامع کتاب این است که به این نکته توجه شده «اهل سنت توسعه معنایی در روایت قائلند و از صحابه و تابعین هم روایت نقل می‌کنند» اینها اگر کنار هم قرار بگیرد، خیلی چیزها را نشان می‌دهد. آن چه باید رنگ ببازد، رنگ می‌بازد آنچه باید اصالتش حفظ شود، حفظ می‌شود.

اساسا با نگاه فریقینی، هم تقریب بین روایات اتفاق می‌افتد و هم امتیازات روایات اهل‌بیت‌(ع) فهمیده می‌شود و قضاوت بین روایات راحت‌تر می‌شود. این کتاب متن درسی رشته‌های مختلف حدیث و تفسیر است .

کتاب «پژوهش تطبیقی» کتابی بین رشته‌ای و تطبیقی است که شاه کلید بحث در دو جهت اصلی است، غیر از منبع‌شناسی، ویژگی روایات تفسیری فریقین و آسیب‌شناسی آنها نیز گفته و تحلیل شده که در واقع دو کار اساسی در آن انجام شده، بیان ویژگی و آسیب‌شناسی.

*رویکرد این کتاب، تدوین یک متن آموزشی بوده است؟

بله. بر اساس سرفصل‌های مصوب وزارت علوم، سال‌ها قبل از تالیف متون جدید، این کتاب تدریس می‌شده است.

*از جهت تکنولوژی آموزشی، کتاب شما چه خصوصیتی دارد؟ انتخاب کتاب به عنوان «کتاب سال حوزه»، به علت کدام ویژگی بوده؟ متن یا شیوه تالیف؟

من متن را ترجیح می‌دهم، ولی دوستانی که در تکنولوژی آموزشی صاحب نظر بودند، این بخش را بیشتر برجسته کردند. این کتاب را کتاب متنی می‌دانم، سال‌ها درسش را گفته‌ام، البته تکنولوژی آموزشی ممکن است از نظر روش با این نوع متنی که در کتاب بنده هست، تفاوت‌هایی داشته باشد.

با این حال، این کتاب و نحوه تدوینش، چند هدف دارد؛ هر باب و هر درس را باز کنید، هدف آموزشی تعریف شده و چکیده و پرسش و پاسخ و تحقیق مرتبط با متن دارد و منابع را هم معرفی کرده است، تا پژوهش‌های فوق برنامه از این منابع تهیه شود و این از نظر تکنولوژی، آموزشی کافی است، علاوه بر این، برای رسا بودن متن باید بدنه محکم و ورود و خروج به بحث هم مناسب با سطح مخاطب باشد که در این کتاب سعی کرده‌ام این موارد را رعایت کنم.

*چه شد که به این ساختار رسیدید؟ ابتکار خودتان بود یا از الگویی پیروی کردید؟

این الگویی که در کتاب بنده هست، یک روش استاندارد است سابقه من هم به این تجربه کمک کرد 5 سال مسئول اداره آموزش حوزه بوده‌ام برای اساتید کارگاه برگزار می‌کردیم خودم هم شرکت می‌کردم تا این حد تجارب و سابقه در کنار این الگوی استاندارد، سبب شد تا یک استاندارد جهانی در دانشگاه که مطلوب حوزه باشد، بومی‌سازی شود.

*کتاب در چه مقطعی و چه مراکزی تدریس می‌شود؟

در مقطع ارشد و به سفارش جامعةالمصطفی نوشته شده و در آنجا و مراکز دیگر تدریس می‌شود.

*باز خورد کتاب در مراکز علمی چگونه بوده؟ آیا کتاب نقد شده؟

بعد از انتشار، کتاب را به انجمن قرآن حوزه بردم و تقاضا کردم، جلسه نقدی بگذارند، آقایان دکترنصیری علوی‌گرگانی‌مهر، کتاب را نقد کردند، من توضیح دادم که این اثر بر اساس چارچوب خاصی که برایش تعیین شده نوشته شده و پیشنهادهای آنها را هم یادداشت کردم تا در چاپ‌های بعدی اعمال شود، کتاب بنده چون تازه تالیف است به مرحله بازخورد نرسیده، ولی افرادی که مرا می‌شناختند و کتاب را مطالعه کردند نکاتی یادآور نمودند.

*توزیع کتاب به چه شکل است؟

بر عهده جامعةالمصطفی است در مراکز جامعةالمصطفی توزیع شده.

*اثر شما یک کار تطبیقی بین الفریقین است، آیا با علمای اهل سنت هم در این زمینه مراوده داشته‌اید یا نه؟

در سفری که به هند داشتم، مباحث این کتاب در جمع علمای اهل سنت مطرح شد و آنها هم خوشحال شدند، ولی من کتاب را نداشتم تا به آنان هدیه کنم، آنها البته طالب بودند که از جامعةالمصطفی کتاب را بگیرند. کتاب الحج و امربه معروف و نهی از منکر را هم اهل سنت دیده‌اند، این کتاب‌ها الان در حال ترجمه به چند زبان اردو، عربی و احتمالا انگلیسی است .

درپایان اگر نکته‌ ناگفته‌ای درباره کتاب و مباحث مطرح شده دارید بفرمایید.

سفارشم به دوستان حوزوی و اهل قلم این است زود کتاب چاپ نکنند اگر کسی هزار صفحه بنویسد و پاره کند می‌ارزد تا هزار و یکمین صفحه را درست و صحیح چاپ کند، دست به قلم شدن، مثل خوشنویسی است، آنقدر باید کج و معوج نوشت تا خوب نوشتن را یاد گرفت کمتر بنویسیم اما درست‌تر بنویسیم، نوشتن را از مطالب ساده شروع کنیم، تا نوشتن و توصیف کردن را یاد بگیریم، چون توصیف کردن سخت است و هنر می‌خواهد، باید آنقدر تمرین کرد تا پخته شود آن هم در جهان امروز که نگاه‌ها ظریف است، باید مقداری به خود زحمت بدهیم.

باید بدانیم چه گوهرهایی در احادیث داریم که نتوانسته‌ایم به مردم ارائه دهیم.

معمولا آنها که می‌نویسند، خوش‌بیان هم می‌شوند، طلبه باید استعداد خود را پیدا کند دو اسلحه در قرآن آمده، بیان و قلم. که طلبه هر دو را دارد، ما متاسفانه کاری به نوشتن نداریم همان‌طور که کاری به بیان نداریم.

باید بیان و قلم را تقویت کنیم توصیه من به افرادی که اول کارند این است بنویسید و منتشر نکنید، تا این‌که چند نفر از اهالی خبره فن، کار شما را ببینند و تصدیق کنند، شما اهل فن شده‌اید، بسیاری از افراد بودند که نوشتند و منتشر کردند، ولی بعد پشیمان شدند.

حجت‌الاسلام مهدی رستم‌نژاد در سال 1353 وارد دنیای طلبگی شد در طول دوران تحصیل از محضر اساتید بزرگی بهره برد که برخی از آنها از دنیا رفته‌اند و برخی هم از مراجع فعلی‌اند، ده سال درس خارج و سطح 4 را در رشته تخصصی تفسیر گذارنده، تمام کارهایش در زمینه تفسیر با گرایش تفسیر روایی است، الان مشغول ادامه کار تفسیر حضرت آیت‌الله معرفت است و یکی از آثارش با نام پژوهش تطبیقی در روایات تفسیری فریقین در جشنواره کتاب سال حوزه مورد تقدیر قرار گرفته است.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha