سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ |۹ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 19, 2024
تعمیر کفش

حوزه/ ساعت کارشان از ۵ صبح است تا هروقت که زائر باشد. کارگاه خیاطی و تعمیر کفش دو غرفه‌ای هستند که دوشادوش در ورودی موکب حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، برپا شده و روزانه درد هزاران زائر را درمان می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، خادمان غرفه خیاطی پشت چرخ‌هایی که آن‌ها را با هزینه بانی‌هایی که خودشان آن‌ها را پیدا کرده، نشسته‌اند. یکی از آن‌ها دارد بند کوله پشتی جوانی را می‌دوزد، جوان می‌گوید: خدا خیرتون بده هزار تا عمود دارم رو یه دوشم میارمش خدا شما رو رسوند.

یکی دیگر از خیاطان در حال کوتاه کردن آستین‌های لباس پیرمردی‌ست که جلوی غرفه خیاطی روی صندلی درحال استراحت کردن است و شربت و تسبیح به دست دارد.

بند کیف، زیپ، سنجاق و سایر ابزارشان را توی قفسه‌ها گذاشته و به خاطر کمبود جا به زحمت همه آن‌ها را جا داده‌اند. خیاط دیگری کیف زنانه عربی را تحویل می‌گیرد و به او پلاستیکی می‌دهد تا زن محتویات کیفش را داخل آن خالی کند و خیاط بتواند کیف را زیر چرخ ببرد. بچه‌های خیاطی تعدادی شلوار و کوله با خود از ایران آورده‌اند تا در صورت نیاز به زائرین بدهند.

یکی دو متر آن طرف‌تر بچه‌های کفاشی بی‌وقفه مشغول‌اند. هزاران نخ مخصوص دوخت کفش از گوشه کارگاه آویزان است. بوی چسب و روغن چرخ‌های شان هم توی فضا پیچیده. یکی دارد کفی نو می‌اندازد به کفش‌های زائری و دیگری دارد با نخ‌های محکم و مخصوص دوخت کفش، کفش زائری را دوردوزی می‌کند.

بچه‌های این غرفه با خودشان مقداری لواشک آورده‌اند و وقتی کودکی به همراه مادر یا پدرش به غرفه می‌آید، از او با لواشک پذیرایی می‌کنند.

در همین حال زائری به کارگاه تعمیر کفش مراجعه می‌کند و از خدام  می‌خواهد که کفشش را تعمیر کنند. یکی از بچه‌ها کفش را که نگاه می‌کند آب پاکی را روی دست زائر می‌ریزد و می‌گوید که کار این کفش دیگر تمام است و قابل تعمیر نیست. زائر قبل از اینکه نگران ادامه راه و تاول‌های ریز و درشت پاهایش بشود، در مقابل خودش یک جفت دمپایی نو را می‌بیند که همان خادم به سمتش گرفته است.

بچه‌های کارگاه تعمیر کفش هم مثل بچه‌های کارگاه خیاطی، فکر اینجاها را کرده‌اند و برای زائرینی که تعمیر کفش‌شان ممکن نیست، در همه سایزها و مدل‌های مردانه، زنانه و بچه‌گانه، دمپایی‌های نرم و راحت پیش بینی کرده‌اند.

زائران قبل از اینکه بخواهند کیف یا کفش تعمیرشده شان را از خادمان تحویل گیرند، با خودشان فکر می‌کنند تا بهترین واژه‌هایی را که نشان‌دهنده اوج تشکر است پیدا کنند. همه‌شان می‌گویند وقتی رسیدیم کربلا دعایتان می‌کنیم.

یکی از زائرین که کودک کوچکی در آغول دارد، وقتی از صندلی جلوی کارگاه خیاطی بلند می‌شود تا کوله‌اش را تحویل بگیرد، خطاب به خادمی که کوله‌اش را تعمیر کرده می‌گوید: هرچی فکر کردم نتونستم بهتر از این ازتون تشکر کنم. تو تمام نیم ساعتی که اینجا نشسته بودم با خانومم براتون سه تا تسبیح صلوات فرستادیم… . خادمین انگار روی ابرها هستند. بعضی های‌شان اما بارانی شده‌اند..

از نگاه آن‌ها به زوار معلوم است که انگار در انتظار کسی هستند چشم به چشم زائر دوخته و به او احترام می‌گذارند و سعی می‌کنند تصاویر را به خاطر بپسارند، شاید یکی از کفش‌ها، کفش‌های امامی باشد که سال‌هاست در انتظارش نذر و دعا می‌کنند.

روبروی این دو کارگاه، دو خادم دیگر روی میزی نشسته‌اند. از بوی واکسی که در هوا پخش شده است می‌توان حدس زد که کارشان چیست. قسمت جالب قضیه جایی‌ست که دو خادم کفش‌ها را پشت سر هم واکس می‌زنند و می‌دهند به دو نوجوان کم سن و سال عراقی که کنارشان نشسته‌اند و وظیفه برق انداختن به کفش‌ها را دارند.

انتهای پیام// ۱۵/ ۳۱۳

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha