حضرت امام جعفر صادق(ع) صحیفه را میبوسیدند و بر چشمان خود میگذاشتند و در مقابل صحیفه سجادیه تکریم و تعظیم میکردند، این امر نشان میدهد صحیفه مادر همه خوبیهاست.
آنچه گذشت فرازهایی از مصاحبه خبرنگار مرکز خبر حوزه با آیتالله کریمی جهرمی در خصوص ابعاد شخصیتی چهارمین امام شیعیان حضرت زین العابدین(ع) و میراث ماندگار آن حضرت صحیفه سجادیه است که به مناسبت سالروز میلاد با سعادتش تقدیم میگردد.
*به عنوان اولین سؤال: به اختصار نقش امام سجاد علیهالسلام در هدایت جامعه بشری را تبیین کنید ؟
سعادت بسیار بزرگی است که از اولیا خدا صحبت کنیم، هر یک از ائمه هدی بعد از رسول خدا به نحوی نقش هدایت جامعه و روشنگری را در امت اسلامی ایفاکردند؛ بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام شرایط، شرائط خاصی بود، یعنی بنیامیه از یک سو به حسب ظاهر و از نظر خودشان در برابر خاندان عصمت و اهل بیت(ع) رسول(ص) پیروز شده بودند و از طرفی هم گاهی فضاحت و رسوایی کارشان گریبانگیر آنها میشد، این دو جهت باعث میشد که دستگاه اموی بر اهل بیت علیهم السلام سخت گیری بیشتری کنند و فضای تنگ و تاریکی برای فعالیت خاندان رسالت در تبیین و ترویج حقایق دین به وجود بیاورند، در عین حال حضرت علی بن الحسین ( علیهالسلام ) که ایفای نقش هدایت جامعه را به عهده داشتند به طرق مختلفی این نقش را ایفا کردند اولاً- محاورهای که با ابن زیاد در کوفه داشتند [1] و آن جملات بسیار کوبنده را در آن مجلس بیان کردند و دستگاه ظلم اموی را متزلزل کردند [2] و ثانیاً- در شام آن خطبه غرا را در مسجد شام در حضور عموم طبقات انشا کردند [3] و بعد از آن هم در دیدار طبقات مختلف مردم و اظهار مطالب خاص در موضوع انقلاب کربلا نقش هدایت گری و رهبری را به خوبی انجام دادند و این روشها، طرقی بود که حضرت علی بن حسین علیهالسلام برای هدایت جامعه به کار بردند تا خط ولایت آل محمد (ص) از بین نرود، حتی در بدو ورودشان به مدینه در هنگام استقبال جمعیت، خطبه بسیار غرایی خواندند که همه مظالم بنیامیه را ذکر کردهاند و مظلومیت خویشتن و خاندان خود و پدر بزرگوارشان را در آن خطبه بیان نمودند، بعد هم در مدینه و گاهی در خارج شهر مشغول عبادت بودند، اما نه عبادتی که تنها در نماز خلاصه شود، هر چند ایشان از کسانی است که شبانه روز هزار رکعت نماز میخوانند و در میان ائمه چند نفر این امتیاز را دارند و این بزرگوار یکی از آنان است، بلکه دعاهایی از آن بزرگوار رسیده است که انشاء آن بزرگوار است، از جمله این دعاها، کتاب نورانی صحیفه سجادیه است از منشآت فکری علی بن الحسین علیهالسلام است که به زبانشان آمده است و هر کدامشان نقش خاصی در هدایت جامعه و مردم دارند و مجال واسعی میطلبد که اهل تحقیق و دانشمندان، حداقل این صحیفه را که صدور آن از امام سجاد علیهالسلام مسلم است و مشتمل بر 54 دعاست مطالعه و مباحثه کنند و ببیند چه ظرائف و رهنمودهایی برای هدایت جامعه و خط مستقیم و اخلاق اسلامی در آن است و اینکه انسان به حقیقت خداشناس شود و تنها خدا را ببیند، در آن مطرح شده است و از نیروهای کاذبه ای که با حیله و فریب خود را در جامعه مستقر میکنند به آن نیروها هیچگاه توجه نکند، امام سجاد علیهالسلام نه تنها صحیفه سجادیه دارند، بلکه آثار دیگر فرهنگی هم دارند که ما در یک نوشتهای در حدود 12 مورد آن را ذکر کردهایم و در آن اوضاع خطرناک جامعه آن روز مسلمانان و سلطه حاکمان جبار را ترسیم کردهایم و این که آن امام بزرگوار چگونه مردم را به راه صحیح و تقوی سوق دادند و معرفت مردم را بالا بردند و حتی دشمنان اقرار کردند که حضرت علی بن الحسین علیهالسلام یک وجود ممتاز است .
*لطفاً شمهای از صحیفه سجادیه را بیان کنید
ما به حقیقت، صحیفه سجادیه را میراث بیت وحی میدانیم و از عالیترین میراثهایی است که از اهلبیت پیامبر برای ملل و امم بشریت الی یوم القیامه باقی مانده است، این صحیفه شریفه در 54 دعا خلاصه میشود و هر یک از این دعاها در موضوع خاصی انشا شدهاند، هر چند هر فقره آن به صورت جداگانه قابل بررسی و شرح و تفسیر است و همه این ادعیه از منشآت نیایشی آن امام معصوم است، امامی که در مناجات و راز و نیاز با خدا شهره آفاق است و حتی ملقب به سید العابدین و سید الساجدین میباشند، این صحیفه چنان قداست و جایگاهی دارد که در میان بزرگان دین به عنوان «زبور آل محمد» شهرت پیدا کرده است و اگر «زبور داود» حاوی نیایشهای یک پیامبر بزرگوار است، صحیفه سجادیه «زبور آل محمد» است و حامل مناجاتها و نیایشهای پر سوزوگداز و زندگی ساز امام سجاد علیهالسلام است، چنانکه در مقدمهای که بر شرح سید محمد باقر میر داماد بر صحیفه نوشته شده آمده است: که ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء در شرح حال «متوکل بن عمیر» صحیفه سجادیه را زبور آل محمد نامیده است .
باز در شرح حال شخص دیگری به نام «یحیی بن علی بن محمد حسینی» صحیفه سجادیه را انجیل «اهل بیت» مینامد و مرحوم سید محمد باقر میر داماد، آن حکیم نامی و فقیه بزرگ نیز در مقدمه کتابشان این دو عنوان را برای صحیفه سجادیه ذکر کردهاند که حاکی از عظمت این کتاب مقدس است
وجه انتساب زبور داود (ع) به حضرت داود (ع) روشن است، چرا که این کتاب سلسله مناجاتهای داود نبی (ع) با خداوند متعال است، حال یا با وحی، حضرت سبحان این مطالب را به ایشان افاضه کرده است و یا با الهام الهی، ولی در انتساب زبور آل محمد به آل محمد چند جهت ممکن است بیان شود، اول از جهت صدور : این زبور از شخصیتی صادر شده است که خود او از آل پیغمبر (ص) است، چون کتاب از یکی از خاندان و اهل بیت محمد(ص) صادر شده است لذا منتسب به زبور آل محمد شده است و ثانیاً ممکن است این انتساب از این جهت باشد که نیایشها و مناجات پر سوز و گداز امام سجاد علیهالسلام زبان حال همه آن انوار طیبه است و به خاطر همین مطالب است که در عمق جان همه اهل بیت (ع) این مطالب نهفته است و این معنای دقیقتری است .
چنان که محقق والا مقام مرحوم شیخ محمد تقی آملی تهرانی که از اعاظم علما بودهاند در یکی از بحثهای علمی و فقهی خود میفرمایند : در روایت مربوط به صحیفه سجادیه نقل شده است، امام صادق علیهالسلام که «قَبَّل الصحیفةَ و جَعَلها علی عَینیه» یعنی، صحیفه را بوسیدند و بر چشمان خود گذاشتند و در مقابل صحیفه سجادیه تکریم و تعظیم میکنند، این امر جایگاه این کتاب را نشان میدهند که این صحیفه مادر همه خوبیهاست.
*صحیفه سجادیه در چه زمان و شرایطی از آن حضرت صادر شد؟
این مطلب، مطلب تازهای است که ما در این بحث عرض میکنیم؛ جمال و ظرافت و زیبایی صحیفه آنچنان است که اعاظم محققین و علمای تراز اول که ملکه شناخت کلمات ائمه را داشته و دارند، تشخیص میدادند که این کتاب از امام معصوم (ع) صادر شده است و حتی به واسطه داشتن این ملکه و قدرت، میتوانستند تشخیص شخص امام (ع) را نیز بدهند. این علمای بزرگ به طور صریح و کمترین دغدغه این صحیفه مکرمه را به حضرت زین العابدین نسبت دادهاند و این دعاها را با قاطعیت تام از امام سجاد میدانند، که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
الف- محقق نامدار مرحوم صاحب جواهر
ایشان در بحث صلاة جمعه به مناسبتی میگویند : « و في الصحيفة المعلوم أنها من السجاد (عليه السلام) .....» [4] این صحیفه که آشکار است از امام سجاد علیهالسلام است، مرحوم صاحب جواهر کلام شناس است و بدون دلیل سخنی نمیگوید.
ب- فقیه الطائفه و زعیم بزرگ عصر اخیر آیت الله العظمی بروجردی
« و لا يَخفى أنّ كونَ الصحيفة من الإمام عليه السلام مِن البَديهيات، و هي زبورُ آل محمد صلّى الله عليه و آله، يَشهد بِذلك أُسلوبها و نَظمها و مَضامينها التي يَلوح منها آثارَ الإعجاز، و لها أسنادٌ، ذكرها الشيخ و النجاشي، و لِشارحها السيد عليخان «قده» أيضا سند عن آبائه، و لنا أيضا سند آخر إليها» [5]
ایشان میفرماید؛ مخفی نماند بر کسی که صحیفه سجادیه از امام سجاد است و این انتساب از بدیهیات است و نیازمند استدلال نیست و این صحیفه متبرکه زبور آل محمد است و در ادامه میگوید: شاهد بر این موضوع، اسلوب این کتاب و روش اداء مطالب است که آثار اعجاز آن ظاهر و باهر است .
ممکن است که افراد عادی اعجاز را در احیاء موتی و شفای مرضی تصور کنند، اما در نظر این مرد بزرگوار در این کتاب آثار اعجاز، ظاهر و روشن است که اهل فن به خوبی این آثار را درک میکنند و سپس میفرمایند: برای صحیفه، اسنادی هست که شیخ نجاشی آن طرق را ذکر کردهاند و شارح آن سید علی خان حسینی صاحب ریاض السالکین نیز سندی مستقل دارد و بعد میفرمایند: برای ما نیز سند دیگری است که به آن منتهی میشود که در کتاب « البدر الزاهر » متذکر شده است، پس معلوم میشود، صدور و زمان صدور صحیفه سجادیه در زمان خود ائمه علیهم السلام بوده است و در عصر معصومین، این کتاب مطرح بوده نهجالبلاغه با اینکه افتخار عالم تشیع میباشد این خصوصیت را ندارد و بعد از دوران ائمه (ع) جمع آوری شده است، اما صحیفه سجادیه در عصر معصومین مورد توجه بوده است.
*با توجه به هجوم گسترده عرفانهای کاذب، توجه و بیان معارف عرفانی صحیفه سجادیه و نگاه به این کتاب شریف چه مقدار ضروری است؟
این بخش از بحث، نیاز امروز جامعه بشری است، چرا که تشنگان عرفان الهی فراوان هستند، ولی گاهی اوقات چون با دلیل و راهنما پیش نمیروند در خطوط انحرافی میافتند در شرایطی که کمبودها و خللهای مادی هم نیست انسان احساس نیاز به عرفان الهی دارد و روح جستجو گر انسان به دنبال این معناست که به محضر حضرت حق راه یابد عرفانهای کاذب اکنون در بسیاری از امتها و بلادهای مختلف، مثل قارچ سبز شده است و یا در حال روییدن است تمام این عرفانها از آن باب است که مذاق انسان به دنبال عرفان واقعی است و چون راهنما ندارد به ضلالت میرود به جرات میتوان گفت : عرفان ناب و اصیل در صحیفه سجادیه هست و در سطر سطر این کتاب عرفان موج میزند و دعاهای امام سجاد انسان را به قله عرفان الهی سوق میهد، خواندن این دعاها و توجه به مضامین بلند آن، انسان را وارد عوالم دیگری میکند که دنیا و ما فیها در برابرآن ناچیز و بی ارزشند و در آن حالات؛ انسان به خوبی حس میکند که به خدا نزدیک شده است و به آرمان بزرگ خود رسیده است.
فراموش نمیکنم در ایام کودکی در روزهای جمعه بعد از پایان نماز جمعه و عصر که عالمی بزرگ و عارفی دل داده، اقامه جمعه میکردند و بعد از نماز ایشان، پیرمردی محترم که بهره علمی داشت و در لباس روحانیت بود و تعقیبات نماز آن آقا را میخواند، دعای شریف امام سجاد که مربوط به روز جمعه هست را قرائت میکرد و آن بزرگوار در محراب نشسته بودند و تا آخر آن دعای مخصوص را میخواند، آغاز این دعای شریف که دعای هشتم صحیفه میباشد با این جمله آغاز میشود « يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لَا يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ وَ يَا مَنْ يَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ وَ يَا مَنْ لَا يَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ » ای خدایی که رحم میکنی بر کسی که بندگان بر او رحم نمیکنند و ای خدایی که میپذیری کسی را که رانده از بلاد است و به هیچ دیاری و شهری راه ندارد و ای کسی که حاجتمندان را تحقیر ننموده و خوار نمیکنی، خدا میداند و... این جملات با آن مضامین بلند و عالی و تربیتی چه تاثیری در روح شنوندگان داشت و چگونه در اعماق جان نویسندگان نفوذ میکرد نه به صورت تخیل، بلکه خواننده این ادعیه واقعا با ملکوتیان همراه و هماهنگ میشدند، از این رو عارفان راستین انس و شوق زائد الوصفی به این صحیفه داشتهاند و با خواندن آن ادعیه مبارکه جان میگرفتند و نشاط و ابتهاج حقیقی و جاوید پیدا میکردند .
*آیا میتوانید به چند نمونه دراین مورد اشاره کنید؟
سید جمال گلپایگانی
در حالات سید جمال گلپایگانی آمده است که دائما صحیفه در مقابل او در اتاق خلوتش بوده است و همین که از مطالعه فارغ میشد به خواندن دعاهای صحیفه مشغول میشد
میرداماد
مرحوم میر داماد : « ان فی انجیل اهل البیت و زبور آل محمد رموزا سماویة و الفاظا الهیة و اسالیب وحیانیة و افانین فرقانیة»، یعنی در انجیل اهل بیت و زبور آل محمد رمزهای آسمانی و لفظهایی الهی و اسلوبهایی وحیانی و فنونهای قرآنی است.
*یک هشدار
اکنون لب تشنگان عرفان صحیح توجه کنند که راه وصول و نیل به این آرمان بزرگ، روی آوردن به حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیهالسلام و تدبر کامل در ادعیه و مضامین این کتاب است و بدانند رو به هر کسی و هر جایی نکنند، گاهی مدعیان عرفان، رهزنان طریق حقاند و گاهی از ساده دلی مراجعان خود سو استفاده میکنند و آنان را به منجلاب گناه و تبهکاری و شرک و اشباع شهوات میکشانند و بدعت گذاری در دین را به عنوان عرفان به خورد آنان میدهند و کعبه میسازند و بیچارگان ساده اندیش را به طواف دور آن فرا میخوانند و گاهی مطالبه مبلغ کلان و بالایی به عنوان کفاره ترک نمازههای نافله از آن اشخاص کوتاه اندیشه میکنند در حالی که نماز نافله مورد الزام شرع نیست هر چند ترغیب در انجام آن شده است، ولی ترک آنا شرعا جائز است.
ای عجب این راه نه راه خداست
زآن که در او اهرمنی رهنماست
راهروانی که در این معبرند
فکرتشان یکسره آز و هوی است [6]
در اینجا مناسب است، تذکری خیر خواهانه به کسانی بدهم که در معرض مراجعه اشخاص برای راه یابی به سوی عرفان الهی میباشند، البته ایشان چند گروهند: گروهی که به دروغ خود را در این معرض قرار دادهاند و مردم بیچاره و از همه جا بیخبر روی به آنها نمودهاند، این گروه به خود آیند و بدانند که این بدترین خیانت است و با این کار جهنم را برای خود خریدهاند و بدانند این جاه و جلال و شهرتها و آوازهها به زودی تمام میشود و سر انجام عذاب الهی است که در انتظار ایشان است، پس به خود بیایند و صریحا دروغ خود اعتراف کنند و سرافراز نزد خداوند وارد شوند و فریب خوردگان خود را از عذاب الهی برهانند.
گروه دوم کسانیاند که در پی گمراه کردن مردم نیستند و حسن نظر دارند و حتی از موقعیت دینی برخوردارند آنها هم در مقام ارشاد از عرفان سجادی سخن بگویند و مردم را با صحیفه سجادیه آشنا کند تا دین خود را نسبت به مردم ادا کرده باشند.
*نگاه اهل سنت به صحیفه سجادیه چیست؟
یکی از ناتوانیهای انسان، عجر در مقام بیان در مقابل ذات الهی است که نمیداند از چه الفاظی استفاده کند و در مقام عجز و نیایش در مقابل ذات حضرت حق، چگونه دعا و نیایش کند و این از مختصات انسان است در مقام مکالمه با خدای ربالعالمین، آنچنان عاجز است که بسا موجب سد باب راز و نیاز و مناجات با خدا میشود، خدمتی که اهل بیت(ع) به جامعه انسانی کردهاند؛ ارائه طریق نیایش با خدا بود و در این میان سهم وافری برای حضرت زین العابدین است که به حق، مناجاتهای آن حضرت راهگشای بشر در این مسیر خطیر و ضروری است و صحیفه سجادیه کتاب آموزش زبان مناجات و تکلم با خداست.
فقیه والا مقام، مرحوم آیت الله العظمی مرعشی گویند: «چقدر جالب گفته است، سبط بن جوزی از علمای اهل سنت در بعضی از رسالههای خود میگوید: اگر زین العابدین (ع) و صحیفه او نبود اهل اسلام راه و روش مخاطبه با خدا و مکالمه با او را در مقام عرض حوائج نمیدانستند که راه محاوره و گفتگو با خالق کریم و بیان شکایت به سوی او را در مهم امور و شداد و سختیها، به آنان آموخته است و یاد داده است: « و له حق التعلیم علی الناس الی یوم القیامه» زین العابدین تا روز قیامت حق تعلیم بر مردم دارد [7]
به راستی بسیار جالب است که عالم بزرگ و مشهوری از اهل سنت، امام سجاد علیهالسلام را معلم همه انسانها حتی در همه اعصار تا روز قیامت میشمارد و همه را رهین منت و انعام آن بزرگوار میداند، باید طبقات و نسلهای بعدی تا دامنه قیامت پاس این حق و منت را داشته باشند و ارج نهند که آن حضرت طریقه راز و نیاز با خدا را به آنان یاد داده است، شایان ذکر است این عالم مشهور سنی مذهب در خلال جملات فوق دوبار درباره امام سجاد علیهالسلام دعا کرده است و با جمله رضی الله عنه به آن بزرگوار عرض ادب نموده است.
دعاهای پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام، سراسر حامل پیام ومتکفل بالا برد سطح اخلاق شخص دعا کننده و جامعه انسانی است و این حقیقت در دعاهای صحیفه سجادیه کاملا بارز و ظاهر است؛ مثلا یکی از این دعاها « دعائه لوالدیه » است یعنی دعای آن بزرگوار برای پدر و مادرشان و یکی از فقرات نورانی و الهام بخش این دعا این فقره هست « اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي »؛ [8] خداوندا پدر و مادرم را در پی نمازهایم و در وقتی از اوقات شبم و هیچ ساعتی از ساعات روزم از یادم نبر .
این جملات علاوه بر نیایش، درس حق شناسی و احترام پدر و مادر است و اینکه همواره انسان به یاد آن دو عزیز باشد و در تعقیب نمازها که وقت تقرب انسان به خداست آنان را از یاد نبرد و آنان را در حیات و مماتشان دعا کند
دانشمند شهیر و پرمایه لبنانی شیخ محمد جواد مغینه، هنگامی که در شرح صحیفه به این جمله میرسد میگوید: توده مردم جبل العامل که اکنون معروف به جنوب لبنان است، از شدید ترین مردمان در دوستی اهل بیت (ع) هستند و ساعیترین مردم در حفظ مناقب و آثار آنان هستند، مخصوصا در مورد دعاها اهتمام فراوان دارند به طوری که ادعیه را صبح و شام تکرار میکنند و از خصوصیات مردم جبل عامل این است که بعد از نمازهای پنج گانه سوره فاتحهای میخوانند و ثواب آن را به والدین اهدا میکنند و بسیاری از آنان همواره بر این روش و برنامه مداومت دارند؛ آنگاه این دانشمند لبنانی میگوید : دور نیست که منشا این روش و عادت، یعنی خواندن فاتحه برای پدر و مادر در پی نمازها همین دعای شریف باشد و با مقدماتی این نتیجه را میگیرند.
*لطفاً به نمونههای دیگری از ارادت و توجه علماء به صحیفه سجادیه اشاره کنید؟
بزرگان علما در برابر صحیفه سجادیه، خضوع و خشوع تمام میکردند و احترام و تجلیل مخصوصی از سنخ تجلیل و احترام قرآن کریم برای آن قائل بودهاند، در مباحث قبلی هم به این معنا اشاره شد و اینک چند مورد دیگر را بالخصوص ذکر میکنیم.
* مرجع مجاهد مرحوم سید عبد الحسین نجفی لاری
ضمن بحثی راجع؛ تزکیه میگویند : این سلوک، موقوف بر اموری است، نخست اذعان و اعتقاد به اصول امامیه و دیگر تحصیل سعادتمندی نفس و معالجه آن در آراسته شدن به اطوار مرضیه و دور شدن از اخلاق ذمیمه، بعد میگویند : و راه آن اولاً - توسل به سوی خدای تعالی به واسطه امام عصر (عج) است و مهمترین توسل در این باب دو دعا از صحیفه سجادیه است، یکی دعای مکارم الاخلاق و دوم دعایی که در استعاذه و پناه بردن به خدا از اخلاق رذیله میباشد، دعای استعاذه از اخلاق مذمومه در شماره هشتم ادعیه صحیفه سجادیه ذکر شده است و سخن ایشان ادامه دارد، ما همه آن را در کتاب « مهاجر الی الله» نقل کردهایم و طالبین به آنجا مراجعه کنند.
* امام خمینی(ره)
در وصیت نامه خود میفرمایند : «ما مفتخریم ... و صحیفه سجادیه این زبور ال محمد از ماست » [9]
مرحوم استاد اکبر ما، آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی کلامی راجع به صحیفه دارند، روزی گروهی از طلاب سعودی از شهر قطیف به ملاقات ایشان آمده بودند و یکی از آنان طلب نصیحت و ارشاد نمود و به مناسبتی که درست به یاد ندارم، صحیفه سجادیه را به آقا دادند: آقا کتاب را باز کردند و به فاصله کمی دعای مکارم اخلاق آوردند و آنگاه فرمودند، هر روز و اگر نمیتوانید حداقل هفتهای یک بار این دعای شریف را بخوانید .
در پایان یک جمله از صحیفه را نقل میکنم که اگر قرار است هر درسی بگیریم از این جمله است و آن جمله مبارکه که در کتاب صحیفه درخششی ویژه دارد، این است : « و عمرنی ما کان عمری بذله و اذا کان عمری مرتعا لشیطان فقبضنی الیک » بار خدایا عمر مرا طولانی کن تا آنگاه که عمرم در راه بندگی و اطاعت تو صرف شود و بذل گردد، اما اگر روزی فرا رسید که عمر من چراگاه شیطان شد و شیطان از وجود من بهره برداری کرد، آنگاه است که از تو میخواهم هر چه زودتر و سریعتر جان مرا بگیری و به سوی خود ببر.
گفتگو: حمید کرمی
[1] - با كاروان حسينى(ج5)، ص: 10 منابع و مصادر این فراز در کتاب موجود است
امام سجاد (ع) رو در روى ابن زياد شيخ مفيد گويد: چون على بن الحسين (ع) را نزد ابن زياد آوردند، گفت: تو كيستى؟
فرمود: من على بن الحسين (ع) هستم. گفت: مگر خداوند على بن الحسين (ع) را نكشت؟ فرمود: برادرى به نام على داشتم كه مردم او را كشتند. ابن زياد گفت: نه خدا او را كشت. على بن الحسين (ع) فرمود: به هنگام مرگ، خداوند جانها را مىستاند.
ابن زياد به خشم آمد و گفت: در پاسخ گفتن به من جسارت به خرج دادى؟ و همه آنچه را هم كه مىخواستى هنوز نگفتهاى! او را ببريد و گردن بزنيد.
در اين هنگام حضرت زينب (س) به او چسبيد و گفت: اى ابن زياد خونهايى كه از ما ريختهاى تو را بس است. سپس امام (ع) را در آغوش گرفت و گفت: به خدا سوگند، من از او جدا نمىشوم، اگر او را مىكشى مرا نيز با او بكش!
ابن زياد مدتى به آن دو نگاه كرد و سپس گفت: شگفتا از خويشاوندى! به خدا سوگند گمان مىكنم كه دوست دارد وى را با او بكشم! او را واگذاريد تا در كارش بينديشم
در روايت ابن اعثم كوفى آمده است: ابن زياد رو به على بن الحسين (ع) كرد و گفت:
مگر على بن الحسين كشته نشد؟
فرمود: او برادر من و بزرگتر از من بود و شما او را كشتيد.
او بر شما حقى دارد كه در روز قيامت خواهد ستاند!
ابن زياد گفت: ولى خداوند او را كشت!
سپس على بن الحسين (ع) فرمود: «به هنگام مرگ خداوند جانها را مىستاند». «2» و خداى فرموده است: «هيچ كس بدون اجازه خداوند نمىميرد».
ابن زياد به يكى از همنشينانش گفت: واى بر تو! او را معاينه كن. گمان مىكنم كه به سن بلوغ رسيده باشد. آنگاه مرى بن معاذ احمرى او را به كنارى برد و نگاه كرد و نشان بلوغ را در او ديد. سپس وى را نزد عبيد اللّه باز گرداند و گفت: آرى، خداوند كار امير را راست گرداند. به سن بلوغ رسيده است.
گفت: هم اينك او را با خود ببر و گردن بزن!
گويد: در اين هنگام عمّهاش زينب، دختر على (ع)، خود را به او آويخت و خطاب به ابن زياد فرمود: اى پسر زياد! تو هيچ يك از ما را باقى نگذاشتهاى، اگر قصد دارى او را هم بكشى مرا نيز همراه او به قتل برسان!
پس على بن الحسين (ع) به عمّهاش گفت: شما سكوت اختيار كنيد تا من با او صحبت كنم. آنگاه رو به ابن زياد كرد و گفت: آيا مرا تهديد مىكنى؟ مگر نمىدانى كه ما به قتل عادت داريم و كرامت ما شهادت است!
ابن زياد خاموش ماند و گفت: اينان را از نزد من ببريد و آنان را در سرايى كنار مسجد اعظم جاى داد ....
[2] - اللهوف، ص 199؛ و ر. ك. الاحتجاج، ج 2، ص 117. با اندكى اختلاف؛ مثير الاحزان، ص 89- 90 و بحار الانوار، ج 45، ص 112- 113
[3] - اين خطبه را بسيارى از مورّخان و سيره نويسان نقل كردهاند. برخى آن را به طور كامل نقل كردهاند، مانند ابن اعثم « الفتوح، ج 2، ص 185 »، خوارزمى «مقتل خوارزمى، ج 2، ص 69»، محمد بن ابى طالب « تسلية المجالس، ج 2، ص 391؛ بحار الانوار، ج 45، ص 137، به نقل از صاحب المناقب». برخى بيشترش را نقل كردهاند، مانند ابن شهر آشوب « المناقب، ج 4، ص 168» و مجلسى « بحار الانوار، ج 45، ص 161، ح 6». برخى پارهاى از آن را نقل كردهاند
[4] - جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج11، ص: 158
[5] - البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر؛ ص: 40
[6] - دیوان پروین اعتصامی
[7] - ( الطرق و الاسانید ص 137 )
[8] - دعای 24 صحیفه
[9] - ما مفتخريم كه ادعيه حياتبخش كه او را «قرآن صاعد» مىخوانند از ائمه معصومين ما است. ما به «مناجات شعبانيه» امامان و «دعاى عرفات» حسين بن على- عليهما السلام- و «صحيفه سجاديه» اين زبور آل محمد و «صحيفه فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالى به زهراى مرضيه است از ما است. ما مفتخريم كه «باقر العلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و كسى جز خداى تعالى و رسول- صلى اللَّه عليه و آله- و ائمه معصومين- عليهم السلام- مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ما است.
و ما مفتخريم كه مذهب ما «جعفرى» است كه فقه ما كه درياى بىپايان است، يكى از آثار اوست. و ما مفتخريم به همه ائمه معصومين- عليهم صلوات اللَّه- و متعهد به پيروى آنانيم.