جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
خویشاوندی

حوزه/ انسان در چشم و هم چشمی دست به مقایسه اجتماعی می‏‌ زند و خود را با همنوعان خود مقایسه می‏‌ کند. رهآورد این مقایسه، یا شادمانی و رضایت از زندگی است و یا ناخرسندی و ناامیدی.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تعالیم اسلام در عین تأکید بر حفظ روابط خویشاوندی، سعی در جلوگیری از آسیب‌ های احتمالی ناشی از این روابط دارد و برای رفع مشکلات پیش ‌‏آمده نیز راهکارهای عملی ارائه می ‏‌دهد، ولی بیشتر به پیشگیری توصیه می ‏‌کند.

بنابراین برای جلوگیری از تیرگی روابط خویشاوندی و قطع آن، باید از آموزه ‌‏های اخلاق اسلامی در این ‌‏باره کمک گرفت که به عنوان راهبردهای بنیادین برای هدایت و سعادت بشر یاد می‏‌ شوند که شامل: «مهرورزی و کاستن از نامهربانی با خویشاوندان»، «خیرخواهی»، «ایثار و از خودگذشتگی»، «یاری ‌‏رسانی در سختی ‌ها و ناگواری ‌های زندگی» و... می باشد.

آنچه در این مجال مورد توجه قرار می ‏‌گیرد، برشماری مهم ‏ترین مشکلات در روابط خویشاوندی و ذکر راهکار برون ‏‌رفت از آنها است که به طور اجمال به آن پرداخته می شود.

 * نگاه ابزاری به خویشاوندان

یکی از مشکلات مهم جامعه ما، انتظار مردم در استفاده از روابط خویشاوندی برای حلّ مسائل اجتماعی و اداری است. افراد از خویشان خود که در ادارات و سازمان ‌ها به کار مشغول ‌اند، انتظار دارند که به مشکلات اداری آنها خارج از نوبت و فراتر از قوانین رسیدگی کنند که در صورت شنیدن پاسخ منفی از سوی آنها، به کینه و دشمنی و قطع روابط فامیلی روی می ‌‏آورند. در این موارد باید بدانیم که بر اساس تعالیم اسلامی رعایت حقوق مردم و توجه به قوانین موجود در همه حال لازم بوده و در این مسئله تفاوتی میان خویشاوند و غریبه نیست.

برخورد حضرت علی(علیه السلام) با برادرش عقیل که به مشکلات شدید مالی دچار بود و سهم بیشتری از بیت ‏‌المال برای برطرف کردن مشکلاتش می ‏‌خواست، درس بزرگی برای ما در روابط صحیح خویشاوندی و انتظار درست از آنان است.

ایشان در روایتی می ‌فرماید: «به خدا سوگند، برادرم عقيل‏ را ديدم كه به شدّت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك مَن‏ از گندم‌ هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل، رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى ‏‌كرد، چون به گفته ‌‏هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى ‏‌كنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى ‏‌دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: اى عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند؛ از حرارت آهنى می نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ امّا مرا به آتش دوزخى مى ‏‌خوانى كه خداى جبّار با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچيز مى ‏نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟»[1]

* مجالس گناه ‏‌آلود

در روابط خویشاوندی و ملاقات ‏‌ها ممکن است، زمینه ‌‏ای برای نافرمانی خدا و از بین بردن حقوق مردم و آبروی آنها شود. مسخره‌‏ کردن، عیب ‌جویی، غیبت، سخن ‏‌چینی، تحقیر‏نمودن و غیره از جمله این آسیب ‌‏ها است. در این موارد –با توجه به آموز‌ه ‌های دینی-  می ‏‌توان به گونه ‌‏ای برنامه ‏‌ریزی نمود که زمینه امر به معروف و نهی از منکر، مشورت، برگزاری مجالس دینی و استفاده از تجارب بزرگان فامیل فراهم گردد تا فرصتی برای گناهان یادشده، پیش نیاید.

خداوند متعال در قرآن‏ کریم همین نکته را گوشزد کرده و می ‏‌فرماید: «إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُم‏؛[2] هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى ‏‌كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود.»

همچنین فرمود: «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في‏ آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين؛[3] هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى ‏‌كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!»

* دخالت ‌های نابجای خویشاوندان در زندگی یکدیگر

از دیگر مشکلات موجود در روابط خویشاوندی، دخالت ‏‌های بی ‏‌مورد و گاه مضرّ در زندگی ‏‌های یکدیگر است که می‏‌ توان آن را از متداول ‏‌ترین آفت ‌های روابط خویشاوندی دانست. برای برطرف نمودن این مشکل باید این نکته را مدّ نظر داشت که مشکلات داخلی و شخصی در خانواده ‌‏های افراد، برعهده خود آنها است و ما نباید خود را مسئول نجات آنها دانسته و به این بهانه به حریم آنها ورود کرده و دخالت کنیم. البته اگر خودشان تقاضای مشورت داشتند، در این صورت وظیفه ما فقط، راهنماییِ بی ‌طرفانه است نه اینکه دیدگاه ‌‏های خود را به آنان تحمیل کنیم چون در این صورت موجبات آزار و ناراحتی آنها را فراهم کرده که این امر، ناروا و غیر اخلاقی است؛ چنانچه در کلمات پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است:

«أَفْضَلُ مَا يُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذَى عَنْهَا»؛[4] بالاترین صله رحم، آزار نرساندن به خویشان است.

آزار و اذیت می ‏‌تواند در ضمن دخالت ‌های بی ‏‌مورد یا به هنگام ارائه مشورت نیز بروز نماید که سرانجامی به غیر از دلخوری و سردی روابط خویشاوندی، به دنبال نخواهد داشت.

* رقابت در تجمّلات

از آفت ‌های دیگر روابط خویشاوندان، رقابت و چشم و هم ‏‌چشمی در تجمّلات و امور دنیوی است که به نظر می ‏‌رسد می ‏‌تواند زمینه بسیاری از رذایل اخلاقی را فراهم سازد. در این مورد، توجّه به توصیه ‏‌های اسلام در دوری از تجمّل ‏‌گرایی و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی[5] می ‏‌تواند تا اندازه ‌‏ای این آفت را کاهش دهد. با این حال در این مورد، باید به ناروایی «چشم و هم ‏‌چشمی» توجّه ویژه کنیم.

در تعریف «چشم و هم‌‏ چشمی» این ‌گونه گفته ‏‌اند: «مقایسه خود و زندگیِ خود با دیگران و کوشش در راه عقب نماندن از آنها؛ رقابت در جهت گرایش به تجمّل.»[6] این مسئله را می ‌‏توان در آیات و روایات اسلامی با مفاهیم «چشم دوختن» جستجو کرد که به طور صریح، ناشایست بودن آن نیز استنباط می ‏‌شود.

کلمه ‏‌ای که «چشم دوختن» را می ‏‌رساند، واژه «مَدّ عین» است که خداوند به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سفارش می ‏‌کند: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ»؛[7] و هرگز چشمان خود را به آنچه گروه ‌‏هايى از آنان (کافران) را بدان برخوردار ساختیم، مدوز!.

علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیه فوق می ‏‌فرماید:

«"مَدّ عَين" به معناى مَدّ ديد، يعنى نگاه را طولانى‏‌كردن. در اين تعبير، مجاز عقلى به كار رفته و نگاه طولانى به هر چيز كنايه از شدّت علاقه و محبّت به آن است.»[8]

نتیجه اینکه «چشم‌‏ دوختن»، یک نوع شیفتگی به دنبال می ‏آورد که «مقایسه» را در پی خواهد داشت، چون انسان برای شناسایی تفاوت ‌ها، نقص‌ ها و کمبود‏های خود مایل است خود را ارزیابی کند. اینجاست که دست به مقایسه اجتماعی می‏‌ زند و خود را با همنوعان خود مقایسه می‏‌ کند. رهآورد این مقایسه، یا شادمانی و رضایت از زندگی است و یا ناخرسندی و ناامیدی. به همین دلیل از اینجا انواع مقایسه رخ می ‏‌نماید و در یک جمله، مقایسه اجتماعی، انواعی دارد: «مقایسه صعودی»، «مقایسه نزولی» و «مقایسه هم سطح». اگر وضعیت دیگران، در سطح بالاتری باشد، مقایسه صعودی شکل می‏‌ گیرد و اگر در سطح پایین‏‌ تری قرار گیرد، مقایسه نزولی پدید می ‏‌آید و با این توضیح، تعریف مقایسه هم سطح نیز مشخص است و نیازی به توضیح ندارد.

از میان انواع یاد شده برای مقایسه اجتماعی، نوع مقایسه صعودی، آن هم در مسائل مادّی مورد نظر ما است چرا که به نظر می ‏‌رسد آنچه از «چشم و هم‌‏ چشمی» فهمیده می ‏‌شود همین نوعِ مقایسه صعودی است چون این نوع از مقایسه در امور مادی، نتایج و پیامدهای تلخی به دنبال دارد که باعث می ‏‌شود تردیدی در ناشایست بودنِ آن نماند. نمونه این مقایسه را در عصر قارون می ‏‌توان دید. قارون از ثروت فراوانی برخوردار بود او زندگی اشرافی و خیره‏‌کننده ‏ای داشت. مشاهده زندگی وی دیگران را به مقایسه وا می ‏‌داشت و آرزوی زندگی قارونی را در آنان به جوش می ‏‌آورد.

قرآن‏ کریم در بیان این ماجرا می ‏‌فرماید: «فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ في‏ زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ»؛[9] [روزى قارون] با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!.

خلاصه اینکه طبق این آیه شریفه، مقایسه صعودی، اولاً: زاییده «دنیاخواهی» است؛ و ثانیاً: ارزیابی آنها غیرواقعی و غم ‌‏افزاست. از همین جا می ‏‌شود ناپسند بودنِ «چشم و هم‏‌ چشمی» را استنباط نمود.

افزون بر آن، علت ناشایست‏ بودنِ «چشم و هم ‌‏چشمی» در کارکردِ روانیِ آن است؛ زیرا مقایسه زندگی خود با وضعیت کسانی که در موقعیت برتری قرار دارند، سبب می ‏‌شود که انسان آنچه را دارد کوچک و ناچیز بشمارد و همین «ناچیزشماری نعمت ‏‌ها» پیامدهای ویرانگری را به دنبال می ‏‌آورد که شامل: اندوه، افسردگی، حسرت، حسادت، ناسپاسی، بی ‏تابی، ناامیدی، ناتوانی و نیز محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان، است.[10]

هر کدام از پیامد‏های یادشده به تنهایی قادر است در دامن خود، ده ‌‏ها رذیله اخلاقی را بپروراند و انسان را از پا درآورد. در این مورد، توجه به توصیه ‌‏های اسلام در دوری از تجمل ‏‌گرایی،[11] و تشویق به مسابقه در کارهای خیر و معنوی[12] می ‏‌تواند تا حدّی این آفت را کاهش دهد.

پی ‌نوشت:

[1]. همان، خطبه 224، ص327.

[2]. نساء: 140.

[3]. انعام: 68.

[4]. بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، پیشین، ج‏71 ؛ ص104.

[5]. امام حسین(علیه السلام): «أَيُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِي الْمَكَارِمِ وَ سَارِعُوا فِي‏ الْمَغَانِم»؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج‏75، ص121.‏

[6]. فرهنگ بزرگ سخن(8 جلدی)، حسن انوری، انتشارات سخن، تهران، زمستان 1381ش، چاپ اول، ج 3، ص 2357.

[7]. طه/ 131.

[8]. ترجمه تفسیر المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ج 14، ص 333.

[9]. قصص/ 79.

[10]. برای آشنایی با شرح پیامدهای یاد شده، بنگرید به: کتاب «رضایت از زندگی»، عباس پسندیده، دارالحدیث، قم، 1388ش، چاپ هفتم،. ص 104 به بعد.

[11]. حدید:20؛ بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل‏‌ پرستى و فخرفروشى در ميان شما و افزون‏‌ طلبى در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى ‏‌برد، سپس خشك مى‏‌ شود بگونه ‏‌اى كه آن را زردرنگ مى ‏‌بينى سپس تبديل به كاه مى ‏‌شود! و در آخرت، عذاب شديد است يا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنيا چيزى جز متاع فريب نيست!

[12]. آل‏ عمران/ 133: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»؛ حدید/ 21: «سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم»؛ مائده/ 48: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً»

 منبع: پایگاه ذی طوی

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha