جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
شهید آوینی

حوزه/ از خداوند که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که امروز برخی گمان می کنند هنرمندی با برهنگی و بی قید و بندی قرین است و گویا یکی بدون دیگری ممکن نیست. آنها براین باورند که چون هنرمند ...

خبرگزاری«حوزه»/ چه قصه ی عجیبی است هنر و چه داستان غریبی است راز هنرمندان، یکی خودش را می یابد و جایگاهش را در عرش تسخیر می کند و دیگری به نام آزادی و با ژست روشنفکرانه کیلومترها پایین تر از فرش منزل می گزیند. یکی روزی به آنجا می رسد که اقرار می کند هر آنچه تا کنون نوشته و هر چه سروده ام حدیث نفس است و به آتش می کشاند و دیگری حدیث نفس می نویسد و برای شهرت در دنیای مادی، به مقدسات میلیون ها انسان جسارت می کند و جانشان را به آتش می کشاند.

یکی راز ماندنش را در رفتن می داند و دیگری همنوعانش را به سخره می گیرد و خرد می کند تا خودش بیشتر بماند.

آری شهید! این است رسم روزگاری که تو خوب شناختی و از آن دل کندی، درس خواندی و در هنر جایگاه مناسبی کسب کردی و به جای فرار به خارج از کشور و سنگین نمودن رزومه خویش در خارج مرزها، ماندی و یاور جهاد سازندگی شدی. خان گزیده ها را در تاریخ ظلم ستیزی سینما ثبت نمودی تا با روایت فتح آسمانی شوی. بارها صدای آرامش دهنده ات را در روایت جنگ وعروج لاله های راست قامت وطنم می شنیدم اما نمی دانستم صاحب این صدا کیست که این گونه آرام آتش می گیرد و جانم را به آتش می کشاند.

 از کوچه پس کوچه های تنگ محله شاه عبدالعظیم برخاستی تا بگویی برای انسان شدن و انسان ماندن، محله و ثروت ملاک نیست، بلکه خدا گاهی از خانه ای کوچک با اعضایی خونگرم و دوست داشتنی، برای خویش عاشق بر می گزیند. کوشیدی تا هنر اصیل اسلامی که ریشه درتفکرات الهی دارد را از تفکرات اومانیستی در امان بداری.

 از خداوند که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که امروز برخی گمان می کنند هنرمندی با برهنگی و بی قید و بندی قرین است و گویا یکی بدون دیگری ممکن نیست.

آنها براین باورند که چون هنرمند نام نهاده شدی یعنی محدودیتی نداری، باید بی مهابا بتازی و بی توقف نبازی، غافل از آنکه هنر اصیل از دل مردان و زنان خداجو و با ایمان سرچشمه می گیرد و از همین رو جاودانه می ماند.

هنر باید روح داشته باشد و الا هنر بی روح هر چقدر هم که بزک شده باشد، چون رنگ و بوی خدایی ندارد، روزی به دست فراموشی سپرده می شود و با گذشت زمان اثری از آن باقی نخواهد ماند.

 بستر آرمیدنت فکه بود و خواستی روایت فتح را این بار از فکه و با داستان عاشقان عملیات والفجر مقدماتی برای مردم ترسیم کنی و لیکن آن مسیر سه کیلومتری پر از خار و خس دشمن نگذاشت تا قاب دوربینت پشت سیم های خاردار را بنمایاند.

آری چشمان پر از شور و هیجان خواستاران آن لحظه ها هر سال 20 فروردین برفکی شدن تصویر و خون سرخی را می بیند که در کمال بهت در دفترچه ی خاطراتشان مرور می شود.

از فیلمبردار خواستید از قمقمه ی سوراخ و کلاه تیر خورده نگذرد تا جان بینندگان از سوز عطش بسوزد و چه عجیب که خون سرخ و گرمت قلبشان را به آتش کشید.

 شهادتت مبارک ای خون بر جا مانده از شهادت حسین (ع).

 

زهرا صادقی، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha