جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
آیت الله نظری

حوزه/ آیت الله عبدالله نظری خادم الشریعه در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری حوزه از مازندران به بیان خاطره ای از سفر یازده روزه خود به نوفل لوشاتو و دیدار با امام خمینی(ره) پرداخت.

آیت الله عبدالله نظری خادم الشریعه در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از مازندران به بیان خاطره ای از سفر یازده روزه خود به نوفل لوشاتو و دیدار با امام خمینی(ره) پرداخت.

وی در این خاطره خواندنی گفت: به اتفاق حجت الاسلام حاج شیخ مصطفی مصطفوی و حجت الاسلام حاج آقا شجونی و سعادت مآب لطیفی برای زیارت امام علیه الرحمه به پاریس رفتیم.

آیت الله نظری خادم الشریعه ادامه داد: ساعت نه شب به پاریس رسیدیم هوا کمی برفی و بارانی بود. شبانه به محل اقامت حضرت امام در نوفل لوشاتو رفتیم. همان شب امام علیه الرحمه ما را بحضور پذیرفتند و با بنده شوخی کردند و گفتند دوستان را در جوانی شان ترک کردیم حالا به حالت پیری دیدار می کنیم، چون محاسن بنده کمی سفید شده بود. بعد من گفتم می خواستم زودتر خدمت برسم، اما والده حقیر به رحمت خدا رفتند. امام نیز برای مرحوم والدهطلب مغفرت کردند و عرض کردم تا اربعین ایشان تمام شود، طول کشید و من می خواستم با آقای بهشتی بیایم و حالا هم وقت گذشته می خواستم نیایم، اما گفتم همین مقدار که ممکنه درک فیض کنیم.

 

                                    

 

وی خاطرنشان کرد: موقع حرکت امام راحل فرمودند صبح بیائید. فردا صبح خدمت امام شرف یاب شدیم. آن روزها ایام حرکت امام به کشور بود. نماز ظهر زیر چادر خوانده شد. به ایشان خبر دادند که بختیار راه را بسته. بعد از نماز ظهر امام سخنرانی نمودند و فرمودند «من راه را باز می کنم». در پی این سخنرانی امام خمینی(ره)، جمعیت جلوی خانه مسکونی ایشان شروع به تظاهرات کردند. حاجی مصطفوی(ره) پیشاپیش جمعیت بود. خلاصه یازده شب در پاریس بودیم و چون دفتر جا نداشت، فردی به نام حاج باوند سوادکوهی یکی از هم شهری های ما در پاریس منزلی داشت و ما را به منزل خود برد، ولی هر شب بعد از نماز مغربین به نوفل لوشاتو می رفتیم. امام فرمود هر شب بیایید و در امورات مشورت می کردند.

آیت الله نظری خادم الشریعه ادامه داد: وقتی راه باز شد، امام به همراهان خود گفتند که آشیخ عبدالله با ما بیاید. یعنی روز بازگشت امام به ایران دو سه هواپیما برای بازگشت بود که پرواز همزمان بود و ما نیز با همان پروازها به کشور بازگشتیم. وقتی از هواپیما پیاده شدیم جمعیت بسیار زیادی بود و رفتن نیز مشکل بود. من تا دانشگاه به زحمت آمدم و دیدم به دلیل ازدحام جمعیت نمی توانم ادامه دهم و بعد به منزل اخوی خود در تهران رفتم.

 

                          

 

وی افزود: بعد از پیروزی نهضت در روز ولادت پیامبر اسلام(ص) زنگ زدم که می خواهم خدمت امام برسم، به من گفتند از راه خصوصی بیایید، چون شلوغ است. ساعت ۹ از راهی که به من نشان دادند رفتم و فردی ما را خدمت آقا بردند و آن زمان دولت موقت استقرار پیدا کرده بود و من گفتم الحمدلله رب العالمین ظالمی رفت و عالمی آمد و حاکمی برقرار شد و ممکلت به صورت اسلامی در آمد. خدمت امام گفتم قبل از آغاز مبارزات بنده به منظور ادامه برنامه های علمی و تبلیغی خودم می خواستم به مصر، واتیکان و الازهر بروم، اما نهضت انقلاب شروع شد و زمانی که می خواستم به سفرهای تبلیغی بروم شما فرمودید که می خواهند مرا تبعیت کنند و شما هم می خواهید بروید و این نمی شود و همین بود که من منصرف شدم و به نجف، مصر، الازهر و واتیکان نرفتم و همه این امور را تعطیل کردم تا با نهضت انقلاب همراهی کنم، دیگر اجازه می خواهم بیشتر به دنبال کار علمی و درسی بروم. امام فرمودند با ما باشید. اتاق مقابل اتاق من دفتر شماست، عرض کردم معذورم اجازه می خواهم در طریق مطالعات، تألیفات، تعلیم، تدریس و تبلیغ خدماتی داشته باشم که ایشان اجازه فرمودند.

 

آیت الله نظری خادم الشریعه بیان داشت: برای اولین بار اعلامیه نه نفر از علمای قم و مشهد را به زیراب سوادکوه بردم و مردم را به حکومت اسلامی دعوت کردم. عشایر سوادکوه بزرگانشان آماده قیام شدند. بنده از آیت الله میلانی اجازه خواستم اجازه ندادند گفتند قیام عشایری زود است. تعلیمات قوی در ده و شهر سوادکوه وجود داشت. از زیراب و پل سفید دسته جمعی در قالب هیأت عزاداری به شیرگاه می آمدیم و از شیرگاه دسته جمعی هیئت ها به زیراب می آمدند. بعد به ساری آمدم و مسجد جامع ساری با محراب، منبر و تدریس طلاب این پایگاه را محل تبلیغ حکومت اسلامی قرار دادم. جوانان ساروی، بازاریان، طبقات مختلف از دهات و شهر همراهی کامل داشتند. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای  دائماً به ساری رفت و آمد داشتند و در تهران هر وقت با آقا محمود(فرزند آیت الله نظری) خدمت ایشان می رسیم همواره از نقش مازندران در انقلاب تجلیل می کنند.

 

                           

 

وی در پایان گفت: در پاریس از طرف مردم مازندران و برای دادن نامه اطاعت و همبستگی مردم مخصوصاً عشایر سوادکوه خدمت امام رسیدیم، چون امام دستور داده بودند نمایندگان مجلس استعفا بدهند و نماینده سوادکوه و قائمشهر جناب آقای دکتر سوادکوهی استعفای خودشان را نوشتند و آن استعفا را تقدیم امام کردیم. ایشان خیلی از مردم سوادکوه و نماینده مجلس شان تقدیر و تشکر کردند و با نامه احترام آمیز و محبت به اسم حقیر مرقوم و از مردم مازندران بخصوص عشایر سوادکوه تقدیر نمودند که متن نامه موجود است.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha