به گزارش خبرگزاری حوزه، وقتی سخن از معرفت الهی پیش میآید، عدهای گمان میکنند که بحث سنگین و اندیشهای ورزیده باید به کار گرفته شود و یا میپندارند که جستجوی حقیقتی بسیار برتر که دور و بعید است، آغاز شده است. اما این پیش فرضی ناتمام برای معرفت ذات ازلی حق است. او اگرچه در اوج الوهیت و بی نهایت جلال و عزت است و از این حیث خلق با او هیچ نسبتی ندارند و در شناخت او کاملترین بندگانش زبان به اعتراف «ماعرفناک حق معرفتک» گشوده است، با این همه همان خدا از بی کرانه لطف و رحمت نامحدودش، گنجینههای مهر و عطوفت را بر جهانیان گشوده و نزدیک تر از خودمان به ماست و مراتبی از معرفتش سهل تر از تنفس کردن و بدیهی تراز «من» گفتن است.
گاه پیش آمده که فردی صاحب عینک، مدتی دنبال عینک خود گشته و آخر سر به او تذکر دادهاند که عینک روی چشمانت است. و اصلاً تو که بدون عینک جایی را نمیبینی چطور متوجه نشدی که عینک داری؟
امام حسین (ع) در دعای عرفه عرض میکنند: «عَمِیَت عَینٌ لا تَراکَ» کور باد چشمی که تو را نبیند یا کور است چشمی که تو را نمی بیند؛ یعنی باید ببیند؛ چرا که سراسر هستی سرشار از حضور و نور و جلوههای زیبا و دلربای زنده ی سرمدی است.
از امیرالمؤمنین علی (ع) پرسیدند: «خدا را دیدهای؟» فرمود: «پروردگاری را که نبینم، نمیپرستم.» مسلماً این سخن توصیه به ترک عبادت نیست، که اگر نمیبینیم دست از عبادت بکشیم، بلکه دعوت و جلب توجه به امکان یا ضرورت و حتی بداهت دیدن خداوند و هویدایی اوست که هیچ حجاب و مانعی ندارد و اگر بندگان از حجابها و موانع گوناگون جدا شوند به او پیوسته و دمی از تماشای آن شکوه و جمال تماشایی چشم فرونبسته و دل وا نمیگذارند.
مرحوم علامه طباطبایی میفرمایند ،(۱) در کل قرآن هیچ آیهای بر وجود خدا استدلال نمیکند. اگر استدلالی هست بر توحید اوست یا مسائل دیگر، زیرا از قرآن حکیم به دور است که برای چنین امر روشنی دلیل اقامه کند.؟
دلیل آوردن بر وجود خیلی چیزها معقول و منطق است، اما بر وجود خودمان و یا حالات درونی مان چطور؟ چه ارزشی دارد که بگوییم «من فکر میکنم پس هستم.» و خود را در دور باطل مصادره به مطلوب اندازیم. برای فهمیدن اینکه ترسیدهایم یا نه، شاید نیاز نباشد که حتی توجه کنیم، چه رسد به اینکه استدلال کنیم و برهان بشنویم!
شهید مطهری میفرمایند ،(۲) خدا را فطرت همه میشناسند، اگر درست معرفی شود همه میگویند ما که این را میفهمیم و میشناسیم و قبول داریم. هم از این رو قرآن کریم میفرماید: «لا تجعلوا لله أندادا و أنتم تعلمون.» برای خداوند شریک قرار ندهید، شما که میدانید.
سلوک الی الله و کسب معرفت الهی وظیفه و مسئولیت همه انسانها میباشد. اما اینکه این مسئولیت را چطور و چگونه بایستی آغاز کرد و در پیش گرفت سوال هر سالکی و طالب قرب الهی میباشد. کتاب "هوای ملکوت" طلیعه و براعت استهلالی برای علاقه مندان به این مقوله مهم و ضروریست.
این کتاب نوشته حجت الاسلام محمد رضا فلاح شیروانی است که در ۶۴ صفحه به پاسخگویی به سوالات اساسی علاقه مندان به معارف الهی پرداخته است و توسط انتشارات باقرالعلوم علیه السلام به زیور تبع آراسته شده است.
۱_ المیزان ج ۱ ص ۳۹۳
۲- اصول فلسفه و روش رئالیسم مقاله چهاردهم