به گزارش خبرگزاری «حوزه»، «بر سر دوراهی» جدیدترین همکاری مشترک حامد عنقا و بهرنگ توفیقی است که این روزها از شبکه 2 سیما روی آنتن میرود. این سریال که توانسته در میان آثار طنز نوروزی، مخاطبان بیشتری را سمت خود جذب کند داستانی تکراری دارد که بارها مشابه آن را در سینما و تلویزیون شاهد بودهایم. قصه درباره جوانی(حامد) از طبقه پایین جامعه است که بر اثر اتفاقاتی ثروتی عظیم به دست میآورد، همین مسئله به مرور رفتار وی را تغییر میدهد بهنحویکه از یک فرد ساده و مردم دوست به فردی خودخواه تبدیل میشود.
جدا از قصه تکراری، نقشهایی که در سریال وجود دارد، شخصیت نیست، بلکه تمامی آنها تیپ هستند. برای مثال آدمها در دو قالب خیر و شر جاگذاری شدهاند، اما با این تفاوت که خیر و شر همانند فیلمهای فارسی در قالب طبقه اجتماعی تعریف میشود. منظور اینکه آدمهای طبقه ضعیف به ذاته آدمهای نجیبی هستند و افراد طبقه مفره انسانهای بیقید و بند توصیف میشود. این نوع نگاه از 60 الی 70 سال پیش در فیلمهای ایرانی وجود داشته، اما باز هم تکرار میشود.
ممکن است این سوال پیش آید چرا با وجود تکرار، مجدداً چنین آثاری ساخته شده و در برخی مواقع با استقبال تماشاگر نیز مواجه میشوند. به نظرم دلیل اصلی این اتفاق را میتوان در یک امر جستجو کرد. آن نیز به خاصیت چنین قصههای مربوط میشود که برای مخاطب سینما و تلویزیون همیشه جالب است. این مسئله شاید به نوعی یک نوع مسکن برای برخی از آدمها باشد تا بدانند اگر آنها رفاه خوبی ندارند در عوض از وجدانی پاکی بهره بردهاند، پس دیگر نیازی نیست، برای بهتر شدن زندگی خود بکوشند.
بحث دیگری که آن هم نوعی کلیشهسازی در سریال «بر سر دوراهی» است، الگوهای پوششی است که بارها در تلویزیون تکرار شده، البته قابل درک است که برنامهسازان، میخواهند با پوششهایی که برای شخصیتها در نظر میگیرند، فرهنگسازی کنند، اما وقتی شکل بیان به گونهای باشد که بارها تکرار شده، تماشاگر آن را پس میزنند به ویژه در شرایط فعلی که شبکههای مجازی گسترش پیدا کردهاند دیگر اینگونه تبلیغات جواب نمیدهد. در کلامی دیگر وقتی مردم میبینند بازیگری که در صفحه شخصی خود در فضا مجازی چندان به پوشش اسلامی اهمیت نمیدهد چگونه باید او را باور کن؟
برای مشکل فوق راهکار وجود دارد به شرطی که فیلمسازان نخواهند از سادهترین راه تماشاگر جذب کنند. منظور اینکه میتوان بازیگرانی را برای نقشهای مثبت انتخاب کرد که در زندگی شخصی هم آنها به الگوهایی پوششی که آن را تبلیغ میکنند وفادار باشند، آنگاه مردمی که فیلم را میبینند، پوشش مورد نظر را میپذیرند، اما متاسفانه عموم فیلمسازان ما سعی میکنند با انتخاب چهرههای معروف سادهترین روش را برای جذب تماشاگر انتخاب کنند.
اما برسیم به پیام سریال، در ظاهر این مجموعه پیامی ارزشمند و دینی دارد. آموزههایی چون احترام به والدین، امانتداری، روزی حلال و حرام و... از جمله مفاهیمی است که در «بر سر دوراهی» مورد توجه قرار گرفته، اما همانگونه که پیشتر گفته شد، شکل بیان این مضامین بارها تکرار شده، پس نباید انتظار تاثیرگذاری چندانی را داشت، تنها امتیازی که سریال دارد همان وجه سرگرمی کار بوده که تا حدودی در رسیدن به آن نیز موفق عمل کرده است.
در این یاداشت نکتهای قابل ذکر است آنهم اینکه بهرنگ توفیقی کارگردان سریال در مجموعه قبلی خود «پدر» سعی کرده بود از کلیشه سازی پرهیز کند و در برخی کاراکترها هم به این موفقیت دست یافته بود، اما چگونه در «بر سر دوراهی» قدمی رو به عقب برداشته، مطلبی است که خود باید پاسخگوی آن باشد، حتی در مباحث فنی نیز این مجموعه نمیتواند برای کارگردان و تهیه کنندهاش، نمره چندان مثبتی محسوب شود، البته نکتهای را لازم به ذکر میدانم. این سریال در مقایسه با بسیاری از مجموعههای نمایشی تلویزیون از کیفیت بهتری بهره برده، اما در مقایسه با توانایی کارگردان و تهیهکننده نمرهای خوب به کار تعلق نمیگیرد.
درباره مباحث فنی چند نکته وجود دارد. ابتدا به بازیگران سریال اشاره میکنیم. در این زمینه انتخابهای خوبی صورت نگرفته است، چون اولاً به لحاظ سنی با نقشها همخوان نیستند. برای مثال گودرزی و میترا حجار با داشتن 42 سال سن نقشی جوان بازی میکنند، حتی مهراوه شریفینیا نیز به لحاظ سنی مناسب این نقش نیست، تنها انتخاب خوب، بهرنگ علوی است که بازی خوبی را از وی میبینیم. درباره کارگردانی، توفیقی در مباحث فنی کار، توانسته خوب عمل کند به ویژه در انتخاب موسیقی خوب و فیلمبرداری کار نمرهای خوبی را میگیرد، اما متاسفانه داشتههای فنی سریال زیر سایه قصه تکراری و کلیشهای گم شده است.
بحث فنی دیگر به تیتراژ ابتدای این سریال مربوط میشود که با خاطرهسازی، زیبای بصری به کار داده، حتی نحوه پایان هر قسمت و جملاتی که در پلان پایانی روی تصویر میآید روشی خوب است. به هر حال در پایان باید گفت این سریال میتواند مخاطب را سرگرم کند، اما از آن نباید انتظار داشت که، تاثیرگذاری داشته باشد.
داوود کنشلو