جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
مباهله

حوزه/ مسئله مباهله، نباید فراموش شود بلکه با مطالعه درباره آن می‌توان نکاتش را به مردم ارائه کرد، در این میان طلاب و مبلغان دینی باید درباره این مساله مطالعه نموده و برای مردم بیان کنند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» حضرت آیت الله مکارم شیرازی در سخنانی به واکاوی ابعاد واقعۀ «مباهله» پرداختند که برخی از سخنان این مرجع تقلید به این شرح است:

۲۴ ذی‌الحجه سال دهم هجری، یادآور واقعۀ تاریخی مباهله است [۱] که در قرآن کریم [۲] نیز به آن اشاره شده [۳] و اینچنین خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می دهد که اگر مخالفان در برابر دلایل علمی تو سر تسلیم فرود نیاوردند آنها را دعوت به مباهله کن. [۴]

در این میان در جریان مباهله مسائل مختلفی نمایان است، [۵] که در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد.

معنای مباهله

مباهله به معنی نفرین کردن دو نفر به همدیگر است؛ به این ترتیب که وقتی استدلالات منطقی سودی نداشت، افرادی که با هم درباره یک مسأله مهم دینی گفتگو دارند در یک جا جمع می‌شوند، و به درگاه خدا تضرع می‌کنند و از او می‌خواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند. [۶]

روز مباهله چه روزی است؟

مباهله روزی است که جمعی از مسیحیان نجران [۷] نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده و بحث هایی درباره اسلام مطرح کردند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز پاسخ آنها را داد و بعد که اظهار کردند قانع نشدیم پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها فرمود تنها راه مباهله است یعنی ما و شما جمع می شویم و یکدیگر را لعن می کنیم و بعد آثار آن ظاهر می شود که آنها پذیرفتند. [۸]

 رئیس آنها گفت در یک صورت برای مباهله آماده شوید اگر دیدید پیامبر مسلمانان با جمعیت و تعداد زیاد در میدان حضور یافت بدانید خبری نیست اما اگر با افراد محدود حاضر شد بدانید او برحق است و اگر نفرین کند خطر همه شما را می گیرد و شاید یک نفر از ما زنده نمانیم. [۹]

 فردا دیدند پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با حسنین و علی و فاطمه علیهم السلام وارد میعادگاه شدند. بزرگ مسیحیان این منظره را دید بر خود لرزید و گفت بدانید اگر نفرین کنند خطر ناک است لذا برویم مباهله را به مصالحه تبدیل کنیم. [۱۰]

مشروح جریان مباهله

سال دهم فرا رسید و آوازه اسلام در همه جا پیچید، [۱۱] لذا هیأتی شصت نفره از مسیحیان نجران که چهارده نفر آنان از اشراف و برجستگان نجران محسوب می‌شدند برای گفتگو با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه وارد شدند. [۱۲]

سه نفر از این چهارده نفر سِمت ریاست داشتند و مسیحیان آن سامان در کارها و مشکلات خود به آن سه نفر مراجعه می‌کردند، یکی از آنان «عاقب» بود که او را «عبد المسیح» نیز می‌گفتند وی امیر و رئیس قوم خود محسوب می‌شد، و قوم او هیچ گاه با نظریه و رأی او مخالفت نمی‌کردند، دیگری «سید» نام داشت که او را «اَیهَم» نیز می‌گفتند، وی سرپرست تشریفات و تنظیم برنامه سفر و مورد اعتماد مسیحیان بود، نفر سوم «ابو حارثه» نام داشت که مردی دانشمند و صاحب نفوذ بود، و کلیسا های متعددی به نام او ساخته بودند، او تمام کتب دینی مسیحیان را حفظ داشت.

این گروه شصت نفره در لباس مردان قبیله «بنی کعب» به مدینه آمدند و به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله نماز عصر را با مسلمانان خوانده بود، این شصت نفر لباس های زیبا و پر زرق و برق و جالب پوشیده بودند که به گفته یکی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله «هرگز ندیده‌ایم فرستادگانی به این زیبایی باشند»! موقعی که آنها وارد مسجد شدند، هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و به طرف مشرق ایستاده، مشغول نماز شدند، گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله خواستند مانع شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به آنها کاری نداشته باشید! [۱۳]

پس از نماز، «عاقب» و «سید» خدمت پیامبر رسیدند، [۱۴] از جمله مسائلی که در این گفتگو مطرح شد این بود که آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند: ما را به چه چیز دعوت می‌کنی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به سوی خداوند یگانه، و اینکه از طرف او رسالت خلق را دارم و مسیح ع بنده‌ای از بندگان او است، و حالات بشری داشت و مانند دیگران غذا می‌خورد. [۱۵]

آنها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسی علیه السلام بدون پدر اشاره کرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند، در این هنگام آیه «إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ [۱۶] مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. [بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست]»، نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند، آنها را دعوت به مباهله کرد. [۱۷]

آنها تا فردای آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصیت‌ های نجران، اسقف (روحانی بزرگشان) به آنها گفت: «شما فردا به محمد صلی الله علیه و آله نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‌اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزی در بساط ندارد».[۱۸]

فردا که شد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد در حالی که دست علی بن ابیطالب علیه السلام را گرفته بود و حسن و حسین علیهما السلام در پیش روی او راه می‌رفتند، و فاطمه علیها السلام پشت سرش بود، نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آنها پیشاپیششان بود، هنگامی که نگاه کرد، دید پیامبر صلی الله علیه و آله با آن چند نفر آمدند، درباره آنها سؤال کرد، به او گفتند: «این پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی علیه السلام هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه علیها السلام است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‌ترین افراد به قلب او است ...».

«سید» به اسقف گفت: «برای مباهله قدم پیش گذار».

گفت: نه، من مردی را می‌بینم که نسبت به مباهله با کمال جرأت اقدام می‌کند و می‌ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا یک سال بر ما نمی‌گذرد که در تمام دنیا یک نصرانی که آب بنوشد وجود نخواهد داشت.

در روایتی آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت: «من صورت هایی را می‌بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند کوه‌ها را از جا برکند چنین خواهد کرد هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد، و یک نصرانی تا روز قیامت بر صفحه زمین‌ نخواهد ماند».[۱۹]

سپس اسقف به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای ابوالقاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم، بلکه مصالحه می‌کنیم، با ما مصالحه کن».[۲۰]

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خواسته آنها را پذیرفت و از مباهله صرفنظر کرد. [۲۱] و با آنها مصالحه کرد که دو هزار حله‌ (یک قواره پارچه خوب لباس) که حد اقل قیمت هر حله‌ای چهل درهم باشد، و عاریت دادن سی دست زره، و سی شاخه نیزه، و سی رأس اسب، در صورتی که در سرزمین یمن، توطئه‌ای برای مسلمانان رخ دهد، و پیامبر ص ضامن این عاریت ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‌ای در این زمینه نوشته شد. [۲۲]

پیامبر از آنان پیمان گرفت که از فرستادگان رسول خدا پذیرایی کنند و برای آنها پیمان الهی قرار داد که کسی مسیحیان نجران‌ را مجبور به ترک آیینشان نکند و از آنها عشریه (زکوة) نگیرد و با آنان شرط نمود که ربا نخورند و معامله ربوی ننمایند. [۲۳]

نظر اهل سنت در مورد آیه مباهله

در تفسیر نمونه وقتی وارد آیه مباهله شدیم، بسیاری از منابع اهل سنت را مطالعه و مشاهده کردیم که در تأیید این واقعه سخن‌ ها گفته ‌اند؛ ۶۰ نفر از علمای بزرگ اهل سنت بر این که آیه برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، حضرت علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم السلام است، ‌ تأکید دارند. [۲۴]

جالب اینکه برخی دانشمندان اهل سنت می گویند این آیه برای این پنج نفر نازل نشده و تنها در کتاب شیعه هاست، اما قاضی شوشتری نام ۶۰ نفر را ذکر کرده که عنوان کرده اند این آیه در حق اهل بیت علیهم السلام نازل شده است که از جمله آنها می توان به تفسیر طبری، صحیحه مسلم، حاکم نیشابوری، فخررازی، زمخشری و... اشاره کرد. [۲۵]

از جمله أبو بکر جصاص از علمای قرن چهارم هجری در دو کتابش دو عبارت زیبا و جالب در این زمینه دارد:

وی در کتاب‌ «احکام القرآن» می‌گوید: «راویان تاریخ و ناقلان آثار و اخبار و مورخان هیچ گونه اختلافی ندارند در این که پیامبر در روز مباهله در حالی که دست حسن و حسین را به دست داشت و علی و فاطمه همراهش بودند، برای مباهله با نصاری حاضر شد و مسیحیان نجران را به مباهله دعوت کرد».[۲۶]

نویسنده مذکور در کتاب‌ «معرفة علوم الحدیث» می‌گوید: «روایاتی که عبد الله بن عباس و دیگران، از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله (در شأن نزول آیه مباهله) نقل کرده‌اند، متواتر است. مضمون این اخبار چنین است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز مباهله علی و حسن و حسین را به همراه داشت و فاطمه در پشت سر آنها حرکت می‌کرد و با این افراد جهت مباهله حاضر شد و فرمود: اینها «فرزندان ما» و «نفوس ما» و «زنان ما» هستند. [۲۷]

هم چنین روایات و احادیث بسیار زیادی در شأن نزول و تفسیر آیه مباهله وارد شده است.

به عنوان نمونه در بخش‌ «فضائل الصحابه» کتاب صحیح مسلم، روایت جالب و تکان‌دهنده‌ای‌ به نقل از سعد بن ابی وقاص نقل شده است:

سعد می‌گوید: به ملاقات معاویه رفتم، معاویه گفت: شنیده‌ام که تو علی را لعن نمی‌کنی! چرا علی بن أبی طالب را سب و ناسزا نمی‌گوئی؟ [۲۸]

سعد در پاسخ خطاب به معاویه «لعنة الله علیه» گفت: من سه جمله از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام شنیده‌ام که مانع اجابت تقاضای تو می‌شود: از جمله آنکه در داستان مباهله، پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به استقبال مسیحیان نجران رفت و آماده مباهله شد. [۲۹]

سعد پس از بیان مطالب فوق به معاویه گفت: معاویه! آیا با این فضائلی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد علی شنیده‌ام می‌توانم او را لعن کنم!؟ معاویه «لعنة الله علیه» ساکت شد و از گفته خود پشیمان گشت. [۳۰]

ولی عجیب این‌که از کار خود دربارۀ ناسزاگویی به امیرمؤمنان علی علیه‌السلام دست برنداشت.

البته این تلاش‌ های احمقانه به جایی نرسید و آفتاب پشت ابر های تعصب کورکورانه پنهان نماند، امروز فضائل و مناقب او شرق و غرب عالم را فراگرفته و کتاب ‌های مخالف و موافق را پر کرده است. و مطابق آنچه از خلیل بن احمد فراهیدی [۳۱] نقل شده که هنگامی که دربارۀ امیرمؤمنان علیه‌السلام از او سئوال کردند، گفت: من چگونه توصیف کنم مردی را که دشمنانش فضائلش را از روی حسد پنهان کردند و دوستانش از روی خوف و تقیّه؛ اما در عین حال دنیا را پر کرده است!

و شگفت ‌انگیز آنکه بعضی از دشمنان سرسخت آن حضرت هنگامی که به فضائل مهم آن امام می‌رسند، می‌گویند: این از مجعولات شیعه است! در حالی که در کتاب‌ های متعدد آنها نقل شده است. [۳۲]

مباهله، سند حقانیت اسلام و اهل بیت پیامبر (ص)

تاریخ پیامبر گویای این مسأله است که پیامبر، ادیان مختلف و کشورها و اقوام مختلف را به دین اسلام دعوت کرد اما مباهله‌ با نصاری برای چیست؟ بی شک این شاهدی گویاست که وقتی اسلام آمد آیین ‌های دیگر نسخ شد. [۳۳]

هم چنین این واقعه که از مسائل مهم زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ فضیلتی بزرگ برای نبی مکرم اسلام است، رسول خدا صلی الله علیه و آله به قدری به نبوت خود اعتماد داشت که آماده ی مباهله شد و مخالفان، عقب نشینی کردند. [۳۴]

در واقع روز مباهله روز حقانیت شیعه و اسلام است [۳۵] و آیه مباهله در حقیقت، حقانیت اهل بیت(ع) را ثابت می کند؛ [۳۶] چرا که در این روز پیامبرص، اهل بیت عصمت و طهارت را با خود به مباهله آورد و مسیحیان نیز با دیدن این همراهی از ادامه کار خود منصرف شدند. [۳۷]

امام علی(ع)؛ جان پیامبر(ص)

در ماجرای مباهله، امیرمؤمنان(ع) به منزله جان و نفس رسول‌الله صلی الله علیه و آله معرفی می‌شوند، این موضوع استناد آیه‌ای دارد و همه نسبت به آن اتفاق نظر دارند؛ چرا که روایت نیست که بگویند خبر واحد است و قبول نداریم، بلکه همه مفسران شیعه و اهل سنت می‌دانند که آیه مباهله درباره پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها و حسنین علیهم السلام نازل شده است. [۳۸]

اگر در فضایل بی انتهای امیرالمؤمنین علیه السلام تنها همین آیه مباهله [۳۹] بود، برای فضیلت او کافی بود؛ [۴۰] زیرا ﴿أَنْفُسَنا) [۴۱] بر آن حضرت تطبیق شده است و فضیلتی برای امیر مؤمنان علی علیه السلام است. [۴۲]

در حقیقت این آیه این پیام را می رساند که علی علیه السلام جان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است؛ [۴۳] با وجود چنین شخصیتی آیا می توان توجه به دیگری کرد؟ [۴۴]

و به راستی ما افتخار می کنیم از کسی پیروی می کنیم که دارای این مقام والا و به منزله جان پیامبر است. [۴۵]

پیامبر هرگز نفرین نکرد

باید دانست پیامبران الهی تا زمانی که کارد به استخوان‌شان نمی‌رسید، نفرین نمی‌کردند، پیامبران الهی تا آخرین مرحله که امید بود، مردم را به سوی خدا دعوت می‌کردند و برای آنها از خداوند آمرزش می‌خواستند. [۴۶]

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هیچ گاه نفرین نکرد، تنها در ماجرای مباهله خواستند که نفرین کنند، ولی صورت نگرفت؛ در این ماجرایی که میان پیامبر و جمعی از مسیحیان بود. [۴۷]

سخن آخر: (مبلغان دینی پیام مباهله را در جامعه تبیین کنند)

در خاتمه باید گفت مسئله مباهله، نباید فراموش شود بلکه با مطالعه درباره آن می‌توان نکاتش را به مردم ارائه کرد، [۴۸] در این میان طلاب و مبلغان دینی باید درباره این مساله مطالعه نموده و برای مردم بیان کنند. [۴۹]

 منابع:

۱. بیانات معظم له

۲. تفسیر نمونه

[۱] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۲/۶/۱۳۹۶.

[۲] «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آیه ۶۱ سوره آل عمران، آیۀ۶۱).

[۳] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۴/۶/۱۳۹۷.

[۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۲۵/۱/۱۳۸۷.

[۵] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۰/۹/۱۳۸۹.

[۶] پیام قرآن، ج‌۹، ص ۲۳۰.

[۷] «نجران» محلی است در کوهستان‌های شمالی یمن‌ به فاصله ده منزلی «صنعاء».

[۸] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش خیر جمعی و مشارکت در توسعه رفاه اجتماعی، مدرسه امام موسی کاظم(ع)، ۱۶/۷/۱۳۹۴.

[۹] همان.

[۱۰] همان.

[۱۱] تفسیر نمونه، ج‌۲۲، ص ۱۰۵.

[۱۲] همان، ج ۲، ص ۵۷۵.

[۱۳] همان، ج ۲، ص ۴۱۱.

[۱۴] همان، ص ۴۱۲ .

[۱۵] همان، ص ۵۷۵ .

[۱۶] سورۀ آل عمران، آیۀ ۵۹ .

[۱۷] تفسیر نمونه، ج‌۲، ص ۵۷۵ .

[۱۸] همان، ص ۵۷۹ .

[۱۹] مجمع البیان، (با کمی تلخیص)؛ این شان نزول با تفاوت های مختصری در تفاسیر دیگر مانند ابو الفتوح رازی، و تفسیر کبیر و غیر آن نیز آمده است، و فخر رازی ادعا می‌کند این روایت در میان علمای تفسیر و حدیث، مورد اتفاق است؛ به نقل از: شأن نزول آیات قرآن، ص ۹۶.

[۲۰] تفسیر نمونه، ج‌۲، ص ۵۷۹ .

[۲۱] آیات ولایت در قرآن، ص ۲۰۵ .

[۲۲] تفسیر نمونه، ج‌۲، ص ۵۷۹ .

[۲۳] کامل، ج ۱، ص ۶۴۶؛ به نقل از: پیام قرآن، ج‌۸ ، ص ۳۹.

[۲۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر، ۲۹/۵/۱۳۹۰.

[۲۵] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش خیر جمعی و مشارکت در توسعه رفاه اجتماعی، مدرسه امام موسی کاظم(ع)، ۱۶/۷/۱۳۹۴.

[۲۶] احکام القرآن، ج ۲، ص ۱۶؛ به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۸.

[۲۷] معرفة علوم الحدیث، ص ۵۰؛ به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۸.

[۲۸] این جمله نهایت مظلومیت حضرت علی علیه السلام و اوج کینه و دشمنی بنی امیه نسبت به آن حضرت را می‌رساند. آنها آن قدر کثیف و خبیث بودند که سب و لعن علی را با این که آن حضرت نزد همه مسلمانان لا اقل به عنوان خلیفه چهارم مورد قبول بود، آن قدر رواج دادند که حتی اگر کسی این کار را نمی‌کرد مورد مؤاخذه قرار می‌گرفت! تعجب از بعضی برادران اهل سنت است که از بنی امیه و در رأس آنها معاویه با چنین جنایاتی دفاع می‌کنند و از این ام الخبائث به «مولای ما معاویه!» نام می‌برند!

[۲۹] آیات ولایت در قرآن، ص ۲۰۷.

[۳۰] صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷، ح ۳۲؛ به نقل از: آیات ولایت در قرآن، ص ۲۰۷.

[۳۱] خَلیل بنِ احمد، دانشمند ادبیات عرب و بنیان‌گذار علم عَروض در سده دوم هجری.

[۳۲] متن پیام حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی به کنگره بزرگداشت چهاردهمین قرن شهادت امیرمؤمنان علی (ع)، ۴/۳/۱۳۹۸.

[۳۳] کتاب النکاح، ج‌۴، ص ۱۳۱.

[۳۴] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۴/۶/۱۳۹۷.

[۳۵] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع تعدادی از مداحان سپاه پاسداران، ۲۷/۷/۱۳۹۳.

[۳۶] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش خیر جمعی و مشارکت در توسعه رفاه اجتماعی، مدرسه امام موسی کاظم(ع)، ۱۶/۷/۱۳۹۴.

[۳۷] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع تعدادی از مداحان سپاه پاسداران، ۲۷/۷/۱۳۹۳.

[۳۸] همان.

[۳۹] «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ». (سورۀ آل عمران، آیۀ۶۱).

[۴۰] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر، ۲۹/۵/۱۳۹۰.

[۴۱] سورۀ آل عمران، آیۀ۶۱.

[۴۲] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۴/۶/۱۳۹۷.

[۴۳] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همایش خیر جمعی و مشارکت در توسعه رفاه اجتماعی، مدرسه امام موسی کاظم(ع)، ۱۶/۷/۱۳۹۴.

[۴۴] همان.

[۴۵] همان.

[۴۶] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس تفسیر، ۲۹/۵/۱۳۹۰.

[۴۷] همان.

[۴۸] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۴/۶/۱۳۹۷.

[۴۹] همان.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha