پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۵ شوال ۱۴۴۵ | Apr 25, 2024
حجت‎الاسلام والمسلمین واعظی

حوزه/ نمی‎توانیم تاریخ تولد علوم انسانی را در آستانه قرن ۱۹ قرار دهیم؛ درست است که علوم انسانی مدرن در قرن ۱۹ متولد شد یعنی سنت فلسفی مدرن در عرصه معارف مرتبط به انسان زایشی می کند که این قرائت از علوم انسانی با دوران ما قبل مدرن متفاوت است.

به گزارش خبرنگارخبرگزاری «حوزه» حجت‎الاسلام والمسلمین واعظی عصر یکشنبه در نشست «نسبیت متافیزیک و علوم انسانی» از سلسله نشست ‏های فلسفه و علوم انسانی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم،‌با ذکر این مطلب که فلسفه، می‏ تواند هویت بخش و قوام بخش علوم انسانی باشد، گفت: فلسفه میتواند قرائتی از علوم انسانی را تولید کند و برای شکل گیری و قوام یافتن نظامی دانشی به نام علوم انسانی به کار آید.

وی افزود: در این زمینه باید گفت که سنت‏های فلسفی متکثر می‏ توانند علوم انسانی متکثری را تولید کنند ویا به تعبیر دیگر، سنت فلسفی خاص، قرابتی با قرائتی از علوم انسانی دارد و اگر به یک سنت فلسفی دیگر بپیوندیم می‏توانیم گونه دیگری از علوم انسانی را داشته باشیم.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم عنوان کرد: در دوران مدرن، این فلسفه مدرن با تطوراتی که در عقل مدرن پیدا کرد زمانی که به اینجا رسید که "کیک واقع" را با جهاز مفهومی خود برش زد .

وی افزود: در واقع خود ما وجه سازنده آبژه هستیم؛ سرایت این بصیرت و رویکرد به حوزه انسان و مطالعات انسانی باعث شد که فضای دانشی جدید و خاصی که از آن به علوم انسانی مدرن یاد میکنیم ایجاد شود؛ سوال دیگر این است که آیا قبل از این دوران مدرن چیزی به نام علوم انسانی نداشتیم؟

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اظهارکرد: نمیتوانیم تاریخ تولد علوم انسانی را در آستانه قرن 19 قرار دهیم؛ درست است که علوم انسانی مدرن در قرن 19 متولد شد یعنی سنت فلسفی مدرن در عرصه معارف مرتبط به انسان زایشی می کند که این قرائت از علوم انسانی با دوران ما قبل مدرن متفاوت است.

حجت‎الاسلام والمسلمین واعظی با ذکر این مطلب که یکی از کارکردهای فلسفه آن است که یک سنت فلسفی میتواند قرائت متناسب با خود را از علوم انسانی داشته باشد، بیان کرد: کما اینکه فلسفههای پست مدرن که از جهاتی با سنت فلسفی مدرن متفاوت هستند روی علوم انسانی خط بطلان نمیکشند بلکه قرائت خاص خود را از علوم انسانی به ارمغان میآورند؛ حتی نگاههایی چون هرمنوتیک فلسفی و... به گونه ای نیست که کل علوم انسانی را بلاموضوع کنند یا هیچ نگره ای نسبت به علوم انسانی نداشته باشند.

استاد حوزه ودانشگاه بیان کرد: هرمنوتیک فلسفی که همه فهم‏‎ها را ناشی از موقعیت هرمنوتیکی فرد فهم کننده میداند، طبعا در فضای علوم انسانی و اجتماعی به نتایجی می رسد که با نگاه عصر روشنگری متفاوت است پس دیدگاههایی چون منظر گرایی نیچه و صورت تعالی یافته آن در فوکو اراده معطوف به قدرت را پشت همه مطالعات انسانی می بینید؛ سامان و جهت دهی و شکل دهی به آنچه نام آن را علوم انسانی و اجتماعی میبینیم مناسبات قدرت است.

حجت‎الاسلام والمسلمین واعظی تصریح کرد:پس از اینکه این بحث را دنبال کردیم باید بگوییم که این بحث بوجود میآید که آیا فلسفه اسلامی و به صورت خاص حکمت متعالیه توان وظرفیت آن را دارد که علوم انسانی خاص خودرا شکل دهد؟ کما اینکه گرایشات پوزیتویستی در شاخههای علوم انسانی را دارای ریشه در سنت فلسفی تجربه گرا میدانیم.

وی افزود: یعنی سنت فلسفی که تجربه گرایی را مبنا و مجرای معرفت می داند، مولد علوم اجتماعی و انسانی پست پوزیتویستی می داند؛ یک سنت فلسفی مثل پست مدرن تلقی های متناسب با خود از علوم انسانی و اجتماعی را مطرح میکنند.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم اظهارکرد: محور دیگر این است که اساسا، مباحث فلسفی وجود دارد که خود آنها، دانش درجه اول علوم انسانی است؛ یعنی اینگونه نیست که علوم انسانی برون مرزی داده های فلسفی قرار گیرد و ما از نسبت فلسفه با آنها بحث کنیم.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اظهارکرد: اگر علوم انسانی را به یک تفسیر و تعریف موسع به همه دانش ها و مطالعات مربوط به انسان و امور انسانی اعم از امور روانی انسانی و رفتار انسانی، پدیدههای اجتماعی برآمده از روابط انسانی و فرآوردههای انسانی چون هنر وادبیات و شعر و... تعبیر کنیم، میتوانیم بیان کنیم که بخشی از این مطالعات، فلسفی و تجربی و بررسی اسناد تاریخی است.

وی با ذکر این مطلب که زمانی که از نسبت بین علوم انسانی و فلسفه یاد می کنیم باید بگوییم که در این بخش ها به طور کلی علوم انسانی شامل این دسته از مطالعات فلسفی می شود، عنوان کرد: یعنی این دسته از مطالعات فلسفه برون مرزی علوم انسانی نیستند بلکه بخشی از علوم انسانی هستند؛ در مقام بعدی ما به دنبال آن هستیم که از فلسفه و گزارههای فلسفی چه استفاده می توانیم در تولید علوم انسانی داشته باشیم.

وی گفت: سخن دیگر آن است که آیا حکمت متعالیه ما و داده هایی را در اختیار ما قرار می دهد که از آنها بتوانیم در تولید دانش انسانی اسلامی بهره ببریم؟ در اینجا یک زمینه برای اثرگذاری و استفاده از فلسفه در تولید علوم انسانی اسلامی این است که برخلاف بسیاری از سنتهای فلسفی پست مدرن که این سنت ها سرسازگاری با گزارههای هنجاری و احکام توصیه‌ای ندارد و از دل این نگاه‌های فلسفی در واقع احکام توصیهای و دانش هنجاری متولد نمیشود ولی در سنت فلسفه اسلامی بخشی از تولیدات، یک دانش هنجاری است؛ یعنی گزارههای ارزشی و توصیه ای را نسبت به انسان در درون مایه فلسفه اسلامی مشاهده می‌کنیم که نام آن را دانش هنجاری مینامیم که در علوم انسانی اسلامی به کار میآید.

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی یادآورشد: در یک تقسیم بندی کلی اگر دانش انسانی را به سه بخش توصیفی، تبیینی و هنجاری تقسیم کنیم این دانش گزارهای تولید شده در فلسفه اسلامی می تواند به کار بخش سوم بیاید؛ یعنی در شاخه‏ های علوم انسانی گاهی مطالعات توصیفی است یعنی گاهی خروجی آن ، مطالعه تبیین وضع موجود است؛ در مطالعات نیمه بنیادین یا توسعه ای، به ترسیم وضع مطلوب پرداخته می‏ شود.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha