جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ |۲۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 1, 2024
بازارهای مالی

حوزه/ بازارهای مالی مدرن در سرمایه‌داری و جریان مالی‌سازی اقتصاد ایران نقد و بررسی و تردیدهای جدی در مورد کارکرد بازار سهام در تقویت تولید مطرح شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه از مشهد، مسئله «پلینِکسیا» و بازارهای مالی مدرن در سرمایه‌داری و جریان مالی‌سازی اقتصاد ایران در چهل و دومین نشست تخصصی اقتصادنا به همت هیئت اندیشه‌ورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان، نقد و بررسی، و تردیدهای جدی در مورد کارکرد بازار سهام در تقویت تولید مطرح گردید و سوالاتی همچون: آیا بازار سهام به تقویت تولید کمک می‌کند؟ آیا رونق بازار سهام، منافع عمومی و پایدار را برای اقتصاد رقم خواهد زد؟ شرکت‌های تولیدی بعد از عرضه در بازار سهام، چه سرنوشتی پیدا کرده‌اند؟ آیا بازارهای مالی مدرن بر اساس سودمندی اجتماعی تأسیس شده‌اند یا بر اساس منافع کوتاه‌مدت دولت‌ها؟ دولت‌های استثماری چه نقشی در تشکیل و توسعه بازارهای مالی داشته‌اند؟ آیا سوداگری در بازار سهام، سودمند است؟ پاسخ داده شد.

در این نشست، احسان ولدان، کارشناس بازارهای مالی و پژوهشگر موسسه «قصد» به تبیین موضوع پرداخت و با بیان اینکه واژه پلئونکسیا (Pleonexia) یک واژه یونانی و به معنای تمایل سیری‌ناپذیر به تصاحب اموالی است که حقا مال دیگران استف گفت: این واژه حکایت از خصیصه‌ای دارد که به شکل‌گیری بازارهای مالی مدرن در قرن شانزدهم میلادی کمک کرده است. موضوع بحث ماهیت اصلی بازارهای مالی با تأکید بر بازار سهام است و تأکید بر اینکه ماهیت اصلی مالیه امروزه در اقتصادهای مدرن مستتر شده و چندان روشن نیست و لازم است دقیق‌تر بررسی شود.

وی با اشاره به اینکه همواره یک مناقشه بسیار بزرگ بین متفکران و فیلسوفان اجتماعی راجع به ماهیت سرمایه‌داری وجود داشته است و چالش اصلی بر سر دو راه بوده، توضیح داد: راه اول اقتصاد را از طریق افزایش قیمت دارایی، رانت و مانند آن در خدمت منافع کوتاه‌مدت قرار می‌دهد و راه دوم اقتصاد را در خدمت بهبود درازمدت تولید، صنعت و سطح زندگی عموم قرار می‌دهد.  در هر دوره از سرمایه‌داری و اشکال مختلف آن، طرفداران راه اول، اقتصاد را در خدمت منافع کوتاه‌مدت عده‌ای که انگل‌وار شیره حیات اقتصادی را می‌مکند، قرار می‌دادند. در سرمایه‌داری تجاری، تجارت این کارکرد انگل‌گونه را داشته و در سرمایه‌داری مالی، مالیه و بازارهای مالی نقش انگل‌های اقتصادی را ایفا کرده‌اند. همیشه این مناقشه قدیمی وجود داشته است که آیا مالیه، خدمتی را به اقتصاد ارائه می‌دهد و سودمند است؟

مشروعیت‌بخشی به سوداگری در متون فلاسفه اجتماعی

این کارشناس بازارهای مالی با بیان اینکه در خاستگاه بازارهای مدرن ما شاهد مناقشات، چالش‌ها و تردیدهای اساسی هستیم، ابراز کرد: جالب توجه اینکه در زمان آغاز سرمایه‌داری مالی، بسیاری از فلاسفه اجتماعی، ادبا و شاعران در مشروعیت‌بخشی سیاسی و اخلاقی به این بازارها، سخن‌ها و سروده‌ها سر می‌دادند تا تردیدهای ناشی از منطق و حکمت فعالیت‌های سوداگرانه مالی را از بین ببرند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه دولت‌ها با ترویج سوداگری و جنون جمعیت بانی حباب‌های مالی می‌شدند تا با افزایش تقاضا برای سهام خود در بازار و در نتیجه افزایش قیمت این سهام، دریافتی خود از محل فروش سهام‌هایشان در بازار را حداکثر کنند و این امر به استراتژی بسیاری از دولت‌ها در اقتصادهای مدرن تبدیل شد که متأسفانه در سال ١٣٩٩ در ایران توسط دولت اتخاذ گردید، مثال زد: ایجاد محبوبیت برای خصوصی‌سازی و واگذاری دارایی‌های دولت همچون بریتیش تلکام در انگلستان در دولت مارگارت تاچر که با جنون جمعیت فراهم شد و بعد از آنکه دولت به مقصود خود از افزایش قیمت سهام‌های دولتی رسید، ذی‌نفعان مرتبط با دولت از بازار خارج شدند، به یکباره جریان سقوط آغاز شد و در همان زمان مارگارت تاچر در صفحه تلویزیون ظاهر شد و برای مردمی که سرمایه‌هایشان را در بورس از دست‌رفته می‌دیدند، اصطلاحا اشک تمساح ریخت.

اقتصادهای مدرن در حال برگشت از مسیر مالی‌شدن، ایران همچنان در مسیر رفت!

ولدان در ادامه درباره مالی سازی سخن گفت و اظهار کرد: منظور از مالی‌سازی این است که اولا سایز و اهمیت مبادلات مالی به‌صورت مداوم افزایش پیدا کرده و ثانیا بازارهای مالی و عوامل مرتبط به آن، جایگاه مسلطی در اقتصاد پیدا کنند و ثالثا درآمدهای کسب‌شده از بخش مالی بیش از درآمدهای بخش غیر مالی است.

وی با تاکید بر اینکه ادبیات مالی‌سازی، یک ادبیات شناخته‌شده در جهان و کم‌تر شاخته‌شده در ایران است. تأکید من این است که باید بر موضوع مالی‌سازی و ادبیات آن که در سال‌های اخیر در علم اقتصاد به شدت رواج پیدا کرده، بیش‌تر توجه شود، گفت: این خبر را می‌دهم که اقتصادهای مدرن امروز از جریان مالی‌سازی دارند فاصله می‌گیرند و تردیدهای اساسی نسبت به آن اتفاق افتاده است. جریانی در ادبیات امروز رو به اقبال است تحت عنوان «De-Financialization» که مسیر برگشت از مالی‌سازی را تشریح می‌کند اما متأسفانه در اقتصاد ایران ما همچنان در مسیر رفت مالی‌سازی به سرعت در حال حرکت هستیم و این امر ما را دچار چالش‌های زیادی کرده است. حتی در واقعیت اقتصادهای مدرن امروز همچون آمریکا و انگلستان، کاهش مالی‌سازی را مشاهده می‌کنیم.

وی افزود: معتقدم همه اقتصادها برنامه‌ریزی شده است ولی مهم این است که این برنامه‌ریزی را چه کسی انجام می‌دهد. در فضای سرمایه‌داری مالی، این برنامه‌ریزی بر عهده بانک‌ها و بازار مالی است. شما بر هر بخشی از اقتصاد که دست بگذارید، با بازار مالی مواجه هستید؛ اگر سراغ دولت بروید با کسری بودجه مواجه هستید. در همین بودجه سال ١٣٩٩ به اذعان خود دولت و بانک مرکزی، ٣۵٠ هزار میلیارد تومان کسری محقق داشتیم که ۱۸۳ هزار میلیارد تومان آن از طریق بازار بدهی تأمین شد. این یعنی دولت برای تأمین بودجه در مسیر مالی‌شدن حرکت کرده است. به سراغ کسب‌وکارهای تولیدی که می‌روید می‌بینید بسیاری دارند وارد بازار بورس می‌شوند؛ چه به صورت عرصه اولیه سهام خودشان در بازار و چه به‌عنوان معامله‌گر بازار سهام و دیگر بازارهای مالی. 

چرا تأمین مالی از طریق اوراق سهام و بازار بورس اتفاق نمی‌افتد؟

این کارشناس بازارهای مالی با بیان اینکه علت عدم تأمین مالی شرکت‌ها از طریق بازار سهام را می‌توان در سه مورد خلاصه کرد، علت اول را اوراق بدهی نسبت به اوراق سهام مرحج دانست زیرا سود اوراق بدهی جزء هزینه شرکت محاسبه می‌شود و مشمول درآمد مالیاتی نمی‌شود.

وی دلیل دوم را اینگونه بیان کرد که اگر شما شرکتی داشته باشید و بخواهید برای پروژه سرمایه‌گذاری، تأمین مالی کنید، هیچ وقت ابتدائا تمایل ندارید بقیه را در سود خود شریک کنید مضافا اینکه با انتشار سهام، سهام‌داران هم در اداره شرکت نقش پیدا می‌کنند، اما اگر قرض بگیرید، صاحب بدهی نقشی در اداره شرکت نداشته و از سود شرکت نیز سهمی نخواهد داشت.

پژوهشگر موسسه «قصد» با بیان اینکه دلیل سوم، تئوری مشهوری به‌نام «Pecking order theory» است که سی سال هست مطرح شده، توضیح داد: برای تأمین مالی یک پروژه شما دارای یک سلسله ترجیحات هستید که ابتدائا ترجیح می‌دهید از سود تقسیم‌نشده تأمین مالی کنید. در مرحله دوم تمایل به قرض‌گرفتن و تأمین مالی از طریق بدهی دارید و در گام آخر و به‌عنوان آخرین راه چاره، به سراغ انتشار اوراق سهام می‌روید؛ چون نمی‌خواهید دیگران را در سود پروژه شریک کنید. در واقع انتشار اوراق سهام سیگنال منفی را منتشر می‌کند و نشان می‌دهد که نه خود شرکت آنقدر منابع نداشته است که از طریق منابع خودش تأمین مالی کند و نه آن‌قدر اعتبار داشته که از طریق بازار بدهی بتواند تأمین مالی کند. بنابراین از حیث عقلانی تأمین مالی از طریق بازار سهام رخ نخواهد داد و بلکه در حالت اضطراری اتفاق خواهد افتاد.

آیا بازار اولیه و خرید عرضه اولیه سهام، کمک به تأمین مالی است؟

وی با اشاره به اینکه در سال گذشته، مدام این گزاره را می‌شنیدید که «بازار اولیه به تولید کمک می‌کند ولی بازار ثانویه نه»؛ در حالی که این گزاره اشتباه و قابل نقد است، ادامه داد: در بازار اولیه، شرکت‌ها بخشی از سهام خود را در قالب IPO منتشر می‌کنند. در این عرضه اولیه الزاما سهم جدیدی فروخته نمی‌شود که به ازای آن پول جدیدی وارد فرایند تولید آن شرکت شود. در بسیاری اوقات جابجایی سهام رخ می‌دهد. مثلا فرض کنید در هیئت مدیره یک شرکت ٨ نفر عضو هستند که با خروج یک نفر، سهام آن یک نفر، در عرضه اولیه ارائه می‌شود. خب در اینجا سهام جدید منتشر نشده و فقط سهام آن یک نفر در بازار بورس عرضه شده و به عده‌ای دیگر منتقل شده است. در بسیاری اوقات، عرضه‌های اولیه، از نوع سهام جدید (fresh issue) نیست که به افزایش سرمایه شرکت بینجامد.

این پژوهشگر اقتصادی با بیان اینکه مالی‌سازی و رونق بازارهای مالی مثل بازار سرمایه و سهام، رقیب تولید است و نه تنها کمکی نمی‌کند بلکه اثر معکوس دارد، گفت: اثر معکوس رونق بازار سهام بر تولید را می‌توان از دو کانال نشان داد: اولین کانال مشغولیت هرچه بیش‌تر بنگاه‌های غیر مالی تولیدی به فعالیت‌های مالی است؛ یعنی منابع شرکت‌های تولیدی به بخش مالی و فعالیت‌های مالی منتقل و بلکه منحرف می‌شود. دومین کانال عبارت است از فشاری که بر بنگاه‌ها و مدیریت آن وارد می‌شود برای افزایش پرداخت‌های مالی؛ یعنی وقتی که یک بنگاه تولیدی یا غیر تولیدی وارد بازار سرمایه و بورس می‌شود فشار مضاعفی بر شرکت وارد می‌شود که باید پرداخت‌های مالی همچون بهره، سود سهام و غیره را انجام دهد. 

وی اضافه کرد: این امر سبب می‌شود که منابع کم‌تری از شرکت برای تأمین مالی پروژه‌های مولد بلندمدت باقی بماند. در این حالت آنچه برای سهام‌داران اهمیت دارد سود کوتاه‌مدت شرکت‌هاست و نه توسعه بلندمدت، لذا شرکت به سرمایه‌گذاری مالی و سفته‌بازی‌های کوتاه‌مدت روی می‌آورد و از همه مهم‌تر اینکه ارزیابی عملکرد مدیران نه بر اساس سهم بازاری بلکه بر اساس سود کوتاه‌مدت و قیمت بالاتر سهام انجام می‌شود.

تغییر ماهیت شرکت‌های تولیدی به شرکت‌های مالی بعد از ورود به بورس

ولدان با اشاره به اینکه مطالعه جالب دیگری که در دنیا انجام شده در رابطه با ترازنامه شرکت‌ها قبل و پس از ورود به بازار سهام است، خاطر نشان کرد: این مطالعات به این نتیجه رسیده که با ورود شرکت تولیدیِ غیر مالی به بازار سهام، ماهیت شرکت تغییر کرده و حجم دارایی‌های مالی آن بیش‌تر شده است و شبیه یک شرکت مالی شده است. این مطالعه را می‌توان در زمان رونق بازار بورس برای ایران هم انجام داد. متأسفانه روند مالی‌شدن شرکت‌ها در اقتصادهای در حال توسعه شدت گرفته است و شرکت‌ها از یک ساختار صنعتی به یک فرم مالی بومی‌شده تغییر ماهیت داده‌اند که این به زیان شرکت‌های کوچک و متوسط تولیدی و البته به نفع شرکت‌های بزرگ، بانک‌های بزرگ و البته دولت‌ها بوده است. بازندگان و برندگان جریان مالی‌سازی کاملا مشخص هستند.

وی تصریح کرد: طبق مطالعه‌ای، از سال ٢٠٠٣ تا ٢٠١٢ از ۴۴٩ شرکتی که رسما در شاخص اس اند پی ۵٠٠ پذیرفته شده بودند، ۵۴ درصد از عایدی و درآمد خود را صرف بازخرید سهام خود کرده‌اند! در واقع مالی‌شدن صنعت و تولید، می‌تواند شرکت‌های تولیدی را نابود کند؛ حتی شرکت‌هایی که در اوج تولید هستند چه برسد به وضعیت فعلی شرکت‌های تولیدی در ایران.

انتهای پیام/313/25

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha