پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |۱۷ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 28, 2024
آیت الله غروی

حوزه/ عضو شورای عالی حوزه های علمیه گفت: برنامه‌ای برای چشم‌انداز حوزه تهیه شده است که باید بر اساس آن راهبردهایی را داشته باشیم و نظام‌سازی و برنامه‌ریزی نمود؛ با توجه به متغیرهایی که در کشور و دنیا اتفاق می‌افتد پیش خواهیم رفت که همه این‌ها منوط به این است که امکانات برای حوزه فراهم بشود و امکانات امروزی ما بسیار محدود است.

خبرگزاری«حوزه»،  آیت الله سیدمحمد غروی، فرزند آیت الله سیدمحمدرضا غروی‌ «رحمة‌الله‌علیه» از اعضای جامعه مدرسین، عضو شورای‌عالی حوزه‌های علمیه، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، استاد دانشگاه‌های تهران و شهید بهشتی در سال‌های 61 تا 79 بوده است. عضو هیأت‌ علمی‌ در گروه‌ تفسیر پژوهشگاه‌ اندیشه‌ و فرهنگ‌ و از محققین روان‌شناسی در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مؤسسه اسراء در زمینه تدوین تفسیر تسنیم می‌باشد. وی در زمینه‌ روان‌شناسی‌، جامعه‌شناسی‌، تفسیر و... دارای تألیفات ارزشمندی می‌باشد.

رسانه رسمی حوزه های علمیه در گفت‌وگو با آیت الله غروی به مسایل مختلف حوزه، رسالت حوزه در قبال جامعه و دین، رابطه بین حوزه و نظام، بایدها و نبایدهای تحول در حوزه، مقایسه حوزه امروز با حوزه گذشته و... پرداخته که متن کامل آن به شرح ذیل است:

* در چه سالی و چگونه وارد عالم طلبگی شدید؟

پدر بنده و اجدادم تا چند نسل همه اهل علم بودند، من هم حدود سال 41 در تهران نزد آیةالله احمد مجتهدی تهرانی‌ رحمة‌الله‌علیه تحصیلات طلبگی را شروع کردم و چون از خانواده روحانی بودم طبیعتاً تمایل خاصی به لباس و راه روحانیت داشتم و انگیزه بنده این بود که وارد این مسیر بشوم تا بتوانم از عالمان و مبلغان دین و شریعت محمدی باشم. در آن زمان شرایط با امروز تفاوت داشت و شرایط حوزه بسیار سخت و سنگین بود، به‌طوری که کمتر پیش می‌آمد که افراد انگیزه ورود به حوزه را پیدا کنند و در خانواده روحانیون هم اوضاع به همین منوال بود. قبل از این‌که طلبه شوم، اعضای خانواده نظر مثبتی داشتند، ولی بعد از این‌که طلبه شدم برخی از اقوام می‌گفتند: فلانی حیف شد و می‌توانست ترقی کند! سن بنده در آن زمان حدود دوازده سال بود و در حدی نبودم که بتوانم بگویم بینش و بصیرت لازم در این مسیر را داشتم، بلکه بسیاری از این امور توفیقاتی است که در اثر دعای پدر و مادر و اجداد انسان نصیب او می‌شود.

*طلبگی در حال حاضر چه تفاوتی نسبت به گذشته پیدا کرده است؟

بنده به طلاب امروز عرض می‌کنم که در گذشته شرایط زندگی طلاب شرایط خیلی سختی بود. ما در مدرسه آیةالله مجتهدی‌ رحمة‌الله‌علیه بودیم و بنده وقتی حساب می‌کنم می‌بینم اصلاً قابل مقایسه با مدارس امروزی نیست. مدرسه آیةالله مجتهدی‌ رحمة‌الله‌علیه شش یا هفت حجره داشت که بهترین آن‌ها حجره‌های سه در چهار بود که پله می‌خورد و بالا می‌رفت. کتابخانه‌ای هم بود که زیر آن مدرس بود و یک جای محدود و کوچکی بود. آن زمان طلاب شهریه نداشتند، بلکه یادم هست چون تشخیص این بود که زندگی ما نسبتاً متوسط است، تا چند سال ما به آیةالله مجتهدی‌ رحمة‌الله‌علیه ماهی پانزده یا بیست تومان شهریه پرداخت می‌کردیم. بعد از این‌که کم‌کم قوت علمی پیدا کردیم سیوطی و مغنی را تدریس می‌کردم و طبعاً دیگر شهریه نمی‌دادیم، اما در مدت هفت، هشت سال تحصیل به‌عنوان این‌که طلبه بودیم، یک ‌ریال شهریه دریافت نکردیم و ایشان آن موقع به کسی شهریه نمی‌داد. در آن‌گاه که رسائل و مکاسب می‌خواندم، مغنی و حاشیه و سیوطی تدریس می‌کردم یعنی از سال 45 شروع به تدریس کردم و وقتی در سال 48 که به قم آمدم بخش زیادی از رسائل و مکاسب را خوانده و دو سه مرتبه سیوطی و ابوابی از مغنی و حاشیه را درس گفته بودم. در سال 49 کفایه را خواندم و در سال پنجاه وارد درس خارج شدم.

 نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم و برای طلاب مهم است، این است که در دوران طلبگی ما از وسایل گرمایشی و از سرمایشی در حجره‌ها خبری نبود. در قم از سال 50 تا 59 که درس اصول و فلسفه را از محضر آیةالله حاج آقا محمد شاه‌آبادی استفاده می‌کردم محل درس ما مدرسه مرحوم آیةالله‌العظمی حجت‌ قدس‌سره بود و درب‌های مدرس هم معمولاً باز و در زمستان مثل زمهریر بود، اوضاع به‌گونه‌ای بود که وقتی از محفل درس بیرون می‌آمدیم هرچه خودمان را می‌پوشاندیم تا مدت‌ها گرم نمی‌شدیم. خوشبختانه الان به‌طور معمول وضعیت طلاب به‌گونه‌ای است که گرمایش و سرمایش آن‌ها مناسب است، امکانات مختلفی دارند و حداقل در شبانه‌روز یک وعده غذا برای طلاب در نظر گرفته شده است، ولی در گذشته این‌طور نبود، طلبه هم درس و بحثش را داشت و هم نان و پنیر و ماست یا حلوایی تهیه می‌کرد، امکانات نبود. طلاب بدانند! امکاناتی که امروزه در حوزه وجود دارد با دوران گذشته قابل مقایسه نیست.

*آیا حوزه امروز توان تربیت فقها و بزرگانی چون آیةالله بروجردی و امثال ایشان را دارد؟

این‌که گفته می‌شود حوزه دیگر امثال آیةالله بروجردی را تحویل نمی‌دهد، حرف‌هایی است که در هر زمانی گفته می‌شود، البته شرایط با گذشته متفاوت است و این جای تردید نیست، به این معنی که امروزه در عین این‌که امکانات فراهم است، اشتغالات ذهنی افراد و طلاب بیشتر است. به هر حال الان حوزه، طلاب خوبی دارد که درصد آن‌ها به‌خصوص در پایه ششم و هفتم قابل ملاحظه و قابل قبول و حتی بهتر از گذشته است. دغدغه بسیاری از آقایان در فقه و اصول است، در حالی‌که امروزه افاضلی داریم که کارهای سطح بالایی انجام می‌دهند. اعتقاد بنده این است که حوزه امروز، در زمینه فقه و اصول اساتید و فضلای خوبی در سطوح مختلف دارد و در زمینه کلام، فلسفه، تفسیر، حدیث و... دیگر علوم که حوزه به نوعی به آن‌ها نیاز دارد نیز اوضاع همین‌طور است و قابل مقایسه با گذشته نیست. امروزه رشته‌های تخصصی بسیار گسترده‌ای در حوزه وجود دارد که در گذشته به این شکل نبوده است، امروزه انجمن‌های علمی‌ در حوزه وجود دارد که در زمینه‌های جدیدی کار می‌کنند که در گذشته مطرح نبوده‌اند، البته چون اطلاع‌رسانی کاملی انجام نشده، لذا بسیاری، از پیشرفت‌های علمی حوزه امور خبر ندارند.

 حوزه، در مسایل مختلف به تبلیغ نیاز دارد. به هر صورت امروزه در حوزه فضلایی داریم که غیر از درس‌های حوزوی، دروس تخصصی روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مدیریت، فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را گذرانده‌اند و یا تسلط بر زبان خارجی دارند و وضعیت امروز حوزه، اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست.

به‌طور جد باید گفت حقیقت این است که حوزه در همه زمینه‌ها در حال بالندگی است و البته ما نباید هیچ‌گاه به وضعیت موجود قانع باشیم. امروزه شرایط ما در زمینه‌های مختلف به‌طور کامل و ایده‌آل نیست، در گذشته هم همین‌طور بوده و قرار نیست همه آیةالله‌العظمی بروجردی‌ قدس‌سره یا حضرت امام‌ قدس‌سره و یا دیگر مراجع بشوند. کسانی که تا این حد شاخص بوده‌اند، خیلی محدود بوده‌اند و امروزه هم محدود هستند.

*حوزه در قبال جامعه و دین چه رسالتی بر دوش دارد؟

فلسفه تشکیل حوزه، برای این است که عده‌ای دین را با تمام جوانبش و به‌طور عمیق فهم کنند و عالم بشوند، البته وظیفه همگانی این است که تا حدی در زمینه‌های مختلف دین عالم بشوند. وظیفه دیگر این است که این علم را به افراد بعد از خودشان منتقل کنند و سومین وظیفه این است که معارف دین را به مردم نیز منتقل کنند و نسبت به شرایط کلی مردم توجه داشته باشند تا دین حفظ بشود و اگر موانع و هجمه‌هایی به دین وجود دارد، در برابر آن‌ها مقاومت کنند. در حقیقت کار حوزه، شناخت و تبلیغ و دفاع و حمایت از دین به معنای کامل کلمه است. یک زمانی ما این حکومت را نداشتیم و محدودیت‌مان بسیار زیاد بود، اما امروزه با توجه به امکانات و پیشرفت تکنولوژی، فرصت بسیار وسیعی برای نشر معارف اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام فراهم شده است. انتظار و وظیفه مهم دیگر این است که این حکومت دینی که منبعث از حوزه است، توسط حوزه تقویت و حمایت بشود و در کنار آن آسیب‌شناسی هم بشود و بالاتر از همه این‌ها، حوزه باید این معارف دینی را در نظامات موجود در کشور نهادینه کند، انتظار این است که نظام اقتصادی ما بر اساس مبانی فقهی ساخته بشود، نظام سیاسی، نظام تعلیم و تربیت و نظام علمی ما هم همین‌طور باشند. در گذشته محدودیت‌هایی برای ما بود و وظیفه ما در این حد بود که واجبات و محرمات و مسایل اخلاقی و اعتقادی را مطرح کنیم که دین کلی مردم حفظ بشود، ولی امروز که حکومتی منبعث از دین و اسلام و حوزه وجود دارد، تبعاً باید تمام جوانب حکومت که مرتبط با دین است، منبعث از دین باشد. مسئله نظام‌سازی در نظام جمهوری اسلامی، اهمیت خاصی دارد و حتماً باید در این رابطه مبانی فقهی و کلامی آن‌ها متناسب با شریعت و معارف دین باشد.

*رابطه‌ بین حوزه و نظام باید چگونه باشد؟

نزدیک به چهل سال از انقلاب گذشته و نظام با همه تهاجمات و شبیخون‌هایی که دنیا نسبت به نظام ما و شریعت و دین ما دارد، سرپا مانده است. اگر این نظام نبود و اگر پشتوانه این نظام که حوزه و حوزویان هستند نبودند، به‌هیچ‌وجه ما شاهد این وضعیت کنونی نبودیم. به عبارت دیگر، اگر در رأس این کشور، ولایت فقیه حضور نداشت و قوه قضاییه به این صورت نبود، اگر حضور روحانیون در قسمت‌های مختلف کشور مانند دانشگاه، آموزش و پرورش، وزارتخانه‌ها، ارتش، سپاه و... نبود، بعد از مدت محدودی یعنی همان اوائل انقلاب، حکومت ما یک حکومت سکولار می‌شد. در اوایل کار برای امام جالب نبود که رئیس‌جمهور حتماً روحانی باشد یا برخی قسمت‌ها را روحانیت در دست بگیرد، ولی به‌تدریج ایشان متوجه شدند که اگر ‌بخواهد این نظام باقی بماند، روحانیت باید بیش از این حضور پیدا کند. اعتقاد بنده این است که برخی افراد اساساً با روحانیت مشکل دارند و سؤال می‌کنند چه ضرورتی دارد که فلان جا روحانی باشد؟ می‌گوییم ضرورت ندارد، اما این‌که شما می‌خواهید حذف کنید مسئله دیگری است. در انقلاب هم تجارب نشان داده است کسانی که به‌عنوان رئیس‌جمهور یا دیگر عناوین از روحانیت بوده‌اند مشکلات کمتری داشته‌اند، حتی کسانی که چه بسا ما فکر آن‌ها را نمی‌پسندیم، اما اصالت و ریشه خودشان را نشان داده‌اند و باید این را قدر بدانیم. امروزه وظیفه حوزه در مقایسه با گذشته بسیار وسیع‌تر و بعد جهانی آن هم بزرگ‌تر شده است، قبل از انقلاب بسیاری از کشورهای جهانی، ایران را به‌عنوان یک سرزمین نفتی می‌شناختند، اما امروز ایران معادلات جهانی و بسیاری از نقشه‌هایی که آن‌ها برای قسمت‌های مختلف طراحی کردند را به هم ریخته است. آن‌ها نقشه خاورمیانه را به‌گونه دیگری برنامه‌ریزی کرده بودند، اما قضیه طور دیگری شده است. آمریکا برای عراق برنامه‌ریزی کرده بود و در خواب هم نمی‌دید که مرجعی مانند آیةالله‌العظمی سیستانی با درایتش اوضاع را عوض کند و یا ایران که هشت سال با عراق درگیر جنگ بوده است، به وقتش از آن‌ها حمایت کند و بتواند دشمنان عراق را خارج کند، البته حضور جهانی ما به این سادگی تمام نمی‌شود و گاهی هزینه‌های سنگینی دارد و تلاش ما در این عرصه باید وسیع و گسترده باشد، دشمن با شبکه‌های مختلف اجتماعی خود، مسایلی را به ما تحمیل می‌کند که باید با این مسئله عاقلانه برخورد کرد. امروزه در زمینه‌های مختلف فکری و اخلاقی و فلسفی شبهه‌های مختلفی ارائه می‌شود که کار را سنگین کرده است، این‌ها برای این است که برد انقلاب و نظام را کنترل کنند.

*آیا حمایت حوزه از نظام، استقلال حوزه را زیر سئوال نمی‌برد؟

حوزه پس از پیروزی انقلاب وظایف بسیار وسیع و گسترده‌ای پیدا کرده است و علت این است که حوزه به نحوی علت محدثه انقلاب بوده و باید علت مبقیه آن هم باشد. نظام هم می‌تواند امکانات بسیار وسیعی در خدمت حوزه قرار بدهد که این به معنای وابستگی حوزه نیست، حوزه برنامه‌ریزی‌هایی دارد و اداره کلی حوزه با بزرگان حوزه است و دیگران مداخله‌ای ندارند و حتی از نظر اقتصادی مراجع هستند که حوزه‌ها را اداره می‌کنند، مقام معظم رهبری هم امروزه به‌عنوان یک مرجع مانند سایر مراجع شهریه می‌دهند. زمانی حوزه وابسته خواهد بود که از دولت دستور بگیرد که هرگز این‌گونه نبوده است و یا این‌که نبض اقتصادی حوزه در اختیار دولت و دولتیان باشد که این خطرناک است. خطر از این جهت است که ما باید به فکر آینده حوزه باشیم، شاید امروزه خطرناک نباشد، اما اگر این روال به‌وجود بیاید و ادامه پیدا کند، در آینده می‌تواند خطرناک باشد؛ چراکه مسایل سیاسی می‌تواند بر مسایل اقتصادی تأثیرگذار باشد و حوزه باید مستقل باشد. حوزه و روحانیت شیعه در دوران مختلف حیاتش مستقل بوده و امروزه هم مستقل است، اما معنای استقلال این نیست که حوزه از اصل نظام و حاکمیت دینی دفاع نکند، البته در جایی لازم باید نقد هم بکند آن هم نقدی که در آن تضعیف نظام وجود نداشته و حساب شده باشد. مقام معظم رهبری همواره بر این نکته تأکید کرده‌اند که در بسیاری از مسایل محدودیت‌های خاصی داریم، ولی شما باید نقش خودتان را ایفا کنید.

*حوزه انقلابی چه حوزه‌ای است و چه مختصاتی دارد؟

حوزه انقلابی، حوزه‌ای است که به اصل نظام اسلامی توجه دارد و آن را از خودش می‌داند و معنای این امر این است که حمایت و دفاع را عنداللزوم داشته باشد و در عین حال مسایل مربوط به نظام را رصد کند. اگر اشتباهات و مشکلاتی وجود دارد تذکر بدهد و نقد و بررسی کند. معنای حوزه انقلابی این نیست که تا مسئله‌ای رخ داد همه بیرون بریزیم و داد و بیداد کنیم، معنای حوزه انقلابی این است که حوزه نیازهای انقلاب و نظام را بداند و این نیازها را پشتیبانی کند. به وقت خودش حمایت و دفاع کند اما صرف این‌که در مقاطعی حضور داشته باشیم و شعار بدهیم به معنای حوزه انقلابی نیست. حوزه از آن جهت که حوزه است، با یک محله‌ای که انقلابی است و از مردم عادی تشکیل شده، متفاوت است. حوزه انقلابی باید نقش خود را در دفاع و حفظ نظام ایفا کند، به عبارت دیگر اگر ما از امکانات استفاده کنیم و برای معارف الهی سرمایه‌گذاری کنیم، ولی به بعد اسلامیت نظام کمک نکنیم، در این صورت حوزه انقلابی نخواهد بود، انقلاب یک‌ سازه اجتماعی است. در بیان دینی، ما از آن به به‌عنوان جهاد و مجاهدت یاد می‌کنیم، یعنی لو دارالامر بین منافع شخصی و آبرو و جان ما و دین، باید دین حفظ بشود. در واقع حوزویان در مجموع وظایفی دارند تا در خدمت دین باشند و اهداف دینی برای آن‌ها بزرگ‌ترین هدف و هدف اولیه است و باید در این رابطه ریسک و خطر کنند و تمام تلاششان را برای حاکمیت دین به کار بگیرند که دین در این حکومت ورود پیدا کند و از این حکومت در جنبه‌های دینی و معرفتی صیانت کنند. این فهم من از حوزه انقلابی است و مقام معظم رهبری هم چیزی غیر از این در نظرشان نیست و بر این مطلب تکیه می‌کنند که علت محدثه انقلاب حوزه است و باید علت مبقیه آن هم باشد که اگر نباشد، به انقلاب آسیب می‌رسد و انقلاب به انحراف کشیده می‌شود.

