به گزارش مرکز خبر حوزه در این نشست علمی که شب گذشته در مؤسسه فهیم برگزار شد، یکی از اساتید حوزه و دانشگاه درباره «نهیلیسم اخلاقی» گفت: بر اساس این نظریه، اخلاق به ضداخلاقی تبدیل میشود.
دکتر محسن جوادی ادامه داد: بر اساس این دیدگاه، وصف اخلاق، زبان اخلاق، دانش اخلاق، تخصص اخلاق، مشورت اخلاق، رشد اخلاقی و دیگر مفاهیم اخلاقی کنار گذاشته میشود.
وی درباره چگونگی به وجود آمدن این دیدگاه در عرصه اخلاقی، گفت: خاستگاه اصلی جریانهای نهیلیسمی در دوران جدید پوزیتیسمها هستند که خودشان را وفادار به «هیوم» میدانستند و بر تجربه گرایی تأکید داشتند؛ این جریان در حوزه اخلاق، «نهیلیسم اخلاقی» شده است.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در تفکرات این جریان، زمانی که مفهوم اخلاق از بین رفت، به این نتیجه رسیدند که اوصاف اخلاقی واقعی نیستند؛ از این رو واژههای خوب و بد بی معنا شد و در ادامه گسترش یافت و به جریان امروزی تبدیل شد.
وی با بیان این که در نهیلیسم اخلاقی جدید، تنها برخی مسائل اخلاقی که مبتنی بر احساسات انسان است، پذیرفته میشود، به دلایل گرایش به نهیلیسم اخلاقی در جوامع گوناگون اشاره و خاطرنشان کرد: عمده دلایل گرایش به نهیلیسم اخلاقی، انکار هستیهای اخلاق است، این افراد نمیتوانند معقولات را توضیح دهند و تنها به حوزه تجربی مسائل توجه میکنند، بنابراین، از نهیلیسم اخلاقی پیروی میکنند.
جوادی با اشاره به وجود چنین تفکری در جهان اسلام گفت: در جهان اسلام نیز جریان «اشاعره» وجود دارد که تفکراتی شبیه به نهیلیسم دارد و در آن واقعیت اخلاقی پذیرفته نمیشود؛ البته این جریان در اروپا و برخی مناطق دیگر جهان نیز وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد: میان نهیلیسم اخلاقی و اشاعره تفاوتهایی وجود دارد، به این صورت که نهیلیسم اخلاقی، منشأ خوب و بد را انسان میداند و اشاعره خوب و بد را از سوی خدا میدانند، ولی با این حال نفی عقل و اخلاق در هر دو جریان وجود دارد.
این پژوهشگر با بیان این که هر دو جریان، چالشهایی را در جامعه ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: انکار حقیقت اخلاقی هم از سوی حس گرایان در غرب با دغدغههای الحادی و هم اشاعره که انکار واقعیت اخلاقی دارند، چالشهایی را در جامعه به وجود میآورند و آسیبهایی را به همراه دارند.
وی از بین رفتن استدلال عقلی در مسائل اخلاقی را یکی از چالشهای به وجود آمده در این عرصه معرفی کرده و گفت: ما در مفهوم رایج از اخلاق، اخلاق را تکلیف و تعهدی برای خود میدانیم، حال اگر مفاهیم اخلاقی را نپذیریم، هیچ تکلیف و تعهدی نداریم، هیچ ترازویی برای سنجش نداریم و نمیتوانیم در باره حقیقت اخلاق استدلال کنیم.
جوادی، خطر این جریان در برخی جوامع را به مراتب بیشتر از کشورهایی دانست که به صورت رسمی این ایده را ترویج میکنند و ادامه داد:این جریان در غرب به صورت واضح وجود دارد؛ به گونهای که مسئله روشن است و فرد به هیچ قانون اخلاقی تعهد ندارد؛ البته این فرد با توجه به این که در جامعه زندگی میکند، بر اساس قوانین اجتماعی برخی قوانین را اجرا میکند؛ ولی در جوامعی که این تفکر وجود ندارد و در عمل به گونهای زندگی میشود که گویی هیچ ارزش اخلاقی وجود ندارد، خطرناکتر است.