خاطره
-
فراخوان جمع آوری خاطرات طلاب جهادی همدان
حوزه / مسئول بسیج طلاب و روحانیون استان همدان گفت: به منظور انتقال تجربیات مؤثر فعالیتهای جهادی و معرفی آن به اقشار مختلف جامعه، سازمان بسیج طلاب استان همدان در نظر دارد تا خاطرات طلاب و روحانیون جهادی خواهر و برادر در عرصههای مختلف جهادی را جمعآوری و به صورت کتاب چاپ نماید.
-
فیلم | خدایا ما را مجانی ببخش!
خاطره مرحوم آیت الله مصباح یزدی از مرحوم آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی
-
خاطره حجت الاسلام شیروانی از علامه حسن زاده آملی
حوزه/ خاطره ای از حجتالاسلام والمسلمین علی شیروانی از دیدار با علامه حسن زاده آملی با عنوان«به یاد استادم علامه حسن زاده آملی».
-
خاطره ای از مرحوم حجت الاسلام اقبالیان
حوزه/ همان دقایق اول از هوش رفته بودم و چیزی به خاطر نداشتم، نزدیک مرقد امام خمینی(ره) ناگهان حس کردم روبروی گنبد حرم سیدالشهدا(ع) هستم و دستی از دل حرم به سمتم دراز شد. آن دست چیزی مثل خاک را در کف دستم گذاشت و صدایی آمد: «این هم دوسومش!» ناگهان، از پشت سر آمبولانس ...
-
یادکردی از عالم وارسته مرحوم آیتالله سیدجواد خامنهای به همراه خاطرهای از رهبر معظم انقلاب
حوزه/ در مراتب علمی حضرت آیتالله سیدجواد خامنهای(ره) همین بس که ایشان از سه مرجع عظیمالشأن در نجف اشرف یعنی حضرات آیات عظام: میرزا محمدحسین نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی) اجازات اجتهادی خود را دریافت کرد.
-
خاطرهای از همبند امام زمان قلابی!
حوزه/ از سجده بلند شد تمام صورتش خیس اشک بود. تحت تاثیر قرار گرفتم. لحظهای در دلم گفتم: «نکنه حق با این باشه. نکنه تا الان دربارهاش خطا میکردم.» متوجه تردید من شد. شال سبزش رو بست به دور کمر و گفت: ...
-
خاطره ای از طلبه مدرسه علمیه معصومیه قم؛
الحمدلله غرق نعمتیم، حالیمون نیست، استغفرالله
حوزه/ در حجره دراز کشیده بودم، همه آن حوادث را مرور میکردم که صدایی از بلندگوی مسجد به گوش رسید: «الحمدلله غرقِ نعمتیم، حالیمون نیست، استغفرالله». کنجکاوانه راهی مسجد شدم، درس اخلاق بود، یکی از طلبه ها گفت آیت الله امجد هستن، استاد اخلاق و ...
-
یادداشت رسیده | خاطره ای از آیت الله العظمی بهجت به مناسبت روز خبرنگار
حوزه/به نزد مرحوم حضرت آیت الله بهجت رفتم و طرح موضوع کردم، جالب است که آیت الله بهجت مرا از ورود به حوزه منع کردند و فرمودند ما اینجا عالم و روحانی زیاد داریم ولی امثال شما که بتوانند حرف علما را به گوش مردم برسانند خیلی کم داریم و شما که در روزنامه کار می کنید ارزش کارتان از علمایی که تبلیغ می کنند کمتر نیست،
-
نقل قول شیخ زکزاکی از علامه کشمیری در باب توسل به امام جواد(ع)
حوزه/شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر جنبش اسلامی نیجریه در مراسم سالگرد شهادت امام جواد علیه السلام که در سال ۲۰۱۲ در حسینیه بقیه الله شهر زاریا برگزار شده بود نقل قولی از علامه کشمیری در باب توسل به این امام همام را بیان کرد.
-
به زودی در بنگلادش صورت میگیرد؛
ترجمه و چاپ کتاب «خون دلی که لعل شد» به زبان بنگالی
حوزه/ کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات حضرت آیتالله سیّد علی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به زودی در بنگلادش منتشر میشود.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۹):
روایت سی و نهم؛ ماشین حساب
حوزه/ بقیه هرچقدر هم که اصرار میکردند، حق نداشتند همراهِ بیمارشان بمانند؛ اینیکی اما فرق میکرد. پدرش به کما رفته بود، با کرونا. بهتر بود خودش بالایسر پدرش بماند.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۸):
روایت سیوهشتم؛ رودربایستی
حوزه/ اطرافیانم همه میدانند که اهلِ معاشرت نیستم. برای همین بین تدریس و تبلیغ و پژوهش، سومی را انتخاب کردهام. بیمارستان هم اگر آمدهام برای نظافت و کارهای خدماتیست.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۵):
روایت سیوششم؛ پشت جعبههای ماسک
حوزه/ نیروهای بیمارستان را که تقسیم کردند، انبار سهم من و مجتبی شد. دمغ شدم. از وقتی با خانمم خداحافظی کرده بودم، فاز خطمقدم و شهادت برداشته بودم و حالا خورده بود توی ذوقم.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۴):
روایت سی و چهارم؛ بیداری
حوزه/ من یکطرف مزار شهید گمنام نشستهام، عقیل آنطرف. شبهای اول بستری شدنش توی بیمارستان، به من و باقی جهادیها روی خوش نشان نمیداد.
-
در مراسم یازدهمین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت بیان شد:
خاطره حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی از آیت الله العظمی بهجت
حوزه/ استاد حوزه علمیه قم گفت: از الطاف الهی بر ما این بود که در مدت عمر خود، مدت زیادی را در محضر بزرگانی مثل آیت الله بهجت(ره) باشیم که قطعاً اگر ایشان از انبیای الهی بیشتر و بهتر نبودند، کمتر نبودند.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۲)
روایت سی و دوم؛ اصحاب المیمنه
حوزه/ توی راهرو وسط آن بلبشو داشتم جزء بیستوهفتم را مرور میکردم. هر کس رد میشد یکی از آن نگاههای «باشه تو خوبی»اش را پرت میکرد توی صورتم.
-
داستان کرونا و سیویکم
روایت سیویکم؛ نرگسهای توی بغلم
حوزه/ سر صبح یک دسته نرگس دادهاند دستم که بین مریضها پخش کنم. وارد بخش میشوم. به نظرم پولدادن پای چیزی که دوروزه پوسیده میشود حرام نباشد، حداقل مکروه است.
-
داستان کرونا و جهادیها(۳۰):
روایت سیام؛ جواب مثبت
حوزه/ رئیس بیمارستان نگاه خستهاش را روی صورتهایمان چرخاند و گفت «بیشتر از این وقتتونو نمیگیرم. به همدلیتون افتخار میکنم و ازتون ممنونم ولی دوستانی که بیماری زمینهای دارند جهادشون تو خونه موندنه!»
-
داستان کرونا و جهادیها(۲۹):
روایت بیست و نهم؛ فضاییهای خطخطی
حوزه/ در خانه را که باز کردم ریحانه نیامد استقبالم. برعکس همیشه.
-
داستان کرونا و جهادیها(۲۴):
روایت بیست و چهارم؛ مواد اولیه
حوزه/ عصر بود. نمای خانه مثل زنی خانهدار که تازه از چرتی نیمروزی بیدار شده، گیج و خسته بود. دیشب تا صبح پیادهروها را ضدعفونی میکردیم.
-
داستان کرونا و طلبههای جهادی قم(۲۳):
روایت بیست و سوم؛ روضه شام
حوزه/ رسیدگی به بیمارها تمام وقتم را پر کرده بود، اما آن شب دلم پیش فاطمه بود که تازه یاد گرفته بود بگوید «بابا».