چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
طیب اردوغان

حوزه/ اردوغان به رغم شکست هایی که در این مدت خورده است به دنبال احیای نظام عثمانی است و محرک بزرگ آن نیز قدرت گرفتن جمهوری اسلامی و گروه های شیعی در منطقه و شکست خوردن برنامه های ضد شیعی وی برای از بین بردن اتحاد بزرگ مقاومت علیه اسراییل بود.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، ترکیه در سال‌های اخیر تصمیم‌های عجیبی در حوزه سیاست خارجی اتخاذ کرده و همچنین سهم به سزایی در شعله ور شدن آتش فتنه های جهان اسلام داشته است. در این زمینه سوال اساسی اینجاست که ترکیه ای که در ده سال گذشته به رشد اقتصادی بالایی دست یافته و به شدت در حوزه داخلی توان افزایی داشته؛ چرا این گونه تصمیم‌های را در حمایت از گروه های تروریستی، نقش موثر در ایجاد فتنه های سیاسی در منطقه و نقش موثر در اجرای نقشه های آمریکا در منطقه اجرا کرده است، ولی این سیاست ها به قدری و بدون تفکر و نظام وارگی بوده که نه تنها تعجب سیاست مداران، تحلیلگران سیاسی و مردم منطقه و حتی مردم این کشور را برانگیخته است، بلکه دانشمندان روانشناسی سیاسی را بر آن داشته تحقیقات بسیاری را روی فردی به نام رجب طیب اردوغان متمرکز کنند و او را بانی بسیاری از تصمیمات عجیب این کشور در عرصه سیاست خارجی بدانند که باعث کاهش شدید رشد اقتصادی ترکیه و همچنین وجهه بین المللی این کشور شده است.

 

او رهبر حزب عدالت و توسعه ترکیه بود و بر مبنای تفکر لیبرالیستی و اسلام سکولار با گرایش سنی به عالی ترین مقام اجرایی این کشور منصوب شد. ترکیه در زمان نخست وزیری وی در سایه پیروی محض از آمریکا، جلب و جذب مشارکت های اقتصادی خارجی و سرمایه گذاری های کم نظیر خارجی و الگوگیری توسعه اقتصادی چینی در ابتدا با مهار تورم بالای 50درصدی اقتصاد این کشور را در مسیر توسعه قرار داد و این کشور در سال‌های 2010 و 2011 میلادی به رشد اقتصادی بیش از 8درصد رسید و خود را از جمع کشورهای متوسط جهان به سمت کشورهای G20 برد و مقام هجدهم اقتصاد جهانی را نیز از آن خود کرد.

 

برنامه اقتصادی وی با حمایت از سرمایه گذاری خارجی، توریسم و استقرار سیستم نیمه صنعتی، جواب داده بود و این کشور تا سال 2011 میلادی جزو اولین کشورهای جهان و رشد سریع اقتصادی بود، ولی همچنان‌که بسیاری از متفکران نیز پیش بینی کرده بودند، این کشور به دلیل ماهیت نظام سیاسی، اقتصادی و بافت این کشور نمی توانست در دراز مدت این رشد را ادامه دهد ولی آنچه که سقوط این کشور را تشدید کرد و این رشد را از 8و نیم درصد به 3درصد رساند، بیش از این روند طبیعی، رویاپردازی اردوغان و تفکر اردوغانی مبنی بر ساخت تشکیلات عثمانی و رهبری جهان اسلام با رویکرد عثمانیسم بوده؛ مساله ای که با توجه به اوضاع و شرایط منطقه به راحتی آن را مشاهده می کنیم.

 

کار ترکیه به جایی رسیده که ویلیام جکسون، تحلیلگر سیاست بین المللی می گوید: «می توان گفت معجزه اقتصادی ترکیه در هزاره دوم رو به پایان است و از این بهتر نخواهد شد، و نباید زیاد تعجب کنیم اگر ببینیم رشد اقتصادی ترکیه در طول این مدت به بیش از 3 درصد نرسد.»

 

البته کاهش قیمت نفت، به نوعی اکسیژن رساندن به پیکره اقتصادی ترکیه محسوب می شود، ترکیه بیشتر نیازهای انرژی خود را وارد می کند و بر سر این مساله با کسری بودجه شدیدی مواجه است. به گونه ای که این کسری بودجه در سال گذشته میلادی به حدود 29 درصد از کل بودجه کشور یعنی معادل 45.8 میلیارد دلار رسید. اما این کاهش قیمت نفت برای اقتصاد ترکیه کافی نیست. آژانس اقتصادی ویچ، که توسعه اقتصادی کشورها را می سنجد، در این باره گزارش داده که ترکیه توانایی حفظ توازن اقتصادی خود را دارد، اما این وضعیت در سال 2015 با توجه به سیاست های مالی امریکا و اوضاع جو سیاسی می تواند به خطر بیفتد. این مساله می تواند رویای رجب طیب اردوغان که می خواهد ترکیه را از رتبه هجدهم به دهم در اقتصاد جهانی برساند و نوید آن را تا سال 2023، یکصدمین سال تاسیس جمهوری ترکیه داده است، به چالش بیاندازد.

 

با این تفاسیر با بازشناسی و رفتارشناسی ترکیه اردوغان در دوران سیاسی حکومت وی می بینیم که این کشور پس از رشد اقتصادی و حضور در جمع بزرگان اقتصادی جهان که البته فاصله بسیاری نیز با طبقه اول آن دارد، به نوعی باعث خودشیفتگی این کشور و رویاپردازی های غیر واقعی شده که با توان این کشور برای رسیدن به این آمال فاصله بسیاری دارد و باعث شده است که اردوغان برای ساخت آنچه که خود احیای دوران باشکوه عثمانی و حاکمیت رهبری ترک و سنی در جهان اسلام می خواند، این چنین هم خود و هم ترکیه را در منظر جهانیان به یک کشور سبک سر و شکست خورده جلوه دهد.

 

نکته جالب اینجاست که گروه زیادی در جهان عرب نیز از این ایده برای ایجاد حکومت جدید عثمانی حمایت کردند که سرشاخه های آنها در اخوان المسلمین مصر و حتی برخی از کشورهای پیرامون آن باعث شد تا وی برای رسیدن به این جایگاه برنامه های جدیدی را دنبال کند که همه آنها با شکست های سهمگین روبرو شد.

 

ترکیه سکولار پیوستن به اروپا (اتحادیه اروپا) یکی از بارزترین اهداف سیاست خارجی اش بود. حفظ روابط بسیار نزدیک با آمریکا نیز دیگر هدف بارز آن محسوب می شد. اما ترکیه ای که بعد از آن به وجود آمد و رجب طیب اردوغان و عبدالله گل و آن، احمد داوود اوغلو، رهبری می کردند، هدف پیوستن به اروپا را دنبال کردند اما به دلیل مخالفت کشورهای اروپایی نتوانستند آن را محقق کنند. در حال حاضر هم رسما از آن دست نشسته اند اما عملا سیاست نزدیکی به جهان عربی را جایگزین آن هدف کرده اند، مطابق با این سیاست اقدام به دخالت در کشورهای عربی به ویژه کشورهای همسایه خود کردند با این تصور که خود قطب بزرگ اسلامی هستند و می توانند نقشی پیشرو در منطقه ایفا کنند. ترکیه آنها به حفظ هم پیمانی با امریکا پایبند ماند اما به طور کامل سیاست های خاورمیانه ای ترکیه آتاتورک و هم پیمانانش را پیش نبرد. بلکه بر عکس، حتی مواضع سیاسی تندی را در پیش گرفت، به ویژه در موضوع اسرائیل که باعث شد افکار عمومی ترکیه، اکثریت یا بخش بزرگی از آنها، به سمت مخالفت برای انضمام به اروپا بروند و سیاست آمریکا در منطقه را رد کنند. این سیاست ترکیه "اسلامی" موفقیت هایی که رهبران آن انتظار داشتند را به دست نیاورد. در سوریه شکست آن فجیع بود، در مصر هم شکست فجیعی را متحمل شد کما این که این سیاست در عراق نیز شکست خورد. در رابطه با امریکا و اروپا نیز اختلاف ها ادامه یافتند و حتی پیچیده تر شدند.

 

اردوغان به رغم شکست هایی که در این مدت خورده به دنبال احیای نظام عثمانی است و محرک بزرگ آن نیز قدرت گرفتن جمهوری اسلامی و گروه های شیعی در منطقه و نیز شکست خوردن برنامه های ضد شیعی وی برای از بین بردن اتحاد بزرگ مقاومت علیه رژزیم غاصب اسراییل بود.

 

اردوغان در جایی به اسراییل به دلیل حمله به فلسطین اعتراض کرد و پرز را قاتل نامید ولی چندی بعد تفاهم نامه امنیتی محکمی را برای حفظ رژیم غاصب اسراییل بست که باعث شد تا در کنار سایر سیاست های اردوغان که در ابتدا برخی او را متفکر و کاربلد سیاست خارجی می دانستند، امروز همه او را بانی سیاست شترگاو پلنگی ترکیه بدانند. رفتاری که باعث نزول شدید وجهه ترکیه در جهان اسلام، محیط بین الملل و همچنین متحد اول این کشور در جهان یعنی آمریکا بدانند.

 

اردوغان از عثمانی دم می زند که در دوران اوج اقتدار خود به خصوص در زمان سلطان سلیمان به شدت با حکومت صفویه شیعی بود، وارد جنگ های متعدد شد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هویت شیعی وارد عرصه‌ای جدید در زمینه نظریه پردازی‌های سیاسی و شکستن تابوهای هژمونیک در جهان و اعلام موجودیتی مستقل شد و بسیاری از آزادی خواهان جهان و مسلمانان آزاده آن را تنها راه نجات مسلمانان از چنگال غرب و شرق می دانستند. چیزی که البته در ابتدای راه بسیاری از نظریه پردازان به آن شک داشتند ولی استقرار نظام اسلامی و پشت سر گذاشتن یکی از سخت ترین جنگ های صد سال اخیر و همچنین دوام آوردن کشور در زیربار فشارهای بین المللی و نزج گیری حرکت های اسلام گرایانه و جهادی علیه صهیونیست ها و حکومت های فاسد، با چاشنی منطق و دین باعث شد تا ایران اسلامی چهره اصیل اسلام را با قرائت شیعی در دنیا دیکته کرده و ایران را به عنوان ام القرای جهان اسلام به دنیا معرفی کند.

 

اما این مساله چیزی نبود که حکومت های ارتجاعی و بنیادگرای وهابی که ذهنیتی به شدت ضد شیعی داشتند بتوانند آن را تحمل کنند؛ نقشه های آمریکا در دوران پیشگیری و اقدام به وسیله حکومت های عرب و در سال‌های اخیر، به دست ترکیه که در رؤیای رسیدن به رهبری جهان اسلام به سر می برند، اجرا می شود و با توجه به قدرت واکنش سریع ایران و متحدان خط مقاومت، به شکست‌های سنگینی ختم شده است.

 

اردوغان در این سال‌ها به شدت سعی کرده که با کمک های مالی و لجستیکی خود به گروه های تروریستی، سوریه و عراق را تجزیه کند که به هیچ عنوان در اجرای این نقشه موفق نبوده؛ او در این بین هنوز خود را سلطان عثمانی می پندارد که دنیا باید با او به عنوان رهبر جهان اسلام وارد دیالوگ شود. کارهای عجیب او در این زمینه بسیاری از روانشناسان را واداشته است که او را مشکوک به بیماری های روانی از جمله خودشیفتگی و منشعبات آن بدانند.

 

جالب است که بدانیم اردوغان در ۲۲ دی ماه ۱۳۹۳ در آیین تشریفات و پیشواز از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، شانزده سرباز را در هیبت و لباس سپاهیان شانزده دولت ترک تاریخ (به تفسیر خود اردوغان) حاضر کرد که بر روی پلکانی ایستاده بودند. استقبال از محمود عباس این گونه تعبیر شد که رجب طیب اردوغان، واقعاً رویای احیای امپراتوری عثمانی را جدی گرفته. بسیاری از افراد در ترکیه این مراسم را ریشخند گرفته، عکس‌هایی منتشر کردند که در آن، سربازانی با لباس جنگجویان فیلم‌های جنگ ستارگان و ارباب حلقه ها و دیگر فیلم‌های تخیلی در کنار رئیس جمهور بود، عده ای هم نوشتند که دیگر باید رسماً نام ترکیه را به عثمانی عوض کرد و در واقع کنایه زدند که آقای اردوغان بیش از پیش از آرمان‌های آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه فاصله گرفته است.

 

مخالفان اردوغان، وی را متهم می‌کنند که با بزرگ کردن جلوه‌های دوران عثمانی سعی در تضعیف دستاوردهای حکومت سکولار در ترکیه دارد ولی باید گفت که او با این فعالیت ها به دنبال احیای چهره خود به عنوان یک حاکم بزرگ اسلامی است؛ البته اسلامی سکولار که او بارها آن را به عنوان یکی از ارکان اصلی ذهنیت خود ذکر کرده.

 

در سالهای اخیر او در تمام کارهایی که برای رسیدن به این آرزوی خود داشت ناکام مانده؛ به خصوص رویکرد ایران در منطقه که مانع از رسیدن او و ارتجاع منطقه به نقشه های شوم تجزیه طلبانه شده است او را به جنونی کشیده که امروز باعث انجام حرکاتی شد که موجبات استهزای وی و ترکیه را فراهم آورده است.

 

او حتی در قضیه هسته ای ایران نیز به دنبال پیدا کردن پرستیژ منطقه ای و جهانی بود، لذا سعی کرد علی رغم میل باطنی اش استامبول را مرکز دیپلماسی جهانی برای مناقشه هسته ای برگزیند که به مخالفت ایران و بعدها خود کشورهای غربی باعث شد تا او حتی با به کار بردن کلماتی که در شان یک مسوول سیاسی نیست تنها چهره یک بازنده دست پاچه و بی جنبه را به خود گیرد که دیگر نه چهره، نه صحبت، نه آرزو و نه اقداماتش برای هیچ کسی جذابیت ندارد و امروز همه او را به عنوان مهره سوخته آمریکا نگاه می کنند.

 

سخنان کیسنجر، تئوریسین آمریکایی در اینکه دیگر کشورهایی مثل عربستان و ترکیه توان اجرای نقشه های آمریکا را ندارند و ضعف آنها در مقابل قدرت باورنکردنی ایران در سامان دهی منطقه باعث شده تا نگاه آمریکایی ها حتی در توافق هسته ای با ایران نیز تحت تاثیر این قدرت قرار گیرد؛ او گفته که اگر ایران ایدئولوژی غیر از شیعه و رهبری غیر ولایت فقیه داشت هیچ متحدی در دنیا قدرت مند تر از ترکیه برای آمریکا وجود نداشت. همه این عوامل جنون سیاسی خوشیفتگی رهبران خام منطقه را بیشتر کرده ولی تاثیری در واقعیت نخواهد داشت.

 

نکته آخر نیز آنکه وی با اصرار برای حضور در ایران آن هم در شرایطی که دشمنی وی با منافع مقاومت ملی و فرامنطقه ای ایران به همگان ثابت شده و پس از شکست های استراتژیک از ایران اسلامی در سوریه، عراق و امروز در یمن و پس ازاینکه آمریکا و اروپا دیگر وی را به هیچ عنوان به حساب نمی آورند و از سوی دیگر، مساله توافق هسته ای ایران، بر همگان محرز شده است و رویای عثمانی سازی وی و همفکرانش در منطقه در پناه پازل از پیش تعیین شده آمریکا در حالی به زوال رفته اند که هیچگاه نخواستند از قدرت اسلام برای  ایجاد وحدت و برابری با متحد قدرتمند خود، یعنی ایران اسلامی سود جوید.

به امید آنکه اردوغان از گذشته درس گرفته و در پیشبرد اهداف جامعه و تمدن اسلامی در سالهای پیش رو فعالیت بیشتری داشته و گذشته خود را اصلاح کند.

محسن صفری

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha