حجتالاسلاموالمسلمین ناصر جهانیان محقق و پژوهشگر حوزه در عرصه اقتصاد و مولف کتاب «اسلام و رشد عدالت محور» در گفت وگو با خبرنگار حوزه نیوز، تفاوت دیدگاه های اقتصادی غرب با نگاه اسلام به اقتصاد را تشریح کرده است.
متن کامل این گفت و گو در شرایطی که اوضاع اقتصادی غرب ملتهب و اقتصاد کشور نیز با نوسانات جدی روبرو است تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.
*اقتصاد در اسلام از چه مفهومی برخوردار است؟
معنای لغوی اقتصاد، میانهروی است، نظر اسلام در باب جامعه و عرف، در بسیاری مواقع «تاسیسی» نبوده بلکه تأییدی میباشد، یعنی مفاهیمی که از مردم گرفته میشود، اسلام آن مفاهیم را اصلاح کرده و به آن نظام میدهد بنابراین مفهوم اقتصاد، همان مفهوم عرفی است که در علم اقتصاد مطرح شده است و آن بررسی بهینهسازی تولید و توزیع به منظور افزایش رفاه مردم در سطح جامعه میباشد، اسلام نیز این تعریف را تایید میکند، اما مفاهیم رفاه، رشد تولید و عدالت را عملیاتی کرده و برای آنها نهادهایی را ایجاد میکند تا کارآمد تر عمل کنند.
*معیار اقتصاد عدالت محور در جامعه امروزی چیست؟
ابتدا باید عدالت را تعریف کرد، کاهش مداوم نابرابری و حذف فقر مطلق را عدالت گویند، فقر مطلق این است که انسان در جامعه اسلامی، نباید از نیازهای اساسی خود محروم باشد، اسلام در پی حذف فقر مطلق از جامعه اسلامی است.
نیازهای اساسی هر فرد در جامعه شامل:«غذا، پوشاک و مسکن» میباشد، با این تفاوت که اسلام، ازدواج را نیز به این سه گزینه اضافه نموده است.
نکته دیگر این است اسلام میخواهد، نابرابری را کاهش دهد، البته باید گفت، چون این مساله در جامعه مخالفتهایی دارد کار سخت و سنگینی به نظر میرسد.
بنابراین برای حذف فقر مطلق و کاهش نابرابری، سه طرح در کتاب «اسلام و رشد عدالت محور» ارائه شده است که شامل«برابری فرصتها، برابری کارکردی و برابر نتیجه» میشود.
در سطح برابری فرصتها، اسلام از ابتدا سعی نموده، میدان مسابقه را در شرایط برابر قرار دهد، اما در نظامهای سرمایهداری، افراد جامعه را در حرکت، آزاد گذاشته است. نتیجه آن نیز معلوم است که به طور قطع، سرمایهدار برنده این مسابقه میشود.
آزاد بودن افراد برای حرکت در جوامع سرمایهگذاری شبیه مسابقه شخص سواره با فرد پیاده است که قطعا سواره پیروز مسابقه خواهد بود.
اسلام در سطح برابر کردن فرصتها، مواردی همچون امکانات مورد نیاز، آموزشهای همگانی، نهادهای قرضالحسنه، وقف و بانکداری اسلامی را برای عموم مردم فراهم میکند، تا آنها در میدان مسابقه عقب نمانند.
اسلام در سطح برابری کارکردی، در پی این است که محیط بازارها، از قبیل «سرمایه، پول، عوامل تولید از نیروی کار و...» را با اهرمهایی مثل حرمت ربا، حرمت احتکار و حرمت انحصار، عادلانه برقرار کند.
همچنین اسلام در بازار عوامل تولید، دو نهاد تاسیس کرده است یکی نهاد استخدام و دیگری نهاد مشارکت میباشد، نهاد مشارکت همچون: مضاربه مزارعه و مساقات با مشارکت نیروی کار، میتواند در سود، سهامدار شود و به این نیز اکتفا نکرده است و به وسیله مالیات، انفال، بیتالمال، در صدد کمک به فقرا میباشد تا آنها به برابر نهایی یا به برابری در نتیجه (هم سطحی در زندگی و مصرف) نایل شوند این مسایل فرآیند عدالتمحوری در جامعه امروزی است که اسلام به شدت آن را تعقیب میکند.
*ظاهرا آن چیزی