سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۳ شوال ۱۴۴۵ | Apr 23, 2024
شاعر

حوزه/ شاعر گروه سرود بچه‌های آباده، به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس و دیگر شهدای مقاومت، مجموعه اشعاری را سروده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، متن اشعاری که معلم و هنرمند بسیجی ابراهیم پاسیار شاعر گروه سرود بچه‌های آباده  به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و حمله موشکی سپاه به پایگاه عین الاسد  را در ذیل بخوانید :

کو آنکه دلش شعله ور از داغ تو نیست
خونین دل و خونین جگر از داغ تو نیست
آه دل و گریه‌های امت یعنی
سردار غمی فراتر از داغ تو نیست

مانند تو دل را همه تطهیر کنیم
ما غاصب قدس را زمین گیر کنیم
با حیله روبهان اگر شیر افتاد
صد یل چو تو در زمانه تکثیر کنیم

یاد تو در آئینه جان خواهد ماند
مردانگی تو جاودان خواهد ماند
گفتی که سه ماهه داعشی محو کنیم
این خا طره در گوش زمان خواهد ماند

صد لا له برون از دل هر خاک کنی
تا نیل و فرات را طربناک کنی
رفتی چو علی میان ایتام عرب
تا گرد یتیمی از جبین پاک کنی

بوده است چو یک تنه هماورد سپاه
بر ظلمت شب سر زده او همچو پگاه
بر چید بساط داعش از روی زمین
لاحول و لاقوة الا ّباللّه
اسطوره، یل وغیرت ایران بودی
بر باب علی خلوص ایمان بودی
در نیل و فرات و خیبر و کرببلا
خود هدهد این ملک سلیمان بودی

عین الاسد است شاهد از سیلی تان
آغاز شده روز و شب نیلی تان
دیدید که تا رهبرمان لب‌تر کرد
عین الاسدت عین جسد شد نامرد

سیلی زده ایم قصاص ما سنگین است
این بابت هشدار و کمی تمرین است
موشک زده ایم ترقه بازی نکنید
تا با دم شیر شرزه بازی نکنید
با دست خود آبرویتان را بردید
از ملت «برخاسته» سیلی خوردید
موشک که به دست ما همان «سجّیل» است
آماده شلیک به اسرائیل است

دستان یل و امیر ما قطع شود
پاهای شما از این سرا قطع شود
فصل «بزن و در رو» فتنه سر شد
دیدی زمین برایتان محشر شد
ایران به ترور مگر امان خواهد داد؟
عکس العملی سخت نشان خواهد داد
گر پنجه غم به جان ایران آویخت
آقای ترامپ پشم و کرکت را ریخت
حاج قاسمِ ما بهشت جایش باشد
آزادی قدس خون بهایش باشد

دستش جدا پایش رها از پیکر او
تا آسمان میریخت خون‌ها از پر او
از دل شهادت آرزو میکرد قاسم
شد مستجاب آخر دعای آخر او
بوی شهادت میدهد، ایران سردار
عطر خدا هاشور عرفان در سر او
تا گفت «لا نعلم منه الاخیر» یا رب
اشکش چکید از دیده‌های رهبر او
باد خزان بر خاست چیده از گلستان
زیباترین گل را همان نیلوفر او
در سوگ سردار شهیدان حاج قاسم
آمد صلای زینبی از دختر او
گفتا قمارباز این قمار آخر توست
عنقا بلند است آشیان رازش پر او
قبله نما کُشتی و لیکن قبله باقی است
یا رب نماز آرد در آنجا رهبر او
بابم شهید کربلا و قدس وعشق است
لبنان، یمن، سوریه عشق دیگر او
داغش تمام سرزمین‌ها در نوردید
اشک سلیمان می‌چکد بر پیکر او
هرگز نمی‌خندد دگر سردار یارش
قبل از قصاص قاتلان با لشکر او

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha