اشاره، ولایت مطلقه فقیه کلید مقدسی برای بن بست گشایی از نظام اسلامی است/ کلید اصلی است که نظام سازی فقه را بر اساس مبانی سامان میدهد/ اگر ولی فقیه هر چه دلش میخواست انجام دهد، از عدالت ساقط است و این مسئله نیاز به عزل خبرگان ندارد و خود به خود مُنعَزِل است/ کوتاه آمدن از اصول، انحراف است و انعطاف نیست/ فقه تئوری زندگی از ولادت تا وفات است و....
آنچه گذشت، گوشههایی از گفت وگوی خبرنگار مرکز خبر حوزه، با آیت الله سید احمد خاتمی، عضو خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین و شورای عالی حوزههای علمیه است که متن کامل آن در راستای تبیین بیانات حضرت آیت الله خامنهای در خصوص حدود و اختیارات ولایت مطلقه فقیه تقدیم میگردد.
* به نظر جنابعالی مهمترین دلیل طرح مباحث ولایت فقیه از سوی رهبرمعظمانقلاب در مجلس خبرگان چه بود؟
تفسیر نادرست از ولایت مطلقه فقیه، سوژه ای به دست بدخواهان نظام و انقلاب بود تا این عنصر عزت آفرین را نادرست جلوه داده و از کارآیی و تاثیر شگرف آن بکاهند، البته تفسیر درست مسئله ولایت مطلقه در گذشته نیز توسط بسیاری از بزرگان و حتی خود حضرت امام خمینی(ره) مطرح شده است، اما بدخواهانی که ضدیت با ولایت فقیه را ابزاری برای ضدیت با حاکمیت دینی میدانند، پیوسته تفسیر نادرست از ولایت را ذکر کرده و سعی دارند فضای جامعه را مسموم کنند، بنابراین میبایست از جایگاهی تاثیرگذار این تفسیر درست دوباره عرضه میشد تا جلوی سوء استفادهها گرفته شود؛ آن جایگاه شخص مقام معظم رهبری بود.
* تفسیر درست ولایت مطلقه فقیه چیست؟
ولایت مطلقه فقیه یعنی: اختیارات حکومتی که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) دارند، در عصر غیبت به ولی فقیه واگذاشته شده تا به عنوان کلید مقدسی برای بن بست گشایی از نظام اسلامی باشد، ولایت مطلقه فقیه آن کلید اصلی است که نظام سازی فقه را بر اساس مبانی سامان میدهد، طی گذشت 32 سال از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد نمونههای فراوانی از این گره گشایی در دوره امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بوده ایم، این تفسیر درست ولایت مطلقه است.
* تفسیر نادرست از ولایت فقیه که از اول انقلاب مطرح شده چیست؟
تفسیر نادرستی که از اول انقلاب با هدف ضدیت با نظام و دستگاه حکومتی مطرح بوده، این است که ولایت مطلقه فقیه یعنی؛ ولی فقیه هر چه دلش میخواهد در جامعه انجام دهد، این شبهه در زمان امام خمینی(ره) نیز مطرح بود و امام پاسخ آن را دادند و فرمودند: اگر ولی فقیه هر چه دلش خواست انجام دهد، از عدالت ساقط است و این مسئله نیاز به عزل خبرگان ندارد و خود به خود مُنعَزِل است.
مانند چنین تعبیر و محتوایی را مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان رهبری مطرح کردند و فرمودند: چنین سخنی در متنش، تناقض است، چگونه میشود، ولی فقیه عادل، هرچه دلش خواست انجام دهد، این تناقض است.
واقعیت این است که ولایت مطلقه فقیه به تفسیر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، تجلی بخش نظام اسلامی است و تز حکومت اسلامی را از همین رهگذر میشود مطرح کرد.
* آیا مسئله ولایت مطلقه فقیه قبل از امام خمینی(ره) نیز مطرح شده است؟
قبل از امام خمینی(ره) یکی از بزرگانی که این مسئله را مطرح کردند، مرحوم نراقی در کتاب عواید الایام است، ایشان نیز همین تفسیر را از ولایت مطلقه فقیه قبول داشتند.
* رهبری در این دیدار تعبیر جدیدی از انعطاف پذیری در دستگاه ولایت داشتند، به نظر جنابعالی تفسیر درست از انعطاف پذیری دستگاه ولایت چیست؟
مسئله انعطاف پذیری دستگاه ولایت، هرگز به معنای کوتاه آمدن از اصول نیست، مقام معظم رهبری نیز تصریح کردند؛ کوتاه آمدن از اصول، انحراف است و انعطاف نیست، انعطافی که مقام معظم رهبری مطرح میکنند این است که ولایت مطلقه فقیه، کلیدی است که از این رهگذر درهای اجرای اسلام را در جامعه باز میکند، یعنی هرجا بن بستی وجود داشته باشد و با وجود آن نتوان اسلام را اجرا کرد، با این کلید، بن بست از بین میرود، این مقصود از انعطاف است. البته باید به این نکته توجه داشت که وقتی سخن از اسلام به میان میآید، سخن از همه دستورات اولیه و ثانویه آن است.
* منظور از مکتب و اسلام چیست؟
سخن این است؛ نگاه ما از مکتب و اسلام چیست؟ دو نظر اینجا وجود دارد، یک نظر این است که اسلام کارآیی دنیایی ندارد و در عرصه آخرت کاربرد دارد و آمده تا آخرت انسانها را آباد کند، جریان دگراندیش چه در کشورهای اسلامی مانند مصر و چه در ایران دقیقاً در پی جا انداختن این سخن ناصحیح هستند که دین را فقط باید در چارچوب آخرت مطرح کرد.
جریان سکولاریزم در عرصه اندیشه، همین مسئله را دنبال میکند، جریان سکولاریزم جریان جدا کردن دین از حکومت است،
تفکر دوم این است که دین برنامه زندگی است و رسالتش آبادی دنیا و آخرت است، این نگاه اسلام شناسان واقعی است، نگاهی که اسلام شناس بزرگ عصر ما یعنی امام راحل داشتند.
مقدمه کتاب ولایت فقیه امام را مطالعه کنید، ایشان تصریح دارند، نقشه صهیونیستها این است که میگویند: اسلام برنامه زندگی نیست، در حالی که از حدود 50 کتاب فقهی شیعی، تعداد معدودی از آنها فقهی است، سایر کتابهای فقهی ما همه اش کتاب زندگی است، از متاجر گرفته تا نکاح و قضا و حدود و دیات و ... نگاه اسلام شناسانه واقعی این است که اسلام برنامه زندگی است. به قول امام راحل فقه تئوری زندگی است، از ولایت تا وفات، و این یعنی همان نظام سازی که مقام معظم رهبری اشاره کردند.
* به نظر میرسد امام راحل اولین فقیهی بودند که دست به نظام سازی زدند
هنر بزرگ امام این بود که نظام سازی کردند، یعنی همان مبانی فقهی را به صحن جامعه و حکومت آورد، این مسئله امتیاز منحصر به فرد امام است، اصل مسئله ولایت فقیه از زمان شیخ مفید مطرح است و چون در هیچ دورهای، حکومت به نحو کنونی در دست فقها نبوده و اصلا تصور چنین حکومتی را نداشتند؛ به تفصیل این مسئله نپرداختند، البته در عالم اهل سنت چنین مسائلی مطرح بوده است، لذا «الاحکام السلطانیه» عنوانی است که اهل سنت در این زمینه کتاب دارند، اما در هیچ دوره ای مانند این دوره که یک کشور بزرگ با مدیریت فقیه اداره شود وجود نداشته است.
بنابراین تفصیل ولایت فقیه در فقه نیامده، ولی اصل ولایت فقیه آمده است تاجایی که صاحب جواهر میگوید؛ اگر کسی منکر اصل ولایت فقیه باشد، چیزی از مزه فقه را نچشیده و روح فرمایش معصومین(ع) را نفهمیده است.
اینکه فقیهی بیاید و ولایت فقیه را تز حکومت اسلامی و تز حکومت دینی ببیند این مسأله قبل از امام راحل، از مرحوم نراقی مشاهده شده و اینکه فقیهی ولایت فقیه را تبیین کند و ولایت مطلقه را تز حکومت دینی ببیند و به عرصه معماری ولایت فقیه وارد شود، این اختصاصی امام راحل است.
* نگاه حوزه و بزرگان آن به این مسئله چگونه است؟
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، احساس میشد برخی از ابواب فقهی که قبل از انقلاب کمتر به آن بها داده میشد، چون کمتر مورد ابتلا بود این کتابها احیا شد و اکثر بزرگان درس خارج، به این مباحث پرداختند، اگر کسی تتبع کند بسیاری از «کتاب القضاهایی» که نوشته شده، برای بعد از انقلاب است، البته «کتاب القضای مرحوم کنی» و میرزا حبیب الله رشتی را هم داریم، ولی بسیاری از آنها بعد از پیروزی انقلاب نوشته شده است.
استاد بزرگوارم حضرت آیت الله شیخ جواد تبریزی به من گفتند: من نزد امام(ره) رفتم و گفتم چه کاری در خدمت به انقلاب از من بر میآید، امام فرمودند؛ این کتابهایی که مورد نیاز است تدریس کنید و من آمدم روزهای چهارشنبه کتاب القضا، حدود، دیات و قصاص و ... را مطرح کردم، بنابراین اصل اینکه فقهای ما توجه به نیازهای حکومت داشتند جای انکار ندارد.
اصل مسئله ولایت فقیه هم به عنوان بحثی که در حوزه مطرح شده باشد، توسط بزرگانی همچون حضرت آیت الله جوادی آملی و آیت الله مومن مطرح شده و به هر بهانه ای که بزرگان ما به اصل مسئله فقیه رسیدند، تلاش کردند این بحث را مطرح کنند.
نکته ای که باید توجه کرد این که؛ اجتهاد امر کلیشه ای نیست، نمی توانید به فقیه دیکته کنید، استنباط همان باشد که من میفهمم، این شدنی نیست، معتقدم همه کسانی که بحث ولایت فقیه را مطرح کردند، به نوعی به این بحث خدمت کردند؛ چه کسانی که ادله را تثبیت کردند و چه آنهایی که به نقد پرداختند.
برخی از بزرگان بیست روایتی که مصدر نقلی ولایت فقیه است را مایه اطمینان دیدند و برخی اشکال سندی کردند و برخی در برهه ای از زمان «مقبوله عمر بن حنضله» را از حیث سند تایید نمی کردند، اما در پایان عمرشان این حدیث را از حیث سندی و دلالتی تایید کردند.
* پس چرا مقام معظم رهبری از حوزه گلایه کردند؟
در حوزه علمیه ما اجتهاد کلیشه ای نیست، گلایه رهبری از حوزه درباره کرسی آزاد اندیشی است که این خواسته در حوزه برآورده نشده است، به نظر ایشان و بسیاری از بزرگان، میبایست در یک فضای کاملا علمی نه سیاسی، مطالب علمی مطرح شود، مستدل و مستند، جواب داده شود، این مایه رشد است، یعنی مقام معظم رهبری هرگز به ویژه در مسائل فکری، معتقد به فضای بسته نیستند و اصلا ویژگی حوزه ما همین آزاد اندیشی در اجتهاد و استنباط است.
بنابراین در این 32 سال این طور نبوده که فقها مسائل حکومتی را مطرح نکردند، نه خیر مطرح شده است، آنچه که انتظار مقام معظم رهبری میباشد، طرح مسائل مستحدثه است، مسائل مورد نیازی که در عرصه پزشکی داریم که مسائل کاملا جدیدی است همین طور در عرصه سیاست خارجی، در عرصه بانک داری، اینها مسائل کاملا نویی است و آنچه رهبری فرمودند؛ نظر به این مسائل دارد که فقها در این مسائل، استدلالی وارد شوند و حاصل استدلال را به مراکز مربوطه دهند و نهادها از روی این استدلالها، نظام سازی کنند.
* در این زمینه رسالت اساتید و طلاب حوزه چیست؟
در حوزه، دو دوره درس خارج داریم، مرحله اول که تازه طلبه به درس خارج میرسد ، مرحله دوم که بعد از 5 سال از شرکت مستمر، درس خارج را دیده و قریب الاجتهاد شده است، معتقدم لبیک مفید به فرمایشات رهبری آن است که اساتید شناخته شده، مورد قبول حوزه علمیه، آنهایی که حوزه آنها را به اجتهاد و استنباط و فضل میشناسد، با حضور شاگردان مرحله دوم درس خارج میتوانند لبیک نافع و تاثیرگذار به فرمایشات رهبری داشته باشند، بنابراین طلبه ای که هنوز مبانی استنباط را در دست ندارد و هنوز مبادی را محکم نکرده است، نمی تواند ورود در مسائل مستحدثه داشته باشد. «حیات العلم بالنقد و الرد» پویایی علم با نقد، ارزیابی و بررسی مسائل است، معتقد جمهوری اسلامی ایران بهار حاکمیت دین است، پدیده ای است که در طول تاریخ غیر از عصر حضرت نبی اکرم(ص) و امام علی (ع) و قبل از ایشان حکومت حضرت سلیمان، داوود، یوسف و برخی از انبیاء دیگر، نمونه این حکومت نمونه کم است.
* دیدگاه بزرگان دیگر حوزه درباره این مسئله چگونه است؟
به یاد دارم در مکه، در بعثه مقام معظم رهبری بنده بودم و آقای محترم دیگری و مرحوم علامه عسکری، این مرحوم علامه فرمودند و گفتند: تشیع در دو دوره در اوج شکوفایی بوده است، یکی در دوره مرحوم علامه مجلسی، ایشان شیخ الاسلام بودند و تقریبا همان نقشی که ولی فقیه الان دارد را داشتند، البته ضعیف تر بود، چون سلطه شاهان وجود داشت، ولی اشراف خوبی در نشر دین داشتند و این کتابهای فارسی که مرحوم علامه مجلسی نگاشته برای تامین نیازهای فرهنگی آن دوره بوده است، به عنوان مثال برای اعتقادات «حق الیقین»، برای اخلاق «عین الحیات»، برای آداب زندگی «حلیته المتقین»، برای تاریخ انبیا «حیات القلوب» و «جلال العیون» را برای تاریخ زندگی امامان نوشتند؛ یعنی همه نیازهایی را که آن روز در عرصه فرهنگی احساس میشده ایشان تامین کرده است. ایشان قدرت حکومت را در اختیار گرفته بود و همان نقشی که امروز به امام جمعهها داده میشود، ایشان داشته و مدیر امور دینی مردم بوده است.
یکی هم در دوره جمهوری اسلامی ایران، این عالم مجتهد تاریخ گفت: که این دوره بی سابقه است.
بهاری که در عصر جمهوری اسلامی ایران برای نشر مکتب اهلبیت(ع) فراهم آمده است را باید فرصتی طلایی دانست، باید همه قدر بدانند به ویژه حوزههای علمیه، شکر نعمت این فرصت طلایی، ورود حوزه علمیه در عرصههای مورد نیاز حکومت دینی است.
به ویژه در عرصه پشتیبانی فرهنگی نظام، این پشتیبانی با طرح مقام معظم رهبری تحقق مییابد یعنی فقه حکومتی بیشتر به صحنه وارد شود و مسائل مورد ابتلای نظام اسلامی و جامعه اسلامی در عرصههای جدید به صحن مباحث عالی حوزه بیاید، البته طرح ضعیف این مباحث در حوزه، زیانش بیشتر از طرح نشدن این مباحث است، طرح ضعیف این مباحث بد دفاع کردن است، اگر قرار است در این عرصه وارد شویم، باید بزرگان ما با همان سبک فقه جواهری وارد بحث فقه حکومتی شوند و این واقعیت را به اثبات برسانند، که اجتهاد شیعه پاسخ گوی مسائل مورد نیاز بشر در هر عرصه ای هست.
* عدم ورود حوزه به این عرصه چه مشکلاتی به همراه دارد؟
عدم ورود در این مسائل و پاسخ گو نبودن، به نظام سیاسی ما لطمه میزند و بلکه به ادعای صحیح فقهای ما که؛ «فقه پاسخ گوی نیازهای انسانها تا روز قیامت است» آسیب میزند.
به عنوان شکر نعمت فراهم آمدن این فضای پاک که مکتب اهل بیت مورد استقبال است، جا دارد که فقیهان بزرگ و برجسته در این حوزه وارد شوند و تدریس کنند و حاصل آن کتابهای نافعی شود که برای فرهیختگان این عصر و آینده مورد استفاده باشد.
گفت وگو: سید رضا حسینی