جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
خانواده مذهبی

حوزه/ یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی و نشاط، گشاده ‌رویی است؛ زیرا خوش ‌رویی کینه ‌ها را می ‌زداید، دل ‌ها را پیوند می‌دهد و جوّ حاکم بر خانواده را شاداب و باطراوت می‌کند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در شماره 157 کتاب «ره توشه راهیان نور» ویژه ماه رمضان ۱۴۳۹، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.

اشاره

از ابتدای تاریخ بشر، غم و اندوه، مایه توقف و ایستایی، شادی نیز  عامل تحرک و پویایی بوده است. ازاین‌رو، شادزیستن، آرزوی دیرینه آدمی است و ریشه در نهاد انسان دارد. در جامعه غم‌ زده، انرژی افراد صرف اندوه می شود و دیگر فرصتی برای کسب موفقیت باقی نمی ‌ماند. ایجاد خانواده مطلوب نیز نیازمند فضای شادمانی است. برای ایجاد خانواده سالم، راهکارهایی وجود دارد که شادی، یکی از آنهاست. نوشتار حاضر، به بیان عوامل مؤثر در شادکامی و پویایی خانوده‌های مذهبی اختصاص دارد.

الف. بایستگی شادمانی

در دنیای امروز، استرس و تنش‌های روانی، از مشكلات جدی انسان عصر فناوری است، ازاین‌رو، شادی، متاعی گرانبها و نیاز جدی انسان است. شهید مطهری می‌نویسد: «خنده و گریه، ظاهراً از مختصات انسان است... خنده و گریه، مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان [است]‏.»[1]

یکی از نیازهای روحی انسان، نشاط و «شادی» است. امام علی7 فرمود: «إِنَّ هَذِهِ‏ الْقُلُوبَ‏ تَمَلُّ‏ كَمَا تَمَلُّ‏ الْأَبْدَانُ‏ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ‏ الْحِكْمَة؛[2] همانا دل ‌ها خسته می ‌شوند؛ همان‌ گونه‌که بدن ‌ها خسته می ‌شوند. پس، به‌ وسیله سخنان حکمت‌ آمیز و مطالب سودمند، خود را از خستگی بیرون آورید.»

آن حضرت در روایتی دیگر می ‌فرماید: «السُّرُورُ یبْسُطُ النَّفْسَ‏ وَ یثِیرُ النَّشَاطَ؛[3] شادی، باعث انبساط روح و ایجاد نشاط است.»

اسلام، به مقوله خوشی و شادمانی توجه ویژه دارد. شادی همسو با چارچوب ‌های شرعی، منطقی و دور از افراط و تفریط، از شاهكارهای اسلام است. اسلام بهره‌ گیری از شادی را آموزش می ‌دهد؛ تا جایی كه برای تبسم به چهره اهل ایمان و دیگران پاداش قرار داده است و به این ترتیب، به شادی عمق بخشیده، آن را پایدار می ‌نماید. قرآن کریم شادابی و نشاط را لازمه زندگی مؤمنانه دانسته و توصیه می‌ کند که مؤمن باید از نعمت های الهی لذت برده و شاد باشد: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیفْرَحُوا هُوَ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ؛[4] بگو: به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند كه این، از تمام آنچه گردآورى كرده‏ اند، بهتر است.»

ب. معیار‌های شادی

غم و شادی، به معیار و ارزش هر فرد بستگی دارد. گاهی خوشحالی یک شخص، به عفو و گذشت است و برای دیگری، به انتقام و کینه ‌توزی. برخی شادی را در ارتکاب گناه، شرکت در مجالس گناه و لذت‌ های غیرمشروع می‌دانند و عده‌ای هم شادی حقیقی را در ترک معصیت و بهره‌مندی از لذات مشروع می‌جویند. در آموزه‌های اسلامی، در انجام گناه هیچ‌گونه شادی وجود ندارد.[5] امام صادق7 فرمود: «سزاوار نیست برای مؤمن در مجلسی بنشیند که معصیت خدا در آن می‌شود و او نمی‌تواند جوّ آن را تغییر دهد.»[6] شادی واقعی، در اطاعت خدا نمود پیدا می‌کند؛ چنان‌که علی7 می‌فرماید: «سُرُورُ الْمُؤْمِنِ‏ بِطَاعَةِ رَبِّهِ‏ وَ حُزْنُهُ‏ عَلَى‏ ذَنْبِه؛[7] شادی مؤمن، به طاعت پروردگارش می‌باشد و حزنش بر گناه و عصیان است‌.» ازاین‌رو،اجتناب از گناه، عامل مهمّ شادی است؛ زیرا لذت و خوشی، همیشه در انجامدادن یک کار نیست؛ بلکه زمانی هم در پرهیزکردن از یک عمل است.

حاکمیت ارزش‌ها، رعایت حقوق شهروندی و آخرت‌مداری نیز از معیارهای مهمّ شادی است. امام صادق7 فرمود: «شادی، به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاری‌ها و مشکلات.»[8] حضرت علی7 فرمود: «فَلْیكُنْ‏ سُرُورُكَ‏ بِمَا نِلْتَهُ مِنْ آخِرَتِكَ وَ لْیكُنْ أَسَفُكَ عَلَى مَا فَاتَكَ مِنْهَا؛[9] باید شادی تو، به جهت آنچه برای آخرت انجام داده‌ای و حزن و غمت، برای محرومیت از آن باشد.»

یکی ازمعیار‌های مهمّ شادی، امیدواری است. امید، به زندگی انسان معنا می‌بخشد و هنگام مشكلات، ناملایمات، رنج‌ها و اندوه‌، از فروپاشی روانی انسان جلوگیری می‌كند. از سوی دیگر، منشأ اصلی امید نیز شیرین‌كامی و راحتی است كه برای خود انسان حاصل شود.[10] بر این اساس، اسلام جهت آرامش و شادی، امید به رحمت الهی را مطرح نموده و انسان را از ناامیدی نهی کرده است؛ «بگو: ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‌اید! از رحمت خداوند ناامید نشوید.»[11] پیامبر اکرم9 می‌فرماید: «امیدواری‌، رحمتی از طرف خداوند برای امت من است‌. اگر امیدواری نبود‌، مادری فرزند خود را شیر نمی‌داد و کشاورزی درختی نمی‌کاشت.»[12]

استفاده معقول و مشروع از مواهب دنیا نیز از معیارهای مهمّ شادی است. ازاین‌رو، در اسلام با فقر مبارزه شده است؛ زیرا انسان ‌های فقیر به دلیل اینکه با فقر دست ‌و پنچه نرم می ‌کنند‌، کمتر شاد هستند. البته این مطلب به معنای آن نیست که ثروت، به‌تنهایی شادی‌ آور است. دکتر دیوید مایزر عقیده دارد که بین ثروت و شادی رابطه‌ای وجود ندارد؛ زیرا بسیاری از ثروتمندان بزرگ جهان، شاد نیستند. او می‌گوید:

«همیشه علاقه‌مند بودم بدانم شادترین مردم جهان چه کسانی هستند و بدین منظور، تحقیقات خود را در بازدید از کشورهای مختلف آغاز کردم. روزی با یکی از مهمان‌داران هواپیمای سوئیس در زمینه فوق صحبت کردم و پرسیدم آیا شما خوشحال ترین مردم جهان هستید؟ گفت: نه، گرچه کشورمان بسیار زیبا و تمیز و منظم است؛ ولی بسیاری از خانواده‌های ما با داشتن دو فرزند، از همسرانشان جدا شده و پدر، مجبور است بخشی از درآمدش را برای نگهداری از بچه‌ها بپردازد و هفته ‌ای یک روز می‌تواند فرزندش را ببیند و من همیشه نگران تقاضای طلاق توسط همسرم هستم. تنها جایی که به سؤال من جواب مثبت دادند، در هندوستان بود که مهندس جوان هندی در پاسخ به سؤال من گفت: ما هندی ‌ها شادترین مردم دنیا هستیم! با خود گفتم: چگونه چنین چیزی ممکن است که آنها با آن همه فقر، شادتر از مردم آمریکا و سوئیس باشند؟ چگونه ممکن است یک هندی که تمام روز را کار می‌کند تا زندگی خود را تأمین کند...‌، خوشحال‌تر از یک میلیونر آمریکایی باشد؟ به همین جهت، سیروسفری در هندوستان کردم و از نزدیک، زندگی ساده و بی‌آلایش آنها را دیدم و فهمیدم که تنها ثروت نمی‌تواند برای انسان خوشبختی و شادی بیاورد.»[13]

ج. عوامل و راه‌های ایجاد شادی

1. رضایت از مقدرات الهی

یکی از راه‌های عمده شاد زیستن، رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی است. علی7 می‌فرماید: «إِنَّكُمْ إِنْ‏ رَضِیتُمْ‏ بِالْقَضَاءِ طَابَتْ عِیشَتُكُم‏؛[14] اگر به مقدرات الهی راضی شدید، زندگی شما شیرین و گوارا می‌شود.» یکی از کارشناسان خانواده می‌گوید: انسان شاد، انسانی است که هر کاری، حتی موفقیت و شکست در هر امری را خواست خداوند می‌داند. خانواده شاد، دارای چنین دیدگاهی است و همیشه بر قدرت لایزال الهی توکل دارد. ازاین‌رو، در فرهنگ تربیتی قرآن، اعتماد به خدا، شرط لازم ایمان است؛ «وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنین.‏»[15]

روح حاکم بر توکل، اعتماد است و همین اعتماد، همیشه آرام‌بخش است. هر چیز یا کسی که انسان بتواند به آن اعتماد کند، به اندازه توان و لطف خود، آرام‌بخش و شادی‌آفرین است. حال، اگر این اعتماد به سرچشمه همه خیرات و نیکی‌ها و لطف و رحمت بی‌منتها پیوند یابد، آرامش و خوشحالی وافر به همراه خواهد داشت. افرادِ چنین خانواده‌ای، در همه کارها از تکیه کلام «ان‌شاء‌الله» استفاده می کنند و اعتقاد آنها به قضا و قدر الهی باعث می شود تا خداوند را ناظر بر همه امور خود بدانند و بر این اعتقادند که نشاط و شادی واقعی، تنها در پرتو راضی‌بودن به رضای خدا به دست می آید و غم و اندوه، در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل می‌شود.

2. عبادت و نیایش

یکی از عوامل مهمّ شادمانی، عبادت است؛ زیرا اعضای یک خانواده مؤمن، غم و اندوه خود را با خداوند مطرح می‌کنند. روشن است که سخن گفتن با کسی که دسترسی به او در هر زمانی امکان‌پذیر است، نشاط‌آور است. از همه مهم‌تر اینکه خداونداز قدرت بی‌پایانی برخوردار است و مشتاق است که بندگانش با او سخن گویند و از او کمک بخواهند تا از این قدرت برای یاری رساندن به آنها استفاده کند.

علی7 در نامه خود به فرزندش امام حسن7 می‌فرماید: «... غم و اندوه خود را در پیشگاه خداوند مطرح کن تا غم‌های تو را برطرف کند و در مشکلات تو را یاری رساند... .»[16]

امام علی7 در اوصاف متقین می‌گوید: «روز را به شب می‌رساند با سپاس‌گزاری؛ و شب را به روز می‌آورد با یاد خدا؛ شب می‌خوابد، اما ترسان؛ و برمی‎خیزد، ولی شادمان. می‌ترسد؛ برای اینکه دچار غفلت نشود و شادمان می‌گردد؛ برای فضل و رحمتی که به او رسیده است.»[17] بر همین اساس است که معمولاً خانواده‌های مذهبی آرامش بیشتری دارند که نتیجه آن، شادی نیز هست.

3. اخلاق نیكو

یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی و نشاط، گشاده ‌رویی است؛ زیرا خوش ‌رویی کینه ‌ها را می ‌زداید، دل ‌ها را پیوند می‌دهد و جو حاکم بر خانواده را شاداب و باطراوت می‌کند. امام علی7 می‌فرماید: «اَلْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّة؛[18] خوش‌رویی، وسیله دوست‌یابی است.»

البته اخلاق نیک، تنها خنده‌رویی و خوش­خلقی نیست؛ بلکه علاوه بر آن، داشتن صفات و خلق‌وخوهای پسندیده و مدارا با افراد است. اساس زندگی زناشویی نیز در پرتو حُسن اخلاق فراهم می­شود.

اخلاق هر انسانى، تأثیر مستقیمی در زندگى او دارد. این تأثیر، در محیط خانواده نقش‌آفرین‌تر است؛ زیرا مسائل عاطفى در خانواده، بر مسائل دیگر غلبه دارد و اگر اعضاى خانواده از اخلاقى نیكو بهره‌مند باشند، محیط خانواده به جایگاه شادابی تبدیل می‌شود و در غیر این صورت، به جهنمى سوزان تبدیل خواهد شد. على7 می‌فرماید: «بِحُسْنِ الاَخْلاقِ یَطیبُ الْعَیشُ؛[19] با خوش اخلاقى، زندگى نیكو و مطلوب می‌گردد.» ازاین‌رو، پیامبر اسلام9 می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوْجَةٍ تُشَیبُنِی قَبْلَ أَوَانِ مَشِیبِی‏؛[20] خدایا! به تو پناه می‌برم از همسرى كه قبل از رسیدن پیرى، پیرم كند.» بر این اساس، در روایات اسلامی از ازدواج با افراد بداخلاق نهی شده و به خوش‌اخلاقی تأکید گردیده است؛ اما زن بااخلاق با بداخلاقی شوهر می‌سازد و همیشه خانه را شاداب نگه می‌دارد و این امر را نشانه دین‌داری می‌داند.

4. ارتباط کلامی

یکی از نیازهای مهمّ خانواده، ارتباط‌های‌ کلامی است؛ یعنی اعضای خانواده باید در کنار هم و با همدیگر گفتمان داشته باشند. این امر، در حلّ مشکلات‌، ایجاد صمیمیت و نشاط بین اعضای خانواده، بسیار مؤثر است؛ زیرا گفت‌وگو‌، ایجاد شادی می‌نماید.

متأسفانه امروزه‌، به خاطر کارهای زیاد، دغدغه‌های فکری، سرگرمی‌های فردی، انفجار اطلاعات و انواع رسانه‌ها، اموری هستند که روابط بین انسان‌ها و خانواده‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار دادهاند. به همین جهت، کارشناسان مسائل خانواده، توصیه می‌کنند که در هر فرصت ممکن، با همسر و اعضای خانواده ارتباط کلامی برقرار گردد و در روز یا در هفته، زمان مشخصی برای گفت‌وگو مدنظر قرار گیرد؛ زیرا این امر، موجب کاهش شدت اضطراب و تخفیف آلام روحی می‌شود.

نتایج پژوهش یکی از محققان انگلیسی نشان می‌دهد که «با هم بودنِ» اعضای خانواده در هنگام غذا خوردن و مشاهده تلویزیون به ‌صورت دسته‌جمعی، از عوامل اصلی شاد بودن فضای خانواده است. در جریان پژوهشی در کشور انگلیس، بیش از 2هزار والدین انگلیسی به این سؤال پاسخ دادند که چگونه یک خانواده شاد داشته باشیم. 40 درصد از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند مشاهده برنامه‌های تلویزیون توسط اعضای خانواده به‌صورت دسته‌جمعی، موجب شادتر شدن فضای خانواده می‌شود. همچنین، 39 درصد دیگر بر این باور بودند که روابط سالم بین اعضای خانواده و مخفی نکردن رازها از یکدیگر، از جمله عوامل شاد زیستن خانواده است.[21]

توصیه اسلام این است که بین اعضای خانواده گفت‌وگو صورت گیرد؛ با این تفاوت که هنگام سخن‌گفتن با یکدیگر، جملاتی را که از همه زیباتر، مؤدّبانه‌تر وشادی‌آورتر است، انتخاب کنند تا پاسخی زیبا و نشاط‌آور نیز بشنوند. امام علی7 می‌فرماید: «وَأَحْسِنُوا لَهُنَّ‏ الْـمَقَالَ‏ لَعَلَّهُنَّ‏ یُحْسِنَّ‏ الْفِعَالَ؛‏[22] با زنان، خوش‌گفتار و نیکوسخن باشید، تا ایشان هم خوش‌کردار و نیکورفتار شوند.» همچنین، حضرت فرمود: «أجْمِلُوا فِی‏ الْخِطَابِ‏ تَسْمَعُوا جَمِیلَ‏ الْجَوَاب؛‏[23] زیبا سخن بگویید، تا پاسخ زیبا بشنوید.»

5. هدیه دادن

معمولاً آدمی وقتی حاجتی دارد که نمی‌تواند آن را برآورده کند، یا اگر اعضای خانواده با هم کدورت داشته باشند، محزون می‌شود؛ اما اگر افراد خانواده نیازهای یکدیگر را برطرف کنند، روح شادمانی بر فضای خانه حاکم خواهد شد؛ به‌خصوص اگر پدر که مدیر خانواده بوده‌، به نیازهای همسر و خانواده‌اش توجه کند، سبب آرامش‌خاطر و شادمانی آنها می‌شود. رسول‌ خدا9 می‌فرماید: «أَطْرِفُوا أَهَالِیَكُمْ‏ فِی‏ كُلِ‏ جُمُعَةٍ بِشَی‏ءٍ مِنَ الْفَاكِهَةِ وَ اللَّحْمِ حَتَّى یفْرَحُوا بِالْجُمُعَةِ؛[24] هر جمعه برای خانواده خود مقداری میوه و گوشت بخرید تا اینکه جمعه شاد باشند.» امام صادق7 می‌فرماید: «وَ مَنْ‏ حَسُنَ‏ بِرُّهُ‏ بِأَهْلِهِ‏ زَادَ اللَّهُ‏ فِی‏ عُمُرِه‏؛[25] کسی که به خانواده‌اش بهتر نیکی و احسان کند، خداوند بر عمرش می‌افزاید.»

بر این اساس، «هدیه» یکی از مهم‌ترین عوامل سرور و شادمانی همسر، فرزندان و والدین است؛ زیرا باعث رفع کدورت است به‌خصوص آن‌که هدیه‌ای دریافت می‌کند، شاد می‌گردد. پیامبر اعظم9 می‌فرماید: «تَهَادَوْا تَحَابُّوا تَهَادَوْا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ‏ بِالضَّغَائِنِ؛[26] هدیه دهید؛ هرچند که نَبِق (میوه درخت سِدر که ریزترین میوه‌هاست) باشد؛ زیرا هدیه، دوستی و همدلی را زنده می‌کند.»

6. فرزندآوری

اندیشه فرزندآوری، یکی از نشانه‌های سلامت روانی خانواده محسوب می‌شود. کودکان به طور طبیعی منبع شادی و لذت در خانواده بوده و باعث سلامت و بهداشت روانی خانواده می‌گردند. تولد کودک و انتقال او از بیمارستان به خانه، یکی از دوست‌داشتنی‌ترین لحظاتی است که می‌توان در خانواده در نظر داشت. همچنین، گذراندن وقت با کودک و دلبند خود و بازی کردن با او، چنان طراوت و شادابی به خانواده می‌بخشد که جایگزینی برای آن وجود ندارد. بر این اساس، خانواده‌هایی که صاحب فرزندند، بیش از خانواده‌‌های بدون فرزند‌، احساس خوشبختی و شادی بیشتری می‌‌کنند.

مایکل آرگیل می‌گوید: «کودکان، فواید زیادی برای خانواده داشته و با وجود آنان، لذت و شادی بسیاری در خانواده ایجاد می‌گردد و شادی‌آفرینی، یکی از مزیت‌های مهمّ کودکان است.»[27]

نتایج تحقیقات پژوهشگران دانشگاه «بریگهام یانگ» آمریکا بر 200 هزار خانواده از 86 کشور جهان، بین سال‌‌های 1981 تا 2005م نشان می‌‌دهد که داشتن فرزند، موجب کاهش فشار خون والدین، افزایش تمایل به یادگیری، استفاده بیشتر از قدرت تعقل، افزایش اعتماد به نفس، امکان بهتر درک زیبایی‌ها، دقت بیشتر در کارهای جزیی و افزایش شادی والدین می‌‌گردد.[28]

از نگاه اسلام، فرزندان از ارکان مهم خانواده به حساب می‌آیند. در روایات، نگرش مثبتی به فرزند وجود دارد؛ به‌گونه‌ای ‌که از فرزندان به عنوان: میوه دل، نور دیده، عامل و مایه سعادت، باعث ثواب و پاداش اخروی، منشأ رحمت و غفران الهی و ریحانه بهشتی یاد شده است. قرآن‌، یکی از خصوصیات بندگان خدای رحمان را این‌ گونه بیان می‌‌فرماید: «وَ الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما؛[29] و آنان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! برای ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان [و نسل‌های پاک] عطا کن و ما را بر پرهیزکاران [در مسابقه به سوی ایمان و انجام عمل صالح] پیشوا گردان!»

امام صادق7 به فردی که پس از سال‌ها ازدواج صاحب فرزند نشده بود، فرمود: زمانی که یکی از شما فرزنددار شدنش دیر شود، باید بگوید: «اللَّهُمَ‏ لَاتَذَرْنِی‏ فَرْداً وَحِیداً وَحْشاً، فَیقْصُرَ شُكْرِی عَنْ تَفَكُّرِی، بَلْ هَبْ لِی أُنْساً وَ عَاقِبَةَ صِدْقٍ ذُكُوراً وَ إِنَاثاً، أَسْكُنُ إِلَیهِمْ مِنَ الْوَحْشَةِ، وَ آنَسُ بِهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ، وَ أَشْكُرُكَ عَلى‏ تَمَامِ النِّعْمَةِ؛[30] خدایا! مرا تنها و وحشت‌‌زده نگذار تا سپاس‌گزاریام از تدبیرم کمتر شود؛ بلکه محلّ اُنس و جانشینی درست از پسران و دختران را به من ببخش که از وحشت، به اینان اُنس گیرم و از وحدت، با آنان آرامش یابم و به هنگام کامل شدن نعمت، تو را سپاس گویم.»

در این دعا، وجود فرزند، باعث آرامش و عاملی برای دوری از وحشت و تنهایی به شمار آمده است. پژوهشی که برتراند راسل انجام داده است، نشاط و شادمانی حاصل از تولد فرزند در خانواده را تأیید می‌کند. گذراندن وقت با کودک و بازی با او، یکی از بهترین لحظاتی است که می‌تواند به پدر و مادر انرژی و نشاط ببخشد.[31]

 به این دلیل، برخی از اندیشمندان در تبیین کارکرد فرزند در کانون خانواده معتقدند که: «زناشویی بدون فرزند، پژمردگی است و پس از آوردن فرزند، کانون زندگی به شکوفایی می‌‌رسد؛ بلکه پس از بچه‌‌دار شدن، زندگی دارای معنای حقیقی می‌‌شود و خانه به ‌وسیله فرزند، سرشار از خنده و نشاط می‌‌گردد.»[32]

7. مسافرت

زندگی در مکان خاص به صورت همیشگی، سبب گرفتگی روحی و از دست رفتن شادی می‌شود. از همین رو، مسافرت، نیاز هر فرد و خانواده است. اصل سفر، فرح‌انگیز است؛ چون تغییر محیط و هوا و جابه‌جایی انسان، نشاط‌آور است. امروزه، پزشکی ثابت کرده است که یک مسافرت مطلوب، از صدها قرص و داروی مسکن و ویتامین، تأثیر بیشتری دارد.

پدر و مادر می‌توانند با زیرکی و هوشیاری، حتی با داشتن امکانات اندک و انجام مسافرت‌های کوتاه‌مدت و کم‌خرج، روحیه فرزندان خود را شاد نگه دارند و از این رهگذر، خود نیز شادمان و بانشاط باشند. رسول اکرم9 فرمود: «سَافِروا تَصِحُّوا؛[33] مسافرت کنید تا سالم بمانید.»[34]

8. شوخی و مزاح

طبیعت انسان، مزاح را می‌پسندد و با آن شاد می‌شود؛ زیرا شوخی صحیح و هدف‌دار، عناصر شادی‌بخش را در لایه‌های روان آدمی فرو می‌برد. یکی از ویژگی‌های خانواده متعادل، همین است که شوخی و مزاح صحیح، در آن رواج دارد و افراد آن، بدین وسیله روحیه خود را شاد و بانشاط نگه می‌دارند. سیره پیامبر خدا9 و ائمه معصومین: بر همین بود که به قصد شاد‌کردن خانواده و دیگران، مزاح می‌کردند. رسول خدا9 فرمود: «إِنِّی لَأَمْزَحُ وَلَا أَقُولُ إِلَّا حَقّا؛[35] من مزاح می‌کنم؛ اما جز حق نمی‌گویم.»

علی7 فرمود: «هرگاه یکی از اصحاب رسول خدا اندوهگین بود، ایشان با شوخی او را شادمان می‌کرد.»[36]

گفتنی است، شوخی باید طوری باشد که: اوّلاً، با گناه توأم نباشد؛ یعنی با مسخره‌کردن دیگران یا غیبت و دروغ، فضای شادی و نشاط ایجاد نکنیم. ثانیاً، به وقار و شخصیت آدمی لطمه نزند. امام علی7 فرمود: «کَثرةُ المزاحِ تُسقِطُ الهَیبَة؛[37] زیاد شوخی‌کردن، از وقار انسان می‌کاهد.»[38]

 

نویسنده: حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا انصاری

 

 

 

 

 

[1]. مرتضی مطهری، مجموعه ‏آثار، ج ‏24، ص 473.

[2]. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 504.

[3]. لیثی واسطی، عیون الحكم والمواعظ، ص 62.

[4]. سوره یونس، آیه 58.

[5]. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحكم ودرر الكلم، ص 187.

[6]. کلینی، الكافی، ج ‏2، ص 375.

[7]. تمیمی آمدی، غرر الحكم ودرر الكلم‏، ص 400.

[8]. ابن‌شعبه حرانى، تحف العقول‏‌، ص 323.

[9]. همان، ص 200.

[11]. سوره زمر‌، آیه 53.

[12]. ابوالقاسم پاینده‌، نهج الفصاحة، ص 343.

[13].  http://shabestan.ir/mobile/detail/news/693353.

[14]. لیثی واسطی، عیون الحكم والمواعظ، ص 74.

[15]. سوره مائده‌، آیه 23.

[16]. صبحی صالح، نهج البلاغه‌، نامه 31.

[17]. ابن‌شعبه، تحف العقول، ص 159.

[18]. لیثی واسطی، عیون الحكم والمواعظ، ص 44.

[19]. تمیمی آمدی، غرر الحکم ودرر الکلم، ص 255.

[20]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 336.

[21]. https://www.mashreghnews.ir/news/465878

[22]. شیخ صدوق،‏ الأمالی، ص 206.

[23]. تمیمی آمدی، غرر الحکم ودرر الکلم‏، ص 158.

[24]. کلینی، الکافی، ج 6‌، ص 299‌؛ شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 391.

[25]. کلینی، الکافی، ج 8، ص 219.

[26]. همان، ص 144.

[27].  http://d-ahangaran.blogfa.com/post/4.

[28].  http://www.pasokhgooyan.ir/node/49494.

[29]. سوره فرقان، آیه 74.

[30]. کلینی، الكافی، ج 11، ص 236.

[31].  http://www.pasokhgooyan.ir/node/49494.

[32]. ویل دورانت، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، ص 178ـ 179.

[33]. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 59، ص 267.

[34]. گروهی از نویسندگان، سیمای خانواده، ص 153.

[35]. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 337.

[36]. سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی9، ص 60.

[37]. تمیمی آمدی، غرر الحکم ودرر الکلم، ص 222.

[38]. گروهی از نویسندگان، سیمای خانواده، ص 155.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha