سال گذشته سال پر فراز و فرودی برای منتظران رؤیت خورشید بود خیزشهای اسلامی از یک طرف و تلاش دشمن برای به انحراف کشاندن مباحث مهدوی با القاء مباحث انحرافی و تولید و پخش سیدیهای غیر مستند از سوی دیگر دست به دست هم می داد، تا اصل انکار ناپذیر و مبارک مهدویت را در اذهان عامه مردم مخدوش نماید.
اینک در آستانه طلوع آفتاب تابناک امامت، حضرت مهدی موعود(عج) سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، در گفتگو با حجتالاسلام صابر جعفری، سردبیر نشریه امان، نحوه آسیب پذیری و نیز مقابله با شبهات مهدویت را به بحث نشسته است.
*به عنوان اولین سؤال آسیبشناسی مهدویت واموری که آن را تهدید میکند تبیین نمایید.
یکی از رسالتهایی که وظیفه حافظان دین، مکتب و حوزههای علمیه میباشد، شناسایی و پیشگیری از آسیبهایی است که یک مکتب در معرض آن قرار دارد، برای توضیح مطلب باید گفت؛ هر کشوری را دو خطر تهدید میکند، خطر داخلی و خطر خارجی ؛ خطر خارجی از سوی دشمنان خارجی صورت میگیرد و دشمن داخلی کسانی هستند که به ظاهر جزو شهروندان آن کشور هستند، ولی از داخل به منافع و مصالح یک ملت ضربه میزنند.
ما این جریان را بعینه در مسائل فرهنگی نیز شاهدیم؛ کسانی هستند که از بیرون کشور در این زمینه فعالیت میکنند، مثل صهیونیسم و یا جریان مسیحیت تبشیری و نظام استکبار و در جبهه داخلی افرادی در داخل سرزمین اسلامی و با مسلمان زندگی میکنند که به نام «دین» تیشه بر ریشه اسلام میزنند و حتی ممکن است، تظاهر به شعائر اسلامی، خیلی پر رنگ تر از بقیه باشد، مثل جریان وهابیت و سلفی گری که با نام مسلمان و سنت گرایی از داخل به اسلام ضربه میزنند، معمولاً دشمنان داخلی را بیگانگان بر سر کار میآورند و به نوعی جاده صاف کن استعمار میباشند، مثلاً همین وهابیت را انگلستان سر کار آورد و بعد هم در جهت اهداف استعماری خود به کار گرفت.
این مطلب در جریان شکلگیری طالبان نیز صدق میکند، استکبار، جریانی مثل طالبان را بر سر کار میآورد و به عنوان نماد اسلام و مسلمانان به جامعه بینالمللی معرفی میکند. در حوزه مهدویت هم این دو خطر را مشاهده میکنیم و حوزههای علمیه و فضلای آن به عنوان سنگر بانان دین، باید این خطرها را بشناسند و پیشگیری و مقابله کنند.
* چه خطراتی مهدویت را از بیرون مرزهای اعتقادی شیعه تهدید میکند؟
قبل از انقلاب دو نگاه به مفهوم و معنای انتظار وجود داشت، یکی «انتظار مثبت» بود که حرکت و تلاش را به دنبال داشت و گذشتگان کارهایی نیز در این راستا انجام دادند، اما امام خمینی ( ره ) با بهرهگیری از اندیشه مهدویت یک نظام سیاسی تاسیس کرد و حتی کسانی که «انتظار مثبت» داشتند به این «نظام سازی» نرسیده بودند، نظامی که مبتنی بر نیابت عام امام زمان ( علیه السلام ) است، لذا دشمنان بیرونی که بعد از دوران رنسانس، دین را از صحنه سیاست و اجتماع به کلی کنار زده بودند، ناگهان با یک جریانی مواجه شدند که این جریان بر اساس مهدویت، نظامی را ارائه میدهد، لذا آنان به طرق مختلف به مبارزه با این نظام و فرهنگ مهدوی پرداختند، به عنوان نمونه در این سه دهه انقلاب نوع فیلمهایی که در این چند ساله تولید شده است، مستقیم و غیر مستقیم «آخرالزمانی» هستند در فیلم « نوستر آداموس ، مردی که آینده را میدید » رسماً انقلاب را نشان میدهد و بعد هم میگفت؛ خطری دنیا را تهدید میکند و نشانههایی میداد و این نشانها منطبق بودند با امام عصر (علیهالسلام) لذا دشمنان خارجی هم در مقام مبارزه با نظام بر آمده از اعتقاد مهدویت بودند.
* به خطراتی که مهدویت را از درون تهدید میکند اشاره کنید.
دشمنانان داخلی کسانی هستند که تفکر مهدویت را باور دارند، اما عملاً ضربه میزنند همانگونه که جریان طالبان که داعیه اسلام دارد، ولی عملاً به اسلام ضربه میزند، در مهدویت این جریان نیز وجود دارد، مانند مدعیان دروغینی که در زمان غیبت کبری ادعا میکنند، من رابط مستقیم امام عصر (عج) هستم، این یک انحراف است
دشمن خارجی برای مبارزه با این فرهنگ، از دشمنان داخلی نیز بسیار استفاده میکند، لذا دست به تشکیل فرقه سازی و انحراف میزند و اگر یک جریان انحرافی ادعایی میکند، سریعاً رسانههای بیگانه او را به عنوان یک مبارز ضد نظام و حوزه سنتی اعلام میکنند ؛ در همین ایام اخیراً لوح فشرده ای با عنوان مستند ظهور ساخته شد و سریعاً رسانههای بیگانه آن را به عنوان یک تیر چند شعبه علیه اسلام، استفاده کرده و میکنند و به عنوان مثال یک وقت اعلام میکنند، نظام خودش این فیلم را درست کرده است و زمانی اعلام میکنند که حوزه سنتی، مخالف با این دیدگاه است و گاهی هم اعلام میکنند، حوزه خودش امام زمان درست میکند.
*علاوه بر این تهدیدات به نظر شما مهمترین آسیبی که فرهنگ مهدویت را تهدید می کند چیست؟
یکی از مهم ترین آسیبهایی که فرهنگ انتظار را تهدید میکند، نگاه منفی به این معنا است، یعنی بجای فعالیت در جهت یاری رساندن به دین خدا، دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم.
امام سجاد علیهالسلام یکی از ویژگیهای منتظران حضرت را «الدعاة إلى الله سراً و جهراً» 1 میدانند؛ یعنی کسانی که پنهان و آشکار مردم را به دین خدا دعوت میکنند و اگر افرادی میگویند در زمان غیبت، نباید کاری انجام داد، مهمترین عامل این دیدگاه نداشتن نگاه جامع است، مثلا روایتی را دیدهاند و بقیه روایات را ندیدهاند یا ذائقه فهم روایت ندارند، آیا ممکن است، دینی بگوید شما با ظلم همکاری کن ؟! دینی که میگوید حق نداری سوزن ظالم را نخ کنی، حتی امام (ع) به صفوان جمال فرمودند: حتی نباید آرزوی سلامتی برای ظالم کنی که بیاید و شتران تو را پس دهد. 2
این دین نمیتواند، استثنا بخورد و بگوید در زمان غیبت همکاری با ظالم اشکالی ندارد، یا همان که امام حسین (علیه السلام) میفرماید : « مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَه » 3 کسی که سلطان جائری را ببیند که حلال خدا را حرام و حرام خدا حلال میکند و با او مقابله نکند او با آن ظالم هم مسیر است و یک جایگاه دارد؛ دینی که در زمان غیبت، قیامهایی را تایید میکند، مثل قیام مردی از قم یا قیامی از مردم مشرق که کشتههای آنها شهید میباشد و روایات دیگری که بر قیام علیه ظلم دلالت میکند 4 ... لذا نگاه منفی میتواند ناشی از فقدان نگاه جامع باشد.
* معرفی چهره امام زمان (عج) بر اساس سلایق شخصی و برداشتهای غیرعلمی و غیردینی چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
افرادی که متأسفانه فکر میکنند، امام ( علیه السلام ) در زمان ظهور اصلاً جنگ و مبارزه ندارد، این اشتباه است، مثل فردی که خدمت امام صادق رسیده بود، سئوال کرد آیا در زمان ظهور به اندازه خون حجامت هم خون نمی آید؟ امام فرمود: اینگونه نیست، بلکه قیام حضرت عرق ریختن و مبارزه دارد 5 و این که فکر کنیم، امام اصلاً مبارزه ندارد اشتباه است.
اینکه عدهای فکر میکنند، کار امام صرفاً جنگ و خو نریزی است و امام تنها برای جنگ میآید، نیز نگاه غلطی است، ما اگر نگاهی به روایات داشته باشیم، میبینیم به تعبیر امام رضا (ع) امام از مادر نسبت به امتش مهربانتر است 6 و درباره امام عصر آمده است او مهربان و بخشنده است البته « شديد على العُمّال» 7 بر کارگزارانش سخت گیر است، جنگها را بر امام تحمیل میکنند که دو آیه در قرآن به این مطلب اشاره دارد « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ»8 و آیه دوم « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمينَ وَ كَفى بِرَبِّكَهادِياً وَ نَصيراً»9 در مقابل هر پیامبر جریان گناهکاران و تبهکاران صف آرایی میکنند، یعنی هیچ پیامبری بدون دشمن نبوده است «وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَق»10 و چه قدر از انبیا را کشتند و در مقابل امام عدهای صف آرایی میکنند، لذا در مورد امام عصر هم اینگونه است که ایشان بسیار مهربان هستند، ولی تحمیل گر جنگ، دیگران هستند و طبیعتاً امام وارد جنگ میشوند .
* طرح برخی مباحث انحرافی و غیرضروری در خصوص مهدویت چه آثار منفی دارد و عملکرد اهل بیت (ع) در برخورد با این جریانات چگونه بود؟
گاهی افراد مباحثی را مطرح میکنند که هیچ فایدهای ندارد و گاهی همین سوالات را از اهل بیت (ع) هم میپرسیدند و ائمه در جواب میفرمودند؛ این سئوال چه مشکلی را حل میکند، از اموری که هیچ فایدهای برای شما ندارد سئوال نکنید، همین روش را قرآن دارد، مثلاً قرآن داستان حضرت یوسف را میفرماید، ولی نام برادران او را نمیآورد، قرآن داستان یوسف و برادران یوسف را میگوید و در پی انتقال این معناست که «حسادت» انسان را به زمین میرساند، هرچند فرزند پیامبر باشد! و کاری به نام برادران یوسف ندارد در زمینه غیبت هم روایات میگویند : ببین علت غیبت چیست و چگونه ظهور تحقق پیدا میکند و دستاوردهای آن چیست و معرفت امام چیست ؛ اما اگر بدانی امام زمان ازدواج کرده است یا نه ؟! چه فایدهای برای مهدی باوران دارد ؟
تعیین مصداق، یکی از این امور غیر ضروری است، آنچه روشن است در زمان غیبت و پیش از ظهور وظیفه ما رجوع به ولایت فقیه و فقها است وظیفه هر شخصی مشخص و روشن است؛ عزیزی که حاکم اسلامی است، وظیفه او هم روشن است، حال ما چه این ولی فقیه را سید خراسانی بدانیم و چه ندانیم مشکلی «حل نمیکند ما باید خیر خواهی او را بکنیم مسیر شخصی با مسیر انقلاب و امامت و رهبری همسان بود، مردم با او همراه هستند و اگر کج میرود، مردم هم او را رها میکنند حالا شما بگو فلان آقا شعیب هست یا نیست ؛ تکلیف ما روشن است .
* تحلیل شما در خصوص تعیین وقت ظهور چیست؟
تمام ادیان بر این معنا متمرکز هستند که کسی نمیتواند قیامت و زمان ظهور را مشخص کند، اما یکی از آسیبهایی که همه ادیان درگیر آن هستند تعیین وقت است، اهل بیت (ع) میفرمایند: ما زمان تعیین نمیکنیم، 11 گاهی بعضی تعیین وقت را به علما نسبت میدهند، اگر این مسائل را پیگری کنید میبینید اصل نسبت مشکل دارد. مثلاً در سی دی ظهور نزدیک است، به بعض علما نسبتهایی دادهاند از جمله آیت الله سید کاظم حائری از مراجع عراق به مقام رهبری گفته است «من مطمئنم شما سید خراسانی» هستید ولی ایشان میگویند: «من چنین کلامی به ایشان نگفته ام، البته اصرار داشتم دست مجروح او را ببوسم.
برخی از افراد، بدون تحلیل علائم قطعی و غیر قطعی و بررسی متون روایات، مطالبی از روایات را با افرادی تطبیق میکنند، ما در انقلاب چندین بار از این تطبیقات صورت گرفته و افرادی را با برخی افراد دیگر که در روایات آمده اند، تطبیق دادهاند. ما حق نداریم اینگونه رفتار کنیم، این مطالب مشکلاتی به همراه خواهد داشت، اگر این دورهها بگذرد و شخصیت افراد عوض شود، آیا موجب بی اعتقادی به مهدویت و روایات آن نمیشوند؟ باید برای فهم روایات به فقها مراجعه کرد، ائمه معصوم (ع) میفرمودند: به کسانی مراجعه کنید که اهل فهم احادیث هستند، معصومین علیهم السلام مردم را ارجاع به فقها میدهند؛ 12 یعنی کسانی که دین شناسند.
هنگام ظهور حضرت، نشانها و معجزاتی دارد و در کنار آن علامتهایی مثل ظهور سفیانی پازل ظهور را کامل میکند و در مورد سید خراسانی و شعیب، تنها یک روایت معتبر وجود دارد، لذا مصداق تراشی یکی از انحرافات مهدویت میباشد.
آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی (ره) نقل میکردند عدهای میگفتند: جنگ جهانی دوم، علامت ظهور است حال اگر ما هم حوادث منطقه را ببینیم و بگوییم ظهور است، این هم درست نیست، البته این حوادث باید ما را امیدوار کند و به دنبال وظیفه خودمان باشیم، همان کاری که مقام معظم رهبری انجام دادند و با خواندن خطبه عربی این جریان را خط دهی کردند.
*افراط و تفریط در مفهوم غیبت و ظهور امام (عج) چه آثاری در جامعه از خود می گذارد؟
گاهی ممکن است شخصی امام را دور از دسترس تصور کند، به گونهای که گویا اصلا امام نیست، مثل جریان شیخیه که امام علیه السلام را در عالمی به نام هورقلیا [i] میدانستند و بر عکس این تفکر، ممکن است افرادی تصور کنند امام در هر تصمیمی خودش بی واسطه وارد میشود، خدا نکند این تفکر انحرافی به تصمیم گیریهایی انسان نفوذ کند مثلا شخصی بخواهد مسئولی را انتخاب کند و منتظر دستور امام زمان(عج) باشد یا بگوید : امام زمان به من نگفته است فلانی را بر سر کار بیاور و این امر یکی از آسیبهای مهم مهدویت است و این ادعا را از هیچ کس پذیرفتنی نیست.
حوزه علمیه در نقد سی دی «ظهور بسیار نزدیک است»، کارهای ارزشمندی انجام داد و معاونت تهذیب حوزه و مرکز تخصصی مهدویت در این زمینه، نقش خوبی ایفا کرد، خیلی سریع این سی دی نقد و بررسی شد گرچه فرصت کم بود، ولی کار بسیار خوب و ارزشمندی بود.
مشکلاتی که سیدی «ظهور بسیار نزدیک است» دارد در چند بخش قابل بررسی و ارزیابی است؟
یکی از موضوعاتی که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید دارند این مطلب است که مبادا مسائل حاشیهای شما را از کار اصلی باز بدارد ، در زمانی که دو مسئله مهم در جامعه ما مطرح بود، این سی دی مسائلی را مطرح کرد که اذهان نخبگان ما را در گیر کرد، اول اینکه بعد از جریان فتنه 88 جامعه داشت به سمت آرامش حرکت میکرد، دومین مسئله بیداری جهان اسلام است و در این فضا دو مدیریت در حال اتفاق افتادن بود، اول مدیریت نظام سلطه که سازمان سیا در عربستان حضور پیدا کرد و در مصر و تونس هم کاری کردند که بعد از مبارک و شاه تونس، همفکران ایشان بر سر کار بیایند و زمام قدرت را به دست بگیرند و عربستان را ترغیب به حضور در بحرین کردند و خود نظام سلطه در لیبی مستقر شد و به مدیریت جامعه بر اساس مصالح استعماری خود پرداخت و هم زمان مقام معظم رهبری به مدیریت جامعه مسلمین پرداختند و خطبه عربی خواندند، بر این اساس شما ملتهای مسلمان، ایران را الگو قرار دهید و ببینید چه مشکلاتی برای ملت ایران بوده است و از چه گردنههایی عبور کرده و وظیفه نخبگان ما هم کمک در این زمینه میباشد، در این فضا، سی دی توزیع میشود و می گوید : آیا مقام معظم رهبری سید خراسانی هست یا نیست ؟ در این شرایط نخبگان ما از آن دو مسئله مهم داخلی و خارجی کاملا جدا میشوند و به سراغ مسائل حاشیهای میروند چرا که مقام معظم رهبری چه سید خراسانی باشد یا نباشد، تکلیف ما نسبت به ایشان روشن است؛ جامعه در زمان غیبت باید به فقها مراجعه کند و یکی از ایشان هم عهده دار مسائل اجرایی و سیاسی میشود، ما درباره سید خراسانی تنها یک روایت داریم، اما درباره ولایت فقیه و پیروی از فقها روایات متعددی داریم، فقها در زمان غیبت سنگربانان دین هستند و امام معصوم علیه السلام میفرمایند : اگر فقها نبودند که ایتام آل محمد را به مسیر حق هدایت کنند، احدی باقی نمیماند مگر اینکه اسیر دامهای ابلیس قرار میگرفت [ii] یا اینکه کسی که ایشان را رد کند مثل این است که اهل بیت(ع) را رد کرده است و در حد شرک میباشد [iii] حال در این میان طرح این موضوع چه ضرورتی دارد و چه مشکلی از معضلات جامعه را باز میکند.
در جایی که وظیفه همه مسئولین روشن است، این مباحث چه کمکی به دین میکند ؟مسئولین نظام تا زمانی که در خدمت امام و انقلاب هستند، مردم با آنها همراهند و اگر از این مسیر تخطی کردند، مردم هم ایشان را به کنار میزنند، این اولین مشکل این سی دی است و فکر نکنیم به حاشیه بردن مسائل اصلی، مسئله کمی است.
*آیا میتوان گفت که طرح مباحثی همچون سی دی مذکور مصداق به چالش کشاندن انقلاب و فضای دینی است؟
بله، همانطور است، کارهایی مانند، این سی دی، انقلاب اسلامی و فضای دینی را به چالش میکشاند ؛ اگر ما بدون تعیین مصداق و زمان بگوییم، سید خراسانی، روزی ظهور می کند و با سفیانی وارد جنگ میشود، مشکلی ایجاد نمیکند، اما اگر شما گفتید سید خراسانی که رهبر جمهوری اسلامی ایران است و نیز گفتید شعیب بن صالح، که رئیس جمهوری است، با شاه اردن فعلی عبد الله اردنی میجنگد، اینگونه صحبت کردن در فضای ادبیات سیاسی به نوعی اعلان جنگ است، لذا کشورهای بیگانه از این موضوع بسیار استفاده کردند و از طرفی، اگر این شخصیتها تغییر کنند یا از بین بروند مثل امام ( ره ) که عدهای او را سید خراسانی میدانستند در این صورت آیا به اعتقادات مردم آسیبی نمیرساند ؟ آیا مردم به اصل مهدویت بی اعتقاد نمیشوند ؟ گره زدن اشخاص به این مطالب چه تبعاتی دارد؟ اگر شخصیتی نتوانست امانت انقلاب را به مقصد برساند و نسبت به نظام، زاویه پیدا کرد در این صورت چه اتفاقی برای انقلاب میافتد و چه تبعاتی دارد ؟ آیا این چالش نظام نیست ؟!
*آیا اهل بیت (ع) برای ظهور وقتی را تعیین کردهاند؟
مشکل دیگر این سی دی تعیین وقت ظهور است، خود اهل بیت(ع) میفرمایند ما زمان تعیین نمیکنیم [iv] اما این مستند برای ظهور زمان تعیین کرده است، تعیین زمان به چهار صورت قابل تصویر است الف- تعیین قطعی و دقیق زمان ظهور مثلا بگوییم : عاشورای امسال یقینا ظهور محقق می شود ب- تببین قطعی ولی حدودی، مثلا گفته شود : در زمان رهبری مقام معظم رهبری ظهور اتفاق میافتد، که قطعی ولی حدودی است، چون ما اطلاع از عمر شریف ایشان نداریم ج- احتمالی و دقیق مثلا گفته شود : احتمالا امسال سال ظهور است، د- احتمالی و حدودی مثلاً بگوییم احتمالا در زمان رهبری فعلی، ظهور واقع میشود.
تعیین وقت ظهور به هر یک از چند شیوه درست نیست و ما در روایات هیچ نوعی از این توقیت ها را نداریم و حتی خود اهل بیت(ع) هم حدود و زمان تعیین نکرده اند.
*استناد به روایات و منابع دینی در این خصوص با چه معیارهایی باید صورت گیرد؟
اشکال دیگر این سی دی این است که بسیاری از روایات و سخنان بزرگان را حذف و تحریف کرده است و از ابتدا تا آخر اشکال دارد در ابتدای این مستند گفته می شود : بررسی شخصیتهای ظهور بر اساس روایات میباشد، ولی همین نکته محل توقف است، اگر گفتید بر اساس روایات میباشد باید قواعد روایات را رعایت کنید، اگر شما میگویید روایت، باید بدانی، این سخن که به عنوان روایت استناد می کنید، از حسن بصری است و اصلا روایت نیست ! یا مطلبی که نقل کرده اید، سند ندارد، یا از نعیم بن حماد است، که خود اهل سنت هم او را قبول ندارند و یا این روایت مطالب نقض دارد لذا بحث تحریف روایات در این سی دی موج میزند و برخورد غیر علمی و استفاده از منابع غیر معتبر از دیگر اشکالات این سی دی است.
البته ممکن است سی دی در آغاز، ایجاد امید کرده باشد، اما با مسائل بعدی که به همراه دارد از جمله ایجاد بد بینی به ولایت فقیه و انقلاب و حتی مهدویت، تمام آن امید اولی را هم از بین میبرد و حتی بحث تحریف سخنان بزرگان در این سی دی به چشم میخورد ؛ مثلا مقام معظم رهبری میفرمایند : ما امیدواریم که نسل کنونی فلسطین، روزی را ببیند که فلسطین در دست صاحبان اصلی آن قرار میگیرد. ولی سازندگان این سی دی گفتهاند : آقا گفته است : «نسل کنونی قطعا شکست اسرائیل را خواهد دید» آقا میگوید «امیدواریم» ولی آنها میگویند «قطعا» و این یعنی ظهور و امثال ذلک... یا این که در سیدی اشاره میکنند و میگویند اینکه آقا فرموده است:
هر چند امین دلبسته دنیا نیم اما **** دلبسته یاران خراسانی خویشم
یعنی این که شخص آقا خود را سید خراسانی میداند، در حالی که واقعاً اینگونه نیست ؟! آقای مصطفی محدثی خراسانی از شاعران به نام خراسان است، ایشان میگوید : ما در خراسان انجمن ادبی داشتیم و آقا چند سال قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب در این انجمن شرکت میکردند و مقام معظم رهبری این شعر را برای ما گفته است و آن شاعران نیز در جواب شعر آقا گفتهاند :
پا به گردون زدی و باز هم از مهر **** پا بند غزلهای خراسانی مایی
و اصلا بحث یاران خراسانی در شعر آقا ربطی به سید خراسانی ندارد
*نداشتن نگاه جامع به دین
آیت الله جوادی آملی میفرمایند اگر شما یک آیه را خواندید و پیامی داشت، نمیتوانید بگویید پیام دین این است، بلکه باید بگویی پیام این آیه این است و اگر آیات دیگر را هم دیدی، باید بگویی پیام قرآن این است چنانچه قرآن، روایت و عقل با هم هماهنگ بود می توانی بگویی: پیام دین این است اما به صرف دیدن یک روایت نمیتوان پیام دین دانست.
یکی دیگر از این اشکالات این گونه مباحث، ایجاد امیدهای بیجاست، مثل اینکه گفته می شود : این انقلاب قطعا به ظهور متصل میشود، این تفکر غلط است زمانی بود که دعا میکردیم « خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» و حال آنکه این اتفاق نیفتاد و الان هم دعا میکنیم «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما» « وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» [v] اگر ما کوتاهی کنیم انقلاب ضربه میخورد و خود امام هم فرمودند اگر انقلاب شکست بخورد تا قرنها اسلام سر بلند نمیکند. [vi]
شوق ظهور و استعجال
بعضی افراد تا اتفاقی میافتد، میگوید این علامت ظهوراست، این گونه نگاه هم غلط است
غربیها برای آخر الزمان وقت تعیین میکنند و مثلا می گویند : سال 2012 پایان دنیا است و امثال ذلک، لذا اگر ما هم منفعلانه وقت ظهور را تعیین کنیم، این هم یک اشتباه است، آنها میتوانند دروغ بگویند، اما مکتب ما این اجازه را نمیدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
[1] - إعلامالورى ص : 408
2- بحارالأنوار ج : 72 ص : 376
حَمْدَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الرَّازِيِّ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ كُلُّ شَيْءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْءٍ قَالَ إِكَرَاءُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَيْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّيْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَكِنْ أَكْرَيْتُهُ لِهَذَا الطَّرِيقِ يَعْنِي طَرِيقَ مَكَّةَ وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِي وَ لَكِنِّي أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِي فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ أَ يَقَعُ كِرَاكَ عَلَيْهِمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ فَقَالَ لِي أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاكَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ وَ بِعْتُ جِمَالِي عَنْ آخِرِهَا فَبَلَغَ ذَلِكَ إِلَى هَارُونَ فَدَعَانِي فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ بَلَغَنِي أَنَّكَ بِعْتَ جِمَالَكَ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ لِمَ فَقُلْتُ أَنَا شَيْخٌ كَبِيرٌ وَ إِنَّ الْغِلْمَانَ لَا يَقْوُونَ بِالْأَعْمَالِ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَيْكَ بِهَذَا أَشَارَ عَلَيْكَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قُلْتُ مَا لِي وَ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فَقَالَ دَعْ هَذَا عَنْكَ فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِكَ لَقَتَلْتُكَ
3 - بحارالأنوار ج : 44 ص : 382
4 - بحارالأنوار ج : 52 ص : 243
ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ
5 - بحارالأنوار ج : 52 ص : 358
ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّ الْمَهْدِيَّ لَوْ قَامَ لَاسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ عَفْواً وَ لَا يُهَرِيقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص حِينَ أُدْمِيَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ شُجَّ فِي وَجْهِهِ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ ثُمَّ مَسَحَ جَبْهَتَهُ
6 - كافي ج : 1 ص : 200
....الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآدِ .....
7 بشارةالمصطفى ص : 207
عن ليث بن طاوس قال المهدي جواد بالمال رحيم بالمساكين شديد على العمال
8 - آیه 112 ، سوره انعام
9 - آیه 31 ؛ فرقان
10 - آل عمران آیه 181
11 - كافي ج : 1 ص : 368
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ ع فَقَالَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا نُوَقِّتُ
12 - وسائلالشيعة ج : 27 ص : 131
فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا كُلَّهُم
13 منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی
"شیخ احمد احسائی" با اعلام تفکری خاص، که احتمالا از "شیخ اشراق"[ فرهنگ فرق اسلامی، ص 266.] به عاریت گرفته بود، مسئله بدن هور قلیائی را مطرح کرد، و گمان کرد با اعلام این نظر، به سه اصل مهم در اسلام پاسخ داده که عبارتاند از: معاد، معراج، و حیات امام زمان(علیه السلام).
"شیخ احسائی" معتقد بود، بدن "هور قلیائی" در شهر "جابلقا" و "جابرصا" قرار دارد؛ و طبق این نظر شروع به تفسیر سه اصل ذکر شده یعنی: معاد، معراج، و حیات امام زمان (علیه السلام) از طریق آن نظر پرداخت، و معتقد بود هر سه مورد از یک باب میباشند؛ و نه فقط زمین محشر را از جنس "هور قلیائی" می دانست، بلکه معتقد بود امام زمان(علیه السلام) نیز با بدن غیر عنصری "هور قلیائی"، در شهر "جابلقا" و "جابرصا" زندگی میکند.[ ارشاد العوام، ج 2، ص 151.] وی معتقد بود که "هور قلیائی"، یک لغت سریانی است و از زبان صابئین گرفته شده.[ جوامع الکلم، قسمت سیم، رساله 9، ص 1.]البته این کلمات در بعضی از روایات نیز آمده، و "احسائی"، که خود اخباری بود، با مطالعه برخی کتب فلسفی به تلفیق آنها پرداخت.[ تاریخ فلسفه اسلامی، ص 105.]
ظاهراً اولین کسی که از اصطلاح "هور قلیائی" در عالم اسلام استفاده کرد، "سهروردی" است. وی در "فلسفه اشراق"، در بحث احوال سالکین، میگوید: «آنچه ذکر شد، احکام اقلیم هشتم است که "جابلق" و "جابرص" و "هورقلیاى" شگفت در آن قرار دارد».[ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 2، ص 254. ترجمه حکمة الاشراق (دکتر سجادی)، ص 383.] همچنین در مطارحات آمده است: «جمیع سالکان از امم انبیاى سابق نیز، از وجود این اصوات خبر داده، و گفتهاند که این اصوات در مقام "جابرقا" و "جابرصا" نیست، بلکه در مقام "هورقلیا" است که از بلاد افلاک عالم مثالى است».[ جموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 2، ص 494.]
در این عبارت بین دو شهر "جابلقا" و "جابرصا" با عالم هورقلیا، تفاوت گذاشته شده، و مقامى بالاتر از آن دو شهر شمرده شده است.
"قطب الدین شیرازى"، تفاوت "جابلقا" و "جابرصا" را این گونه بیان مىکند: «جابلقا و جابرصا، نام دو شهر از شهرهاى عالم عناصر مثل است، و هورقلیا، از جنس افلاک مثل است. پس هورقلیا بالاتر است. پس از آن مىگوید: این نامها را رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بیان کرده است، و هیچ کس، حتى انبیاء و اولیاء (علیه السلام) با بدن عنصرى، نمىتوانند وارد این عالم شوند».[ شرح حکمة الاشراق، ص 556.]
بنابراین مراد از عالم هورقلیایى، همان عالم مثال است؛ و چون عالم مثال، بر دو قسم اول و آخر است، گفتهاند که: این عالم داراى دو شهر "جابلقا" و "جابرصا" است. عالم مثال یا خیال منفصل، یا برزخ بین عالم عقول و عالم ماده، چیزى است که عارفان و فیلسوفان اشراق به آن معتقدند و فلاسفه ی مشاء آن را نپذیرفتهاند.
"شیخ" در جواب "ملا محمدحسین انارى"، که از لفظ "هورقلیا" از وی پرسیده بود، میگوید: «هورقلیا به معناى ملک دیگر است، که حد وسط بین عالم دنیا و ملکوت بوده، و در اقلیم هشتم قرار دارد، و داراى افلاک و کواکبى مخصوص به خود است، که به آنها جابلقا و جابرصا میگویند».[ جوامع الکلم، رساله 9، ص 1.]
"سید کاظم رشتى"، مهمترین شاگرد "شیخ احمد" نیز گفته است: «جابلقا و جابرصا، در سفر اول، که سفر از خلق به حق است، قرار دارد. این سفر، داراى محلههاى متعددى است، که محله نوزدهم آن، حظیرة القدس، و محل پرندگان سبز و صور مثالیه است. جابلقا و جابرصا، دو محله از این شهر مىباشند، که هر کدام از آنها داراى هفتاد هزار درب است، و در کنار هر درى، هفتاد هزار امت وجود دارد، که به هفتاد هزار زبان با یکدیگر صحبت مىکنند، و هر زبانى با زبان دیگر هیچ مشابهتى ندارد».[ شرح قصیده، ص 5.]
با توجه به آنچه گذشت، روشن مىشود که اولاً: "شیخ احمد"، اصطلاحاتى را از فلسفه اشراق گرفته، و بدون آن که به عمق آنها پى ببرد، آنها را به عنوان مشخصههاى اصلى آیین و مذهب خود قرار داده است. پیروان مکتب او نیز در توجیه این کلمات، به تناقضگویى مبتلا شدهاند. این روش تفسیری در کلمات "شیخ احمد"، توام با رمزگونه و تاویل و باطنگرائی در سخنان، باعث شد که فرزندان او به نامهاى "محمد" و "على"، که از عالمان و فرهیختگان بودند، به انکار مذهب پدر، و گاه استغفار برای او، و حتی تکفیر او مشغول شوند.[ روضات الجنات، ج 1، ص 92. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 502.]
ثانیاً: وقتى "شیخ احمد"، عالم "هورقلیا" را حد وسط بین دنیا و ملکوت معرفى مىکند، معلوم مىشود که هنوز ایشان معناى عالم ملکوت را، که همان عالم مثال است، نمیداند، و یا آن که بین ملکوت و جبروت را اشتباه نموده است؛ و باید از آنان پرسید: آیا بین عالم مادى و عالم مثال نیز، برزخى وجود دارد؟
یَنْظُرَانِ إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ به حکم اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ ع فَقَالَ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا نُوَقِّتُ