شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024

هر چند مکافات دنیایی قاتلان حضرت سیدالشهدا (ع) در مقابل آن جنایات ددمنشانه و وحشتناک چیزی را از سزای اخروی آنان کم نمی‌کند، امابیان گوشه‌ای از مکافات دنیایی جنایتکاران بنی امیه در صحرای کربلا مرهمی بر دل زخم خورده شیعه است.

حوزه‌نیوز به مناسبت اربعین سرور آزادگان جهان دو حکایت از مکافات دنیایی کسانی که بنی‌امیه را در قتل امام حسین (ع) یاری کردند منعکس می‌کند.

*از تشنگی می‌میریم

زرعة بن ابان ابن دارم از عناصر خیبث سپاه عمربن سعد که در کربلا، مانع دسترسی حسین بن علی علیه السلام به آب شد، روز عاشورا سال 61 هـ.ق، آن زمان که سپاه کوفه بر حسین علیه السلام حمله کرد و آن حضرت مانند شیر غران روبروی آنها قرار گرفت و شمشیر به آنان کشید و گروه زیادی را مانند برگ خزان بر روی زمین، ریخت، تشنگی زیادی حضرت غالب شد، از این رو به طرف رود فرات روان شد، هرچند که عمروبن حجاج با چند صدسوار اطراف آنجا را محاصره کرده بودند.

کوفیان می دانستند اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها بکشد و بسیاری قلع و قمع کند. همین جا بود که «زرعة بن ابان از قبیله بنی دارم» دستور دارد که:

میان حسین و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند و خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین علیه السلام و آب مانع شدند.

امام حسین او را نفرین کرد و فرمود: خدایا او را تشنه گردان.

زرعة خشمگین شد و تیری بر چانه آنحضرت زد، امام علیه السلام تیر را بیرون کشید و دستش را زیر حنک (چانه) گرفت، هر دو دست از خون پر شد. آنگاه گفت: خدایا از آن چه با پسر دختر پیغمبرت انجام می دهند سوی تو شکایت می کنم، خدایا آنها را یک به یک بشمار و بکش و پراکنده کن و یکنفر از آنها را باقی مگذار.

چیزی از این واقعه نگذشت که خداوند تشنگی را بر زرعة بن ابان، مسلط کرد و او هرگز سیراب نمی شد.

* پایان زندگی ننگین او:

اکثر مقاتل نوشته اند که: زرعة بن ابان، مدت کمی بعد از شهادت امام حسین علیه السلام زیست و بعد مبتلا به عطش شد به گونه ای که از سرما و گرما فریاد می زد گویا آتشی از شکمش شعله می کشید و پشتش از سرما می لرزید. هرچه آب می خورد سیراب نمی شد. آب را برای او سرد می کردند و با شکر مخلوط و پیاپی به او میدادند (شربت بوده ولی دائما فریاد می زد «آبم دهید».

یک کوزه آب به او می دادند، می خورد و کوزه دیگر می رسید و او بر پشت می افتاد و باز تشنه می شد و فریاد می کرد که تشنگی مرا کشت.

قاسم بن اصبغ بن نباته روایت می کند که: گاهی من از کسانی بودم که او را پرستاری می کردم و برای آرامش و تسکین او جدیت داشتم و آب سرد برایش می آوردند آمیخته با شکر و قدح های پر از شیر و کوزه های پر از آب. او می گفت: وای بر شما، آب به من دهید که از تشنگی می میرم کوزه ها یا کاسه ای پر از آب به او می دادند که برای سیراب کردن یک خانواده کافی بود. او می آشامید و همین که لب خود برمی داشت، لحظه ای دراز می کشید و مجددا می گفت آبم دهید.. اصبغ می گوید: به خدا قسم چیزی نگذشت که شکمش مانند شکم شتر برآمد و ورم کرد و بعد ترکید و او هلاک شد!!

* در آتش سوخت

شخصی بنام سدی حکایت می‌کند: شبی یکی از دوستانم نزد من آمد. او را در کنار خود نشاندم و او شروع به صحبت کرد و از همه‌جا و همه‌چیز سخن می‌گفت؛ تا این‌ که صحبت او به کربلا رسید. چند روزی از عاشورا گذشته‌بود. دیدم این شخص آهی سوزناک از ته دل کشید و خیلی ناراحت شد. سپس به من گفت: چه بگویم از مصیبتی که بر حسین(ع) وارد کردند؟ یعنی هر مصیبتی پیش آن هیچ است.

سپس ادامه داد: تو با سپاه ابن زیاد به کربلا نرفتی؟! گفتم نه، الحمد لله، ‌خیالم راحت است که در خون حسین و کشتن او هیچ نقشی نداشته‌ام.

چون جدش رسول‌خدا روز قیامت از قاتلانش بازخواست می‌کند و من جرمی در این‌باره مرتکب نشده‌ام؛ اما وای به حال آن‌ها که به‌خاطر این جرم سنگین به جهنم می‌روند.

سپس به او گفتم: تو در کربلا چه کرده‌ای؟ گفت: من جزو کسانی‌بودم که سوار بر اسب شدند و بدن حسین(ع) را زیر لگد اسبان خود قرار دادند؛ همه استخوان‌های حسین(ع)‌شکسته شد و گلیمی که علی‌ابن حسین(ع)، روی آن خوابیده بود، از زیرش کشیدم. همین‌طور که به صحبت‌های خودش ادامه می‌داد، می‌گفت: می‌گویند،‌پیغمبر(ص) فرموده:‌ هرکس که در قتل و ظلم فرزندانم شرکت کند، بعد از آن دیگر عُمر و سلامتی طولانی نخواهد داشت.

ولی من خیلی صحیح و سالم هستم و هیچ‌طوری نشده ام و خیلی فریفته و شیفته سلامتی خودش بود. در این‌هنگام نور چراغ خاموش شد.

می‌خواستم بلند شوم، تا چراغ‌را روشن کنم، او به من گفت: بنشین تا من چراغ‌را روشن کنم. همین‌طور که می‌خواست شعله‌ای ایجاد کند تا چراغ‌را روشن کند، انگشتش سوخت و سپس آستین او آتش گرفت. او فریاد می‌زد به دادم برس و لحظه به لحظه شعله‌های آتش به لباس‌هایش سرایت می‌کرد و او دائما فریاد می‌زد. من دیدم نمی‌توانم برای او کاری کنم. لذا صدا می‌زدم خودت را در نهر آب بینداز تا آتش خاموش شود و سوختگی بدنت آرام و خنک شود. دوستم وارد نهر آب شد، اما دیگر بدنش بطور کامل سوخته و مثل چوب روی آب ماند. بدنش را بیرون کشیدم و او جان داد.

البته اینها موارد کمی از مکافات عمل ظالمان در این دنیا به غیر از مکافات اخروی است به امید روز که امام زمان‌(عج) ظهور کند.

آنچه خواندید مطالبی از کتاب معالی‌السبطین مقتل جامع امام حسن و امام حسین(ع) بود که به قلم ملا مهدی مازندرانی و ترجمه رضا کوشادی تالیف و ترجمه شده است.

بیانات شریف حضرت رسول اکرم(ص)، فاطمه زهرا (س)، امیرالمؤمنان(ع)، امام حسن(ع) و سایر ائمه در این کتاب جمع‌آوری شده است. همچنین آن‌چه را که انبیا و اوصیاء، در گذشتن از سرزمین کربلا و وضعیت پیش‌آمده برای آن‌ها باعث تأثر و تألم شده، به طور کامل نقل شده‌است.

نویسنده معالی السبطین از منابع روایی همچون بحار الانوار، وسایل الشیعه، کشف الغمه، کامل الزیارات، لهوف، کافی و ... در بیان مقتل بهره جسته است.

« کتاب معالی‌السبطین مقتل جامع امام حسن و امام حسین(ع)» در شمارگان سه هزار نسخه و 1040  صفحه و با قیمت دوازده هزار تومان از سوی انتشارات تهذیب منتشر شده‌است.

علاقه‌مندان جهت اطلاع از چگونگی تهیه کتاب به نشانی: قم، خیابان حضرتی، مجتمع تجاری ساحل، پلاک 22 مراجعه کنند و یا با تلفن 7720950-0251 تماس بگیرند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha