چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۴ شوال ۱۴۴۵ | Apr 24, 2024
استاد انصاریان در خوی

حوزه / استاد انصاریان گفت: ترس از خدا توفیقی بزرگ و ارزشمند است که خداوند برای بندگان محبوبش مهّیا می‌سازد، چرا که موفقیت در بندگی همیشه در مسیر ترس از خداوند محقق خواهد شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود با موضوع «خصلت‌های خوب بندگان محبوب» در حسینیه هدایت تهران اظهار کرد: از وجود مبارک رسول خدا(ص) روایتی نقل شده که این روایت ۵۰۰ سال پیش مورد توجه شیخ بهایی قرار گرفت، به طوری که ۱۰ توضیح عرفانی، الهی و انسانی برای این جمله این روایت داده است.

وی خاطرنشان کرد: البته این روایت نزدیک هفت سال است در دههٔ سوم، همین‌جا مطرح شده، گستردگی حقایق روایت اجازه نداده که به پایان برسد. هرگاه پروردگار عاشق بنده‌اش شود، او را کمک و راهنمایی می‌کند، قلبش را مسخّر می‌کند که با کمال میل، با شوق و ذوق و بدون خسته شدن به هشت خصلت آراسته شود. این حقیقتی است که برای عباد خدا اتفاق افتاده و اتفاق هم می‌افتد که در این مسیر، نه خسته بشوند، نه دل‌سرد شوند و به آنجایی برسند که باید برسند.

استاد انصاریان با اشاره به آن هشت خصلت نورانی گفت: «چشم پوشی از ناموس مردم»، «ترس از خدا»، «حرکت به سوی حیا»، «طلوع اوصاف بندگان صالح در او»، «سخاوت و دوری از بخل»، «صبر در حوادث روزگار»، «ادای امانت»، «حرکت به سمت پاکی و فضیلت» از جمله این خصلت‌ها می‌باشد که به شرح آن خواهم پرداخت.

 
چشم‌چرانی یکی از عظیم‌ترین خطرات

وی افزود: پیغمبر(ص) می‌فرمایند: «غض البصر عن محارم الناس» یا «عن محارم الله» چشم بنده‌اش را در اختیار می‌گیرد که از دوخته شدن به ناموس مردم یا از دوخته شدن به محرّمات الهیه متوقف شود.

نویسنده کتاب «راه و رسم رستگاری» ادامه داد: وقتی چشم دیگران به‌شدت به‌دنبال نامحرمان یا حرام‌هاست، چشم اینها آرام است و قلبشان بعد از آن کمک خدا اصلاً علاقه ندارد که به‌دنبال نامحرمان و حرام‌ها برود. چشم در چهارچوب کمک پروردگار قرار می‌گیرد که اگر سیرش را ادامه بدهد، به جایی می‌رسد که پروردگار می‌فرماید: «کنت بصره الذی یبصر به» خود من چشمش می‌شوم که با آن چشم ببیند.

مفسرّ  قرآن کریم بیان کرد: این متن زیبایی است که هم کتاب‌های فراوان عرفانیِ سنّی و شیعه و هم کتب روایی ما نقل کرده‌اند. خداوند می‌فرمایند؛ من چشمش می‌شوم، نمی‌گوید مهار چشمش را به‌دست می‌گیرم تا جایی را ببیند که من بخواهم و جایی هم که من نمی‌خواهم، مهار را می‌کشم تا چشمش را ببندد. البته من این را واقعاً درک نمی‌کنم و نمی‌فهمم که خودم چشمش می‌شوم، با خودم می‌بیند و مشاهده می‌کند، نه با چشمش، واقعاً یعنی چه!؟ در دورهٔ تاریخ بشر، یکی از عظیم‌ترین خطرات همین خطر چشم‌چرانی بوده و ما آمار آن را از زمان آدم(ع) تا حالا نداریم که این چشم چه بلاهایی بر سر مردم و زن‌ها آورده، چه عقدهایی را باطل، چه زنانی را بیوه و چه بچه‌هایی را از مادر و پدر محروم کرده است.

 
ترس از خداوند عزوجلّ

وی ادامه داد: دومین حقیقتی که خداوند  بنده‌اش را به‌طرفش راهنمایی می‌کند، «الخوف من الله عزوجل» است. من بیم، ترس و دغدغه‌ای از خدا پیدا می‌کنم که حالا نکند این پنجاه شصت‌سال عبادتم هیچ‌چیز نباشد؛ نکند ریا در ذات عبادات من می‌دویده و من نفهمیده‌ام؛ نکند عمر گذشته‌ام را به باد داده باشم؛ نکند نتوانم از آینده‌ام مواظبت کنم؛ همیشه در ترس است و چه حال مثبت، باارزش و پرقیمتی است!
حقیقت معنایی خوف از خداوند

این مفسّر و مترجم «نهج البلاغه» ادامه داد: آن ‌کسی که فعلاً از نظر او افتاده و یک‌خرده دور است، حاضر نیست صبح پنج دقیقه بلند بشود و نماز صبحش را بخواند؛ اما آن‌کسی که در معرض کمک پروردگار است، خداوند هم وضعی و حالی درونی به او می‌دهد که غیر نماز و روزه‌های خودش، خودش هشتاد سال نماز و روزهٔ پدر و مادرش را بخواند و بگیرد، نه اینکه کسی را اجیر کند! گفت من به اجیر هم اعتماد ندارم؛ نکند او بگوید حالا پول به من داده‌اند، سروته آن را هم‌بیاورم. من باید نمازی بخوانم که سروته آن را هم نیاورم.

استاد حوزه علمیه گفت: این کمک و یاری خداست و باید یاری خدا را لمس کرد. حالا در خودم لمس نمی‌کنم، در دیگران لمس کنم. «الخوف من الله عزوجل» یعنی من او را هدایتش می‌کنم که نسبت به خودش از من دغدغه و خوف داشته باشد؛ نه اینکه از خدا بترسد. خدا که زیبایی بی‌نهایت است و ترسی ندارد. آن‌کسی که درک کرده خدا زیبایی بی‌نهایت است، اصلاً در اقیانوس عشق نسبت به او افتاده است. خوف برای خودش است که من با او تا حالا چه‌کار کرده‌ام!؟ عمرم را باخته‌ام، حرام کرده‌ام، کارهایم درست بوده، عباداتم صحیح بوده است؟

 
خداوند کسی را که دوست دارد خلوتش را از آشکارش بهتر می‌کند

استاد انصاریان در ادامه سخنان خود با اشاره به موضوع «و الحیا» اظهارکرد: خداوند بنده‌ای را که دوست دارد، او را به‌سوی حیا حرکتش می‌دهد. حیایی به او می‌دهد که خلوتش از آشکارش بهتر باشد. آخر یک‌وقت من در خلوت قرار می‌گیرم و می‌گویم کسی مرا نمی‌بیند، حالا ماه رمضان است و هوا گرم، من این لیوان آب را بخورم؛ کسی که مرا نمی‌بیند، حالا ده دقیقه با این خانم صحبت کنم. یعنی در خلوت با آن حیا مست من می‌شود، خلوت از جلوی چشمش می‌رود و می‌بیند در آشکارترین جا قرار گرفته، آن هم این است که تمام ملائکه او را می‌بینند، پروردگار هم او را می‌بیند. این دیگر خلوت نشد، بلکه زیباترین آشکار است.

 
خداوند بندگان محبوب خود را به اوصاف بندگان صالح مزین می‌کند

نویسنده کتاب «تفسیرحکیم» بیان داشت: بنده‌ای که محبوب خداست، پیغمبر و امام نیست، اما اخلاق انبیا و اولیای الهی را نشان می‌دهد. آرام است و هیچ حادثه‌ای در او ایجاد موج نمی‌کند؛ اگر همسرش ده دقیقه با او درگیر شود، سرش را پایین می‌اندازد، حرفش که تمام شد، خیلی آرام به او می‌گوید خانمم، یا زن به شوهرش می‌گوید همسرم، برای حرف‌هایی که زدی و این تلخی که کردی، دلیل قانع‌کننده برای من بیاور تا وضع من روشن شود؛ اگر خطا دارم، دستت را ببوسم و عذرخواهی کنم و اگر خطا ندارم، دستم را بلند کنم و به پروردگار بگویم به حرمت پیغمبر و آل پیغمبر، این همسر(زن یا شوهر) مرا ببخش و نگذار این تلخی در پرونده‌اش بماند. این تخلق ده مورد دارد که شیخ بهایی بیان کرده‌اند؛ نمی‌دانم به آن ده مورد برسم یا نه.

 
سخاوت و دوری از بخل ویژگی دیگر محبوب خداوند است

استاد انصاریان اضافه کرد: «و السخاء» او را دست‌به‌جیب قرار می‌دهم و نمی‌گذارم یک‌ذره بخل به او حمله بکند. آدم هزینه‌کننده‌ و خیلی نرمی است. دل در گرو اوست، نه در گرو پول و نه در گرو امور مادی؛ چون دل در گرو اوست، از هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است.

 
صبر در برابر مشکلات و امانت‌داری از دیگر اوصاف بندگان خاص خداست

این محقق حوزوی بیان کرد: خداوند  به بندگان خاص خودش «و الصبر» را اعطا می‌کند تا او را به قدرتی روحی راهنمایی می‌کند که خودش را در برابر حوادث از افتادن در بی‌دینی نگه دارد و همچنین «و اداء الامانة» او را به‌طرف امین شدن حرکت می‌دهد و صفت «و الصدق» را با هدف صاف‌کردن درون و بیرونش حرکت می‌دهد.

 
توبه از گناهان، راهی برای محبوب خداوند شدن

وی یادآور شد: این متن روایت بود. وقتی خدا این‌طور با بنده‌اش معامله کند که بنده‌اش برای اینکه در دایرهٔ حب او قرار بگیرد، باید سِیری داشته باشد. حالا من چه‌کار کنم که محبوب خدا بشوم؟ خدا در قرآن می‌گوید که چه‌کار بکن: «إِنَّ اَللّٰهَ یحِبُّ اَلتَّوّٰابِینَ» (سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۲۲)، از گناهانت توبه کن، محبوب من می‌شوی. آن‌وقت من وارد این برنامه می‌شوم: «وَ یحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ»، تو ظاهر و باطنت را جارو و پاک کن، وقتی محبوب من شدی، من وارد این مسأله می‌شوم. آن‌وقت در سیری که می‌کنی، هم چشم، هم گوش و هم شامه‌ات باز می‌شود.

انتهای پیام ۳۱۳/۱۷

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha