حجتالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسی افتخار دارد، علاوه بر تدوین کتب و مقالات، کرسی تدریس مباحث مهدوی را در حوزه تشکیل دهد و در مدت دو سال 133 نوبت درس خارج مهدویت را برای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم دایر کند.
حوزه نیوز در آستانه شب نیمه شعبان، «مهدویت از نگاه اهل سنت» را با این استاد برجسته حوزه به بحث نشسته است.
اشارهای به ضرورت بحث مهدویت پژوهی نمایید ؟
از چند بُعد این بحث قابل توجه است: اول – کثرت آیات و روایات، در این باب - آنچه ما از آیات و روایات جمعآوری کردهایم، حدود چهار صد آیه و دو هزار روایات از کتب فریقین (شیعه و سنی) است و بالغ بر پنج هزار کتاب فقط لیست برداری شده و ممکن است، بیش از این مقدار باشد و از طرفی مقام رفیع مرجعیت و حوزههای مقدسه سایه و نمودی از آثار وجودی آن حضرتاند و پشتیبان و سند و حامی ایشان امام زمان علیه السلام میباشند و با توجه به حجم سنگین آیات و روایات و اینکه او اصل است و همه این مظاهر، نسخه و نمونه ظهورات اوست، ضرورت بحث روشن میشود، علاوه بر این سوء استفاده دشمنان اسلام و تشیع از مباحث مهدویت از مهمترین نقاط قوت ما میباشد که ضرورت این بحث را روشنتر میکند
منظور شما از سوء استفاده دشمنان از اصل مهدویت چیست ؟
مباحثی مثل ایجاد جریانات انحرافی؛ شخصیت سازی به نام یمانی و حسنی و ادعای ملاقات اختیاری و نامه نگاری و.... همین قضایایی که الان در سطح کشور مطرح میباشد، همه اینها دال بر این مطلب است که یک جریانی صحنه گردان این ماجراست .
این انحرافات و کارهایی که اشاره نمودید چه نتایجی را در بر دارد ؟
نتایج منفی فراوانی به همراه دارد از جمله موجب بدبینی به مرجعیت میشود و به خیال خودشان میخواهند مرجعیت را دور بزنند و این فرهنگ را استوار کنند که در دوران غیبت واسطهای به نام مرجعیت نیاز نداریم و میتوانیم مستقیما به امام متصل و مرتبط شویم که نتایج بسیار خطرناکی بر آن بار میشود و یک نمونه آن حرکت جند السماء است که در نجف اتفاق افتاد و جان مرجعیت را هدف گرفت، ولی خدا نخواست و برخی قضایا که در کشور ما نیز اتفاق میافتد، از جمله پخش بعضی از سی دیها و بعض توقیعات و پیشگوییها و تطبیقات نتیجه این امور تخریب اعتقادات پیروان این مکتب است.
از جمله دلایل ضرورت توجه به بحث مهدویت، توجه جهانی به مباحث مهدویت در آفریقا کشور سودان و در اروپا کشورهای مختلفی، مثل سوئد و دانمارک و...دهها نمونه دیگر به درخواست خود مردم در آنجا مباحث مهدویت را میگفتم و همه اینها نشان میدهد فکر مهدوی و جریان مهدویت، از مسائل روز دنیا است که بسیار مطرح است و مخاطب فراوانی هم دارد، همه این مسائل ایجاب میکند حوزههای علمیه و اساتید درسهای مهدویت را سر لوحه درسها قرار دهند تا جلوی هر گونه انحراف و خرافه گرایی را بگیرند و واقعیت را به عنوان یک مسئله اعتقادی در اختیار مردم بگذارند، مقام معظم رهبری در همین صحبت اخیرشان به این بحث اشاره کردند که عالمانه وارد مباحث مهدویت شوید و در مباحث مهدویت عوامانه برخورد نکنید.
با توجه به اینکه جنابعالی به مباحث اهل سنت در این خصوص اشراف دارید، نگاه اهل سنت نسبت به مباحث مهدویت چگونه است؟
این سئوال جنابعالی حتما برای این مطلب است که اتمام حجتی با برادران اهل سنت درباره امام عصر علیه السلام باشد، از آغاز تا کنون کسانی هستند که این مطالب را پذیرفتهاند، به براداران اهل سنت چه نگاه ما به مهدویت را بپذیرند و یا نپذیرند به اعتقادات ما ضربهای نمیزند، چرا که اعتقادات ما محکم و مستدل است و به قول معروف « مو لای درز آن نمیرود » لذا اگر ما به نظر اهل سنت توجه میکنیم، برای این است که اولا – اتمام حجتی بر خود ایشان باشد و ثانیا: بگوییم که ما در این قضیه تنها و منفرد نیستیم.
اصل مهدویت را تمام اهل سنت به استثنای افراد نادر مانند، ابن خلدون و امثال او که به تعبیر خودشان از منکرین مهدویت، انسانهای کم سوادند، یاد شده است، دیگران همه اصل مهدویت را قبول دارند
اگر ممکن است به بعض کلمات علمای اهل سنت اشارهای داشته باشید ؟
از باب نمونه بعضی عبارات ایشان را میخوانم
جوینی میگوید:
« المنکرونَ للمهدی کفارٌ، یجب قَتلَهم و اِن کان محلُ عناد لائمة الاسلام لا لسنة، فهُنَّ یَقتضی تَعذیرُهم البلیغ و اِهانتهم» کسی که با مهدی و این اصل مخالفت میکند و هدف او مخالفت با سنت باشد، خون او هدر است، ولی اگر انگیزه او مخالفت با علما باشد باید شلاق بخورد
ابن کثیر متعصب در کتاب « النهایة فی الفتن و الملاحم» ج 1 ص 15 میگوید:
« فصل فی ذکر المهدی الذی هو یکون فی آخر الزمان و هُو احدُ من خُلفاء الراشدین و الائمة المَهدیین فقد نَطقتْ به الاحادیث المرویه من رسول الله » روایت زیادی درباره مهدی وارد شده است
المبارک فوری در تحفه احوذی شرح سنن ترمزی ج 6 ص 402 میگوید:
« القول به خُروج الامام مهدی و ظهوره هو قولُ الحق» و باز عدهای از علما ایشان از خود حدیث ثقلین استفاده کردهاند که باید یکی از اهلبیت(ع) در هر دورهای باشد مثلا آقای عجیلی در ذیل حدیث ثقلین میگوید: از این حدیث استفاده میشود که کتاب و سنت و اهل بیت تا روز قیامت باید باشند؛ یا در کتاب جواهر العقدین ج 2 ص 96 آمده: از این حدیث فهمیده میشود تا روز قیامت یکی از اهلبیت(ع) باید باشد تا این حدیث مصداق پیدا کند
حافظ ابوالحسن عابری سجزی م 363 در کتاب مناقب شافعی میگوید:
«قَد تواترتْ الاخبارُ به ذِکر المَهدی و اِنه مِن اهلبیت(ع) و اِنَّه یملکُ سبع سنین و یَملا الارضَ عدلاً و اِنَّ عیسی یَخرج و یُساعدُه علی قَتل الدَجّالَ» ( قرطبی: التذکره به احوال الموتی )
شوکانی در کتاب « التوضیح فی تواتر ما جاء فی مهدی المنتظر و الدجال و المسیح » میگوید:
احادیثی که درباره مهدی رسیده است و امکان دسترسی به آنها است پنجاه حدیث است که آنها صحیح؛ حسن و ضعیف منجبر میباشند و شکی ندارد که این احادیث متواتر است[1]
صدیق حسن خان قنوجی در کتاب « الاضائه» همین مطلب را میگوید؛ شیخ محمد صفارینی در کتاب « لوائح انوار البهیه» همین مطلب را میگوید؛ محمد بن جعفر کتانی در کتاب « النظم المتناثر» همین مطالب را میگوید اگر میخواهید تمامی این اقوال را بخوانید به کتاب « المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و آلاثار الصحیحة » دکتر عبد العلیم بسطوی ص 40 همین مطالب را بیان میکند و میگوید: اصل مهدویت و آمدن منجی را همه قبول دارند، مگر انسانهای کم سواد یا تحت تاثیر مسائل سیاسی قرار گرفته و یا کسانی که نسبت به اهلبیت(ع) دشمنی دارند و دوست ندارند بشوند در آخر عالم کسانی که جهان در قبضه قدرت اهلبیت(ع) خواهد بود کسانی مثل ابن خلدون این نگاه را به مهدویت دارند که در مقدمه کتاب خود به این مسئله اشاره میکند و گویا این فکر را خیلی سبک میشمارد و آن را به شیعه نسبت میدهد ص 52 میگوید: فی امر الفاطمی و ما یذهب الیه الناس فی شان مهدی و در ادامه اصل مهدویت را منکر میشود و میگوید: « ان الروایات ضعیفة و انها قضیة شیعیا بحتاً »
اهل سنت در خصوص این کلام ابن خلدون موضع میگیرند و او را شدیدا رد میکنند: مثلا آقای احمد محمد شاکر، شارح مسند احمد در ج 5 ص 175 وقتی که به حرف ابن خلدون میرسد، موضع میگیرد و میگوید:« اما ابن خلدون فقد قفی ما لیس له به علم » ابن خلدون به مطلبی که متخصص در آن نیست پرداخته است « و غلبه ما شغله من السیاسة » و تحت تاثیر امور سیاسی است « و امور الدولة » او مرد حکومت است « و خدمة من کان یخدم من الملوک » و تحت تاثیر خدمت گذاری ملوک و پادشاهان قرار گرفته است نفسش او را اینگونه تفهیم کرده است که مهدی از اعتقادات شیعه است لذا در مقدمهاش بابی را با عنوان « فصل فی امر الفاطمی» باز کرده است تناقض گوییهای عجیبی کرده است و غلطهای آشکاری را مرتکب شده است؛ وی در ادامه میگوید: ابن خلدون اصلا قول و حرف محدثین را نمیفهمد و اگر میفهمید این حرفها را نمیزند « لو الطلع علی اقوالهم و فقهها لما قال شیئا مما قال » و در ادامه میگوید: شاید هم دیده و فهمیده، اما به خاطر سیاست روز اینها را تضعیف کرده است
مرحوم والد، در کتاب « الشیعه و الرجعه » میگوید، مشکل ابن خلدون امر دیگری است، بلکه مسئله دشمنی با اهلبیت(ع) است و اگر به مقدمه کتاب ابن خلدون توجه کنید میبینید او اهل بیت را در کنار خوارج قرار میدهد و فقه و میراث اهلبیت(ع) را بدعت میداند، مثل بدعت خوارج و در اینجا مرحوم والد حرف شرف الدین را نقل میکند: شرف الدین در قالب یک بیت شعر میگوید: یا موت زر ان الحیاة ذمیمة ...
ای مرگ بیا و من را سریع ببر که من بعد از اینگونه فحاشی و حرفهای تندی که امثال ابن خلدون میزنند میخواهم زنده نباشم.
هم از قدما و هم از معاصرین اهل سنت، اصل مهدو یت را قبول دارند یکی از معاصرین آقای عبد الباقی مولف کتاب « بین یدی الساعة » میباشد ایشان در ص 123 حرف بسیار زیبایی میزند او میگوید: چرا ملزم باشیم که دینمان را به بخاری و مسلم گره بزنیم در بین پرانتز بدانیم که در این دو کتاب راجع به امام مهدی حدیثی نیست و بعضی ساده لوحان میگویند: چون نیست پس اعتبار ندارد آنان با مبنای بخاری آشنا نیستند که ابن حجر در مقدمه فتح الباری میگوید: « کم من صحیح ترکت » بسیاری از احادیث صحیح را من نیاوردهام، آقای عبد الباقی از علمای مصر میگوید: نیاورده باشد! مگر ما باید دینمان را به بخاری ربط بدهیم ؟ مگر مردم قبل از بخاری مسلمان نبوده اند ؟ صحیح بخاری در قرن سوم نوشته شد و بعد از بخاری هم مستدرکاتی بر آن نوشته شد و اشتباهات و غلطهای آن را هم گرفتند و جناب عبد الباقی در ادامه میگوید: « احادیث المهدی فی نظری من هذا النوع رغم بعض المسلمین کابن خلدون قد بالغ و ضَعَّفها کلَها و ردَّها و حکم علیها حکم قاسیا و اتهم کل هذه الروات ان المشکلة لیست مشکلة حدیث او حدیثین، انها مجموع من الاحادیث » یعنی احادیث در باب مهدی بیش از هشتاد روایت است که صدها نفر از آقایان آنها را نقل کردهاند و اکثر آن از کتب صحیح است و به چه دلیل این همه روایت را رد کنیم آیا همه اینها فاسد است، اگر بخواهیم اینگونه حکم کنیم اساس دین به هم میریزد و در ادامه میگوید: « ثم انی لا اجد خلافاً حول ظهور المهدی او حول حاجة العالم به انما الخلاف هو من هو » ؟ آن آقا چه کسی است، آیا الان زنده هست یا بعد میآید ؟ مخفی است یا ظاهر است ؟
با تمام این مستندات و حقایق پی خواهیم برد لذا قضیه مهدویت جزو اعتقادات مسلمه اهل سنت نیز میباشد
آیا اهل سنت به ولادت حضرت اعتقاد دارند همانطوری که ما اعتقاد اریم ؟
این بخش محل اختلاف است، ما به استناد ادله متقن و روایات متعدد و مشاهدات بزرگان در زمان خود امام حسن عسکری علیه السلام و ادله دیگر معتقدیم، امام زمان(عج) حی و حاضر است و با اراده الهی ظهور میکند، ولی خیلی از اهل سنت میگویند « سیولد»، بعضی میگویند که متولد هم شده است؛ مرحوم والد در کتاب « الشیعه و الرجعه» ص 98 تا ص 125 عنوانی دارند به نام ـ المعترفون بولادة المهدی من علماء العامه »، در آنجا از مرحوم نوری از کشف الاستار اسم چهل نفر را میبرد که معتقدند بر امام عصر به دنیا آمده است و بیست مورد هم پدرم اضافه کرده است، لذا اصل مهدویت مورد قبول همه مذاهب اسلامی بلکه همه ادیان آن را قبول دارند، هر چند برخی از آنها در تولد آن حضرت دچار اختلاف گویی شدهاند.
سخن پایانی این گفتگو و توصیه حضرت عالی چیست ؟
راجع به امام مهدی(عج) هر چه کار کنید کم است، من اشاره کردم که عظیم عظمای ما مراجع هستند؛ ظل و سایه مهدیاند لذا باید اصل را بشناسیم و به مردم معرفی کنیم که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» ( الکافی ج: 1 ص: 377 ) نکند به مرگ جاهلیت بمیریم و حال که فرهنگ مهدویت مورد اقبال جهانیان است از این فرصت استفاده کنیم و این فرهنگ را در سطوح مختلف مطرح کنیم رسانهها نیزباید این جهتگیری را داشته باشند و با ساختن فیلم و... فرهنگ مهدویت را مطرح کنند الان وهابیت فیلم دفاع از معاویه را ساختهاند، معاویهای که اهل سنت او را قبول ندارد در عین حال نواصب عربستان و کویت میلیاردها دلار خرج میکنند تا مردهای که دم مسیحایی هم نمیتواند او را زنده کند زنده کنند .
[1] - «الأحادیث فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثًا, فیها الصحیح والحسن والضعیف والمنجبر, وهی متواترة فی جمیع الاصطلاحات المحررة فی الأصول, وأما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدی, فهی کثیرة أیضًا, إذ لا مجال للاجتهاد فی مثل ذلک
التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي المنتظر والدجال والمسيح " للشوكاني المتوفي سنة ( 1250 هـ )، وهو كتاب مخطوط، ويوجد صورة منه في مكتبة شيخنا الشيخ حماد الأنصاري - رحمه الله تعالى - في المدينة النبوية .( منبع: نرم افزار المکتبة الشاملة )