*نظر حضرت‌عالی راجع به مباحث تحول در حوزه چیست؟

سالیان سال است که برای تحول در حوزه کار می‌کنند، ولی متأسفانه گاهی گمان می‌کنیم تحول در حوزه مانند این است که رنگ این پارچه که سفید بوده است را باید به مشکی تغییر دهیم، در حالی‌که تحول در حوزه به این معنا نیست که ارزش‌های مثبت آن را کنار بگذاریم. اگر بخواهیم تحول در حوزه را ترسیم کنیم، باید وضعیت الآن حوزه را با قبل از انقلاب در امور مختلف مقایسه کنیم، رشته‌های تخصصی و نظامات مختلفی که در حوزه پایه‌ریزی شده است بررسی شود، البته ما محدودیت‌های مختلفی داریم که باید در آن بخش‌ها کارهایی را انجام بدهیم که هزینه‌هایی دارد و آن هزینه‌ها گاه موجب وابستگی حوزه به دولت با شائبه آن خواهد شد، وگرنه کارهایی که در زمینه تبلیغ، در زمینه حوزه‌های شهرستان‌ها و دروس و برنامه مختلف حوزه کار شده بسیار خوب است. در حال حاضر در حوزه مشغول تحول در متون درسی هستند که این کارها نیاز به زمان دارد و این‌طور نیست که تحول در حوزه یک شبه اتفاق بیفتند.

*بیست سال آینده چه جایگاهی برای حوزه می‌توان تصویر کرد؟

اگر بخواهیم جایگاه حوزه در بیست سال آینده را ببینیم، نیاز به این دارد که شما وضعیت دنیا و کشور را در بیست سال آینده ترسیم و آن‌گاه نقش حوزه را بررسی کنید. اجمالاً می‌توانیم بگوییم که برنامه‌ای برای چشم‌انداز حوزه تهیه شده است که باید بر اساس آن چشم‌انداز راهبردهایی را داشته باشیم و بر اساس آن‌ها نظام‌سازی و برنامه‌ریزی نمود. حاصل این است که ما با توجه به متغیرهایی که در کشور و دنیا اتفاق می‌افتد پیش خواهیم رفت که همه این‌ها منوط به این است که امکانات برای حوزه فراهم بشود و امکانات امروزی ما بسیار محدود است.

*جایگاه اخلاق و دروس اخلاق در حوزه‌های علمیه چگونه است؟

 

استاد در عین حالی‌که استاد است، باید با تدریسش، نوع برخورد، ادب، تواضع و بسیاری از مسایل دیگر را به شاگرد منتقل کند، هر استاد دست‌کم در هفته ولو به اندازه ده دقیقه یک حدیث اخلاقی بخواند که می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد. ما گاهی گمان می‌کنیم اخلاق و مسایل معنوی این است که دنبال شخصی راه بیفتیم و از کارهای او تقلید کنیم تا به جایی برسیم، در حالی‌که این‌طور نیست. انسان باید کار عملی انجام بدهد، آن هم با شیوه‌ای که بزرگان فقهای ما در این رابطه داشته‌اند. باید سعی کنیم که زبان، چشم و تخیلات خودمان را کنترل کنیم و همه رفتار و کردارمان منظم باشد و در عین حال درس هم بخوانیم، البته مدرس اخلاق هم به جای خودش مهم است.

*میزان علاقه‌مندی خودتان نسبت به علوم حوزوی را چگونه توصیف می‌کنید؟

اگر من به سال 41 برگردم تازه بهتر متوجه می‌شوم که این راهی که آمده‌ام چه راه درستی بوده است و همواره خدا را شاکرم که من را در این مسیر قرار داد. هیچ‌گاه تردید نکرده‌ام که بگویم ای کاش در این مسیر وارد نمی‌شدم، البته شرایط زمانه گاهی مسایلی را بر ما تحمیل کرده است. بنده در شرایط خاصی از نظر شرایط خانوادگی و وضع شخصی قرار گرفتم، به‌طوری که هیچ‌گاه از فقه و اصول جدا نشدم و همواره تدریس داشته‌ام. در رابطه با فلسفه و عرفان هم همین‌طور بوده است و دست‌کم ضمن استفاده از اساتید و اساتین فلسفه من جمله آیةالله جوادی آملی دو دوره خدمت ایشان و عرفان خوانده‌ام و در تفسیر هم همین‌طور. بنده از سال 61 تا الآن به شکلی با علوم انسانی مرتبط هستم و یکی از کارهای جانبی من این کار است کارهای مختلفی هم ایجاد شده است که خودش باب وسیع و گسترده‌ای دارد و دوستان ما که در زمینه روا‌ن‌شناسی کارهایی انجام داده‌اند، بنده را به‌عنوان پدر روان‌شناسی در حوزه یاد می‌کنند.

الان در عین حالی‌که تدریس فقه دارم، فلسفه را هم تدریس می‌کنم، کار تفسیری هم دارم و کارهای دیگر هم هست، برنامه گروه روان‌شناسی را هم دنبال می‌کنم و در حال حاضر جمع‌بندی بنده این است که از این‌که در این مسیر قرار گرفتم، خدا را شاکرم و این را از الطاف الهی می‌دانم و اعتقاد دارم که هرچه دارم مربوط به دعای پدر، مادر و اجدادمان است. در این مسیر با بسیاری از افراد ارتباط داشتیم و بسیاری از اساتید را تجربه کردیم که این‌ها برای خیلی از افراد پیش نمی‌آید. بنده در فقه اساتیدی از فقهای قم و نجف داشتم، مانند آیات عظام حاج سیدتقی قمی‌ قدس‌سره، آقای گلپایگانی‌ قدس‌سره، حاج آقا مرتضی حائری‌ قدس‌سره، آشیخ کاظم تبریزی‌ قدس‌سره، میرزا جواد آقا تبریزی‌ قدس‌سره، وحید خراسانی و آیةالله سیدمحمد روحانی که از محضرشان استفاده کرده‌ام. در فلسفه از آیةالله مصباح و آیةالله‌ جوادی و قبل از آن از حضرات و آیات محمدی گیلانی و انصاری شیرازی‌ رحمة‌الله‌علیه و شاه‌آبادی‌ رحمة‌الله‌علیه بهره برده‌ام و شرایط خوبی برای بنده پیش آمد که باید شاکر باشم.

*سفارشی به طلاب جوان

سفارش من به طلاب جوان این است که خوب درس بخوانند. از پارسال بنده به هشت استان سفر کرده‌ام و مدارس مختلف را از نزدیک دیده‌ام و با طلبه‌ها صحبت کرده‌ام، مسئله‌ای که همیشه تذکر می‌دادم این بود که خوب درس بخوانند. اگر ما مقدمات را خوب طی کنیم و مبانی فقه و اصول را به‌خوبی پشت سر بگذاریم و در کنار آن در صدد خودسازی خود باشیم عالمان خوبی خواهیم بود که به درد مردم می‌خوریم، یعنی هم باید مایه علمی و هم تقوا داشته باشیم به‌طوری که مردم دین‌داری و تقوا و زهد به معنای صحیح را از ما یاد بگیرند. این‌طور نباشد که نعوذبالله ما در کنار دیگران، در مسایل دنیایی رقابت کنیم که این آفت بسیار بزرگی است و باعث می‌شود نقش خودمان را از دست بدهیم، لذا باید در جنبه‌های علمی، عملی و اخلاقی سرمایه‌گذاری کنیم. طلاب جوان می‌توانند در چند سال اولیه حضور در حوزه، خودشان را طوری عادت بدهند و بسازند که بعدها از مایه‌های علمی و اخلاقی‌ای که در آن‌ها به‌وجود آمده، استفاده کنند و سرباز امام زمان باشند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha