سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ |۹ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 19, 2024
حبیب علی اشرفی

حوزه / والدین شهداء باید افتخار کنند که فرزندی را تربیت کرده تا همه عمرش را و تمام وجودش را در اختیار اسلام و قرآن گذاشته و به خاطر قرآن، جهاد کرده و شهید شده است.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، شهید حبیب علی اشرفی متولد 1343 در روستای خورجستان از توابع هشترود می باشد. پدرش حکمعلی به شغل کشاورزی اشتغال داشت. وی کودکی و تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی در زادگاهش سپری کرد.

حبیب علی بعد از پایان دوره راهنمایی به حوزه علمیه وارد شد و در مدرسه علمیه طالبیه تبریز ساکن شد.

وی سپس برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی شهر مقدس قم شده و در مدرسه علمیه الهادی در دروس استادان حوزه به کسب علوم حوزوی مشغول شد.

شهید اشرفی برای دفاع از حریم اسلام و لبیک به امام و مقتدای خود، هفت نوبت به جبهه های حق علیه باطل شتافت و سرانجام در بیست و دوم فروردین 1366 در کربلای شهدای ایران، شلمچه با در آغوش کشیدن شهادت به آرزوی دیرین خود نائل آمد.

«طنین گرم سخنان استاد در باب شهادت»

 حبیب پای درس استاد صادقی نشسته بود و با دقت به سخنانش گوش می داد که می گفت: افراد معمولی و آنان که به رشد مکتبی نرسیده اند از درک و فهم شهادت ناتوانند.

حبیب به فکر فرو رفت و وقتی به خود آمد که کلاس درس تمام شده بود. وی از کلاس خارج شده و مدرسه را به قصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها ترک کرد؛ در مسیر منتهی به حرم نیز به سخنان استاد فکر می کرد.

وقتی به حرم رسید، کنار حوض وسط صحن وضو گرفت. صدای اذان ظهر شنیده می شد، نگاهی به ضریح و گنبد حضرت انداخت و با ذکر صلوات به سمت صف های نماز جماعت رهسپار شد.

«وصیت نامه»

من آرزویم این است که فتنه و فساد از روی زمین برداشته شود و اگر جهاد می کنم، به جبهه می روم و درس می خوانم، هدفم خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی است و ممکن است در این راه شهید شوم که این آرزو و تمنای دل من است (همیشه این دعا بر لبم جاری است که خدایا! آخرین لحظات عمر مرا در کربلای ایران با شهد و شهادت، گوارا فرما.

مرا هم در لشگر خود ثبت‌نام کن

خداوندا! مرا به مولایم حسین میهمان کرامت فرما. این دعای من است چرا که زمان، زمان شهادت، روز، روز عاشورا و مکان، مکان کربلاست. ای مولایم! ای حسین فاطمه! من به ندای «هل من ناصرینصرنی» تو لبیک می گویم و سال هاست که: «با لیتنا کنّا معک فنفوز فوزاً عظیما» می گویم. ای عزیز زهرا! عاجزانه تقاضا می کنم که مرا هم در لشگر خود ثبت نام فرما. آمدم به دیدارت، مرا قبول کن.

ای امت حزب الله و ای مردم مسلمان ایران! این جنگ، جنگ کربلاست، واقعه عاشورا در زمان ما تکرار شده و شاید به این علت باشد که امت مسلمان را به امتحان کشد تا لبیک گویندگان شناخته شوند.

ای مردم! نکند ماها نتوانیم از عهده امتحان برآییم، یقین بدانید که این امتحان، یک امتحان الهی و واقعی است.

ای مومنین! به خاطرعلاقه به دنیا، زن و بچه و...، توجیه گر مسائل نباشید؛ مثل کسانی که واقعه کربلا را توجیه کردند و حسین را تنها گذاشتند. من نمی دانم چرا یک عده درباره آیات قرآن و دستورات اسلام خوب فکر نمی کنند، مگر می شود یک سری مسائل واجب باشد و یک سری واجب نباشد. خداوند تمامی فروع دین را واجب فرموده است، همچنان که نماز، روزه و حج واجب است، جهاد هم واجب است.

آن هائی که نماز می خوانند و روزه می گیرند و به حج می روند، حرف بنده با آن هاست، عزیزان! مگر خداوند در قرآن جهاد را برای ما متذکر نشده است؟. پس چرا باید مسئله را توجیه کنیم؟ به خود آییم و اگر واقعاً شیعه هستیم به تمام معنا باشیم و یا این که مثل دیگران نماز و روزه و غیره را هم رها کنیم و آسوده خاطر شویم.

مگر می شود، ما مدعی باشیم که شیعه علی علیه السلام هستیم و طریق او را انتخاب نکنیم؟. آیا علی علیه السلام جهاد نکرد و به شهادت نرسید؟. آیا امام حسن مجتبی علیه السلام و ائمه ما به شهادت نرسیدند؟.

در هنگام جهاد بی‌تفاوت نباشیم

یک عده ننشینند و بگویند که این جنگ و جهاد، همان جنگ و جهاد قرآن نیست؟!. بلکه این طور تفکرها افکار شیطانی است و همان ها سخت در اشتباهند. اینها صریحاً بگویند چون به ضرر جان و مال و اولاد ما و زندگی ما تمام می شود ما قبول نمی کنیم، این حرف دیگری است.

خداوند در قرآن می فرماید: کتب علیکم القتال و هو کره لکم عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم ... (بقره 216) خدا جنگ و مبارزه با دشمن را بر ما واجب فرموده است گرچه زحمت و مشقت زیادی دارد و شما از تحمل آن همه مشقت ها اکراه دارید، ولی بدانید که تحمل این زحمت ها و ناراحتی ها نتیجه اش برای شما خیر و سعادت است.

ای پدر، ای مادر، در این آیه که متذکر شدم تفکر کنید و بدانید که صبر کردن نتیجه اش خیر و خوشبختی است. درست است که تحمل از دست دادن عزیز بسیار سخت است و مشکل، ولی چون راه، راه خداست باید صبر کرد و خداوند وعده داده است که به صابران اجر و پاداش زیادی عطا خواهد فرمود.

ای پدر گرامی و ای مادر عزیز! مگر روزی نبود که شما هیچ فرزندی نداشتید، مگر نه این است که خداوند این همه اولاد را برای شما امانت داده است؛ پس شما امانتدار هستید و روزی باید به صاحبش برگردانید، شما باید افتخار کنید که فرزندی را تربیت کرده اید که همه عمرش را و تمام وجودش را در اختیار اسلام و قرآن گذاشته و به خاطر قرآن قدم برداشته و جهاد کرده و شهید شده است.

درخواست از پدر و مادر

ای پدر، ای مادر! همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید و بر جانِ امام دعا کنید. همیشه بعد از نماز برای سلامتی حضرت امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید.

ای پدر، ای مادر! من از شما خجالت می کشم و شرمنده هستم چون فرزند خوبی برای شما نبودم . همیشه آرزویم این بود که روزی خدمتگزار شما باشم، ولی تقدیر الهی چنین بوده است.

شما ای والدین عزیز و مهربانم! با آن همه مشکلاتی که داشتید و آن همه فقر جان سوز را تحمل نمودید که حضرت ابراهیم به زیربار دیگران نرفت. شما اینها را کشیدید و مرا به این راه فرستادید. شما ای مادر عزیز! شب ها نخوابیدید و با چه رنج ها و مشقت هایی مرا بزرگ کردید و آرزو داشتید که من هم در پیری برای شما خدمت کنم. ناراحت و غمگین نشوید، انشاء الله در بهشت خدمتگزار شما خواهم بود.

پدر و مادر خون دل می خورند و رنج می برند ولی امیدوارم به بزرگواری خویش مرا حلال کنید و از خداوند برایم طلب مغفرت نمائید. تاکید می کنم مادرجان! در شهادت من صبر کن تا اجر و پاداش زیادی بگیری، می دانی که این انقلاب دشمنان زیادی دارد، کاری نکن (از قبیل گریه، جزع و فزع زیاد) که دشمنان اسلام خوشحال شوند.

توصیه به برادران و خواهران

ای برادران و ای خواهرانم! شما هم در شهادت بنده استقامت نمائید و به وصایای من عمل کنید و تقوای الهی را پیشه خود سازید و پشتیبان انقلاب اسلامی، امام امت و ولایت فقیه و مسئولین مملکتی باشید که بسیار مسئله مهم است. فرزندان خود را با قرآن و اسلام و احکام الهی آشنا سازید که عملی بسیار ارزشمند است. از پدر و مادر عزیزمان مواظبت نمائید و هیچ وقت قلب آن ها را از خود نرنجانید که خداوند هم از شما خوشحال می شود.

ای پدر، ای مادر و ای برادران و خواهرانم و ای اقوام و ای مردم! بدانید که بنده این راه را با کمال بصیرت و آگاهی انتخاب کرده ام و هیچ گونه اجباری در کار نبوده و نیست، من همیشه عاشق جبهه بودم و در دلم عشق به شهادت و لقاء الله را پرورش می دادم و الان با اختیار و آگاهی عازم جبهه می شوم.

با خانواده شهدا در ارتباط باشید

وصیتم به دوستانم و حزب الله و روحانیت این است که جبهه ها را خالی نگذارند، پشتیبان ولایت فقیه باشید در مجالس شهدا زیاد شرکت کنید. بر سر مزار و خاک شهدا بروید و همیشه با خانواده های شهدا در ارتباط باشید. پدر و برادرانم! در وسایل بنده حق تصرف دارند و هر طور خواستند و شرع مقدس اجازه می دهد عمل کنند.

از طرف بنده از تمام دوستان و آشنایان و اقوام حلالیت بطلبید.

والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته به تاریخ 4/11/65

منبع: کتاب «میهمانان ملکوت» ص 349-346 و سایت مؤسسه سبکبالان عرش 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha