یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

منبر وعظ و خطابه، رسمی‌ترین تریبون دین اسلام به شمار می‌آید و قدمت آن به نخستین سالهای بعثت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام بر‌می‌گردد، آنگاه که آخرین فرستاده خدا برای ابلاغ پیام الهی و انذار مردم برفراز منبر رفته و حکم حلال و حرام الهی را تبیین می‌فرمود.

خلف صالح رسول اکرم، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و جانشینان او نیز، مطالب اعتقادی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی را برای اطلاع عموم از طریق این تریبون بیان می‌کردند.

پس از غیبت حضرت ولی‌عصر (عج)، ‌حوزه‌های علمیه و روحانیت به عنوان پرچمداران تبلیغ معارف اسلامی همواره از این طریق ارادتمندان به ساحت قدسی پیامبر و اهل بیت (ع) را انذار کرده و در فراز و نشیب‌های سیاسی، اجتماعی و نیز مبارزات علیه طاغوتیان زمان خود، از طریق منبر لرزه بر اندام استبداد انداخته‌اند.

حوزه و روحانیت در طول تاریخ، از اقدامات تحول‌گرایانه برای رساندن پیام الهی به جامعه غافل نبوده و به تناسب اقتضائات زمان، با بهره‌گیری از ابزار روز در شتاب‌بخشی به انتقال مفاهیم دینی کوشیده است.

در این میان، یکی از اقدامات شگفت‌انگیز و مستمری که از ناحیه حوزه علمیه و پشتیبانی‌های مرجع عالیقدر شیعه حضرت‌آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) انجام شد،‌ انتشار مجله مکتب اسلام در دوران خفقان ستم‌شاهی بود که در میان همه اقدامات تحول‌گرایانه آن زمان حوزه خودنمایی می‌کند و با گذشت بیش از نیم‌قرن از انتشار و استمرار آن تاکنون در میان اعاظم حوزه، محبوبیتی خاطره‌انگیز دارد.

سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، برای تشریح چگونگی حضور حوزه در عرصه رسانه در دوران خفقان ستم‌شاهی، گفتگوهایی را با دست‌اندرکاران مکتب اسلام از گذشته تاکنون انجام داده که از امروز تقدیم خوانندگان ارجمند می‌گردد.

گفتنی است برخی از نسل اولی‌های هیئت تحریریه مجله مکتب اسلام، هم‌اکنون در کسوت مرجعیت، رسالت سنگین پاسداری از حریم ارزش‌های تشیع را بر عهده دارند که در این میان افتخار داریم با دو تن از اعضای تحریریه این مجله حضرات آیات، مکارم شیرازی و جعفر سبحانی گفتگوی اختصاصی داشته باشیم.

آنچه می‌خوانید گفتگوی اختصاصی با آیت‌الله‌العظمی مکارم‌شیرازی در خصوص نحوه شکل‌گیری و انتشار مکتب اسلام است.

*حضرت‌آقا ضمن سپاس از این‌که رسانه حوزه را به حضور پذیرفتید، لطفاً در آغاز از چگونگی تأسیس مجله مکتب اسلام بگویید و اینکه با همکاری و مشارکت چه کسانی این نشریه شکل گرفت؟

بسم الله الرحمن الرحیم

جریان شکل‌گیری و آغاز به کار مجله «درس‌هایی از مکتب اسلام»که به«مکتب اسلام» اشتهار یافت، به واسطه ضرورتی بود که از سوی متدینین حوزه و خارج از حوزه احساس می شد.

جمعی از تجار روشنفکر تهران، با بعضی از مراجع آن زمان حوزه دیدار کرده و برای تأمین مالی، نشریه‌ای از سوی حوزه علمیه اظهار آمادگی کردند و پیشنهاد دادند؛ عده‌ای از فضلای حوزه جمع شده و مجله‌ای را از طرف راه‌اندازی کنند.

البته انتشار مجله مکتب اسلام با امکانات کمی شروع شد، ولی به مناسبت انتشار این مجله، شخصیت‌های خوبی درکنار هم جمع شدند. بزرگانی مثل آیت‌الله مطهری و علامه طباطبائی (ره) با مجله همکاری داشتند و مقاله ارائه می‌دادند و افرادی هم اعضای هیأت تحریریه بودند؛ واقعاً همه‌ از بزرگان و صاحبان اثر بودند، برخی از آنان از جمله امام موسی صدر و مرحوم دوانی از دنیا رفته‌اند، و بعضی هم در قید حیات هستند و هم اکنون از مراجع فعلی به شمار می‌روند و اسامی‌شان به عنوان اعضای هیأت تحریریه درمجله چاپ می‌شد.

*عکس العمل علما و شخصیت‌های حوزوی در مورد انتشار مجله مکتب اسلام چگونه بود؟ آیا مخالفتی هم در مقابل انتشار مجله از سوی حوزوی‌ها یا بیرون صورت گرفت ؟

 در آغاز انتشار، تصور ما این بود که این مسئله با مخالفت‌هایی روبه‌رو خواهد شد. و امکان دارد، استقبال زیادی هم از آن نشود؛ اما بعد از انتشار مجله، با استقبال بسیار زیادی مواجه شد؛ مثل اینکه چراغی در یک فضای تاریک و ظلمانی روشن شده باشد و عده زیادی که در اثر تاریکی راه خود را کج کرده بودند و به دنبال نور و روشنایی بودند گرد این چراغ جمع شده و در شب ظلمانی در پرتو نور آن، مسیرشان را به سوی هدف پیدا کنند، به تعبیر دیگر، مجله مکتب اسلام، مثل آب زلالی بود که عده زیادی تشنه در اطراف آن جمع شده بودند.

استقبال به حدی زیاد بود که در همان شماره اول، چندین بار تجدید چاپ شد و مرحوم آیت‌الله بروجردی پس از استقبال کم نظیر مردم از مجله اعلام کردند، از انتشار مجله حمایت می‌کنند و واقعاً هم حمایت کردند. جالب این بود که ما مجله را بدون اخذ امتیاز از دستگاه پهلوی منتشر می کردیم.

*حمایت آیت‌الله بروجردی از مجله به چه صورتی بود و چگونه از شما حمایت می‌کردند؟

مجله مکتب اسلام در آغاز، بدون امتیاز منتشر می‌شد. دستگاه طاغوت با مشاهده گسترش انتشار مجله و سروصدایی که به پا کرد، متوحش شده و احساس خطر کرد، چرا که تیراژ مجله به حدود 120 هزار نسخه در هر شماره رسیده بود و این تیراژ در بین مطبوعات آن زمان بی‌سابقه بود و این رقم فوق‌العاده‌ای بود، حتی اگر تعداد جمعیت و افراد باسواد آن دوره را در نظر بگیریم، به نسبت جمعیت امروز معادل یک میلیون نسخه می‌شود.

دیگر اینکه«مکتب اسلام»، تنها مجله‌ای بود که به طور کامل از اسلام و تشیع دفاع می‌کرد و هیچ تملق‌گویی نسبت به دربار نداشت، این امر دستگاه را به وحشت انداخته بود. از طرف دربار اعلام کردند، بدون امتیاز نمی‌توانید مجله منتشر کنید و از انتشار «مکتب اسلام» ممانعت کرده و جلویش را گرفتند.

در این شرایط، حمایت آیت‌الله العظمی بروجردی به این نحو بود که شخصی را دنبال رییس ژاندارمری فرستادند و برایش پیغام دادند که این مجله باید منتشر شود و ایشان کاری به امتیاز نداشتند. رییس ژاندارمری هم دست‌پاچه شد و به تهران خبر داد و ... مرحوم آیت‌الله بروجردی، منتظر نظر دستگاه طاغوت نماندند و بلافاصله به من گفتند: « شما فوراً مجله را منتشر کنید من بعداً اجازه انتشار آن را برایتان می‌گیرم».

خلاصه تهدید آیت‌الله بروجردی به حدی قوی بود که دستگاه بلافاصله، بدون امتیاز هم با انتشار مجله موافقت کرد و بعدها مجبور شدند امتیاز انتشار را هم صادر کنند.

بعد از اخذ امتیاز واقعا در فشار بودیم به طور مکرر آن را توقیف می‌کردند و بعد با وساطت علما و بزرگان آزاد می‌شد.

مرا بارها به عنوان صاحب امتیاز مجله به تهران می‌بردند و هشدار می‌دادند. مکرر از سوی سازمان امنیت و اطلاعات کشور، قم و تهران تهدید شدم.

در این مورد خاطرات بسیار زیادی دارم و در شرح درگیری‌های ما با تشکیلات رژیم شاه، یک کتاب قطور می‌شود نوشت.

من پرونده مجله مکتب اسلام را که در تشکیلات وزارت کشور آن زمان دیدم، یک پرونده قطوری بود و روی جلد پرونده، با خط درشت نوشته بودند«مورد تایید آیت الله بروجردی» و ‌آن موقع هر کسی از دستگاه امنیت این عبارت را می‌دید وحشت می‌کرد.

الحمدلله علی رغم این تهدید‌ها و فشارها نتوانستند مجله را تعطیل کنند.

*انتشار این مجله در متن جامعه چه تاثیری داشت که رژیم آنقدر احساس وحشت می‌کرد؟

مجله مکتب اسلام سعی داشت اسلام و تشیع اصیل را معرفی کند و مردم را بیدار می‌کرد، دستگاه طاغوت از این امر واهمه داشت، این نشریه در داخل و خارج کشور آنقدر موثر شد که امروزه بسیاری از شخصیت‌ها، رجال و مسئولین که با ما ملاقات می‌کنند؛ اظهار می‌کنند بسیاری از معلومات و مسایل دینی خود را، آن موقع از مجله مکتب اسلام یاد گرفته‌اند؛ یعنی خیلی از متدینین، دست‌پرورده این مجله، در آن زمان بوده‌اند و این مجله بیش از آنچه ما خیال می‌کردیم، نقش داشته است، منتهی بعد از انقلاب با توجه به اینکه همه مجلات و روزنامه‌ها و مطبوعات به یک معنی مکتب اسلام شده‌اند و همه رسانه‌ها از جمله صدا و سیما، دنبال نشر معارف اسلامی هستند، دیگر مکتب اسلام منحصر به فرد نیست و این تعدد نشریات و رسانه‌ها سبب شده این مجله تیراژ سابق را نداشته باشد. ولی به هر حال الان هم به راه خود ادامه می‌دهد و خواهان و طرفداران قابل ملاحظه‌ای هم دارد.

*اکثر کسانی که در این نشریه فعال بودند، امروزه از اعاظم حوزه و اغلب زعامت و مرجعیت را به عهده دارند و به نوعی می‌شود گفت؛ مکتب اسلام در آن موقع نقطه پیوند و تنها محل تجمع نخبگان و روشنفکران حوزه بوده است به نظر حضرت‌عالی چه چیزی باعث این پیوند و همکاری بوده است؟

عامل این همکاری و پیوند، این بودکه آنها دنبال یک هدف بودند و آن نشر معارف اسلام و تشیع بود. و حلقه اتصال دیگری هم در آن زمان نبوده است و ما هیچ مجله یا نشریه دینی دیگری هم نداشتیم و جلسات علمی مدونی برای نخبگان صورت نمی‌گرفت؛ چرا که اجازه نمی‌دادند، چنین جلساتی صورت بگیرد و طاغوت از نزدیک شدن نخبگان حوزوی و دانشگاهی به همدیگر وحشت داشت.

یادم هست، شاه یکبار در سخنرانی گفته بود ارتجاع سیاه و ارتجاع سرخ دست به دست هم داده‌اند و می‌خواهند مملکت را خراب کنند. حوزوی‌ها را ارتجاع سیاه و دانشگاهی‌ها را ارتجاع سرخ قلمداد می‌کرد.

اینها واقعا از نزدیک شدن این دو قشر به همدیگر به شدت وحشت داشتند و جلوگیری می‌کردند و چون هیچ راهی برای ارتباط این دو قشر نبود، ‌این مجله شکل گرفت و در آن موقع تنها حلقه اتصال فقط این نشریه بود.

*عکس‌العمل علما و روحانیون شناخته شده، چگونه بود؟

تا آنجایی که من به خاطر دارم، مخالفت چندانی صورت نگرفت ولی به مرور زمان، بسیاری از علما و شخصیت‌ها با انتشار مجله موافقت کردند. البته ما از اول بیم داشتیم که خود آیت الله بروجردی مخالفت کنند؛ چرا که آن زمان اکثر نشریات، ناسالم بودند و مجلات برای تداوم انتشارشان مجبور بودند إعمال نفوذ دربار را بپذیرند. همچنین مجله و روزنامه در بین متدینین چیز بد و مذمومی به حساب می‌آمد و انتشار نشریه از طرف حوزه سابقه نداشت.

من خاطره‌ای نقل کنم؛ یکی از طلاب می‌خواست مطلبی را خدمت آیت الله بروجردی بدهد. آن را لای روزنامه گذاشته بوده؛ یکی از اصحابش متذکر می‌شود که روزنامه را بردار؛ زیرا ممکن است این روزنامه اثر بدی در ذهن آیت الله بروجردی نسبت به تو بگذارد.

آقای بروجردی بر خلاف آنچه که بعضی از اصحابش فکر می‌کنند، خیلی آدم روشنی بود و وقتی دیدند مجله مکتب اسلام چیز موقری است گفتند: « ما دامی که این مسیر را می‌روید من پشت شما ایستاده‌ام».

*با توجه به تنوع رسانه‌های ارتباطی و ضرورت استفاده از این رسانه- از جمله رسانه‌های تصویری- در تبلیغ فرهنگ دینی، ورود طلاب به این عرصه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

الان ما باید از تمام وسایل روز، به نفع پیشرفت اسلام و مکتب اهل‌بیت‌(ع) استفاده کنیم؛ بنابراین لازم است از هر وسیله ارتباطی که به نحوی می‌شود از آن در جهت تبلیغ دین بهره برد به هر صورتی در اختیار بگیریم.

طوری نباشد که مخالفان ما از آن وسایل علیه ما استفاده کنند، ولی ما از آنها بی‌بهره باشیم، دلیلی ندارد که این امکانات در اختیار دیگران باشد و ما آنها را در اختیار نداشته باشیم.

الحمدلله شرایط حال حاضر برای ورود طلاب به عرصه‌ رسانه‌های مختلف تبلیغی فراهم است و شرایط داخلی و جهانی برای فعالیت در عرصه نشر فرهنگ دینی مناسب است؛ و گوش شنوا برای شنیدن پیام اسلام و مکتب اهل‌بیت‌(ع) در دنیا زیاد است، منتهی باید تلاش کنیم از رسانه‌ها به نحو احسن بهره ببریم.

این شرایط به واسطه وقوع انقلاب اسلامی و جریان‌هایی که به دنبال آن در سراسر دنیا شکل گرفت، ایجاد شده است؛ و مردم دنیا مشتاقانه به دنبال پیام اسلام هستند. حالا ممکن است عده‌ای مسلمان و شیعه بشوند و ممکن است نشوند. ولی گوش شنوا زیاد است، نباید بیکار بنشینیم. باید قدر این شرایط را که امروزه در داخل و خارج از کشور فراهم است، بدانیم؛ چرا که ممکن است این شرایط همیشه نباشد.

*در پایان اگر از انتشار مجله مکتب اسلام خاطره‌ای که برایتان جالب است نقل بفرمایید، ممنون می‌شویم.

خاطرات زیادی در این زمینه ‌دارم یکی از آنها را برایتان نقل می‌کنم و آن اینکه، مجله مکتب اسلام در آن شرایط، الحمدلله خیلی پیشرفت کرده بود و در بین مردم نفوذ زیادی داشت و دستگاه شاه نمی‌توانست جلوی انتشارش را بگیرد، ولی در هر شماره، وقتی اولین بسته برای انتشار به اداره پست می‌رفت، مامورین ساواک آن را باز می‌کردند و اگر می‌دیدند در آن، چیزی علیه حکومت نوشته شده همانجا جلوی انتشارش را می‌گرفتند و مصادره می‌کردند.

در یکی از شماره‌های مجله به مناسبت 17دی، مقاله‌ای نوشته شده بود با عنوان «محصول 27 سال آزادی»، منظور از آزادی، «بی‌حجابی» بود. این مقاله متن بسیار کوبنده‌ای داشت و نشان می‌داد که بی‌حجابی زنان چه آثار شومی را در جامعه گذاشته است.

این شماره که به اداره پست رسید، ماموران بسته‌ها را باز کردند و به محض این که این مقاله را دیدند، جلوی انتشار همه‌ را گرفتند؛ البته ما به وسیله قطار و اتوبوس تعداد زیادی از بسته‌های مجله را ارسال کرده‌ بودیم؛ ولی همان‌هایی که با پست ارسال می‌شد، خیلی بود و حدود 17 هزار نسخه می‌شد. ماموران ساواک گفتند؛ اگر بخواهید این مجلات منتشر بشود باید این مقاله را- که 8 صفحه بود- پاره کرده و مقاله دیگری را جایگزین آن کنید و کاغذ صفحات کنده شده را به ما تحویل بدهید.

ما هم مقاله‌ای درباره قرآن نوشتیم با این مضمون که قرآن کتاب آسمانی است و کتاب خوبی است و.... هزار نسخه از این مقاله چاپ کرده و حدود 1000 نسخه از نشریه را در چاپخانه اصلاح کردیم و به مامورین اطلاع دادیم، مجلات را اصلاح کرده‌ایم؛ گفتند می‌آییم و حساب می‌کنیم ما هم در انبار چاپخانه این ورق پاره‌ها‌ی مقاله قبلی را روی زمین پخش کردیم و مامور ساواک که آمد، گفتیم آن را اصلاح کردیم، اگر باور ندارید بفرمایید، بشمارید، هر مقاله 8 صفحه بود و شمردن کاغذ پاره‌های آنها کار مشکلی بود؛ با این ترفند فقط هزار نسخه اصلاح شد و بقیه 17 هزار نسخه مرسولات پستی دوباره دست نخورده توزیع شد.

* از این که وقت شریفتان را در اختیار مرکز خبر حوزه، قرار دادید متشکریم.

من هم از شما متشکرم و امیدوارم همیشه موفق باشید.

تصاویر مرتبط

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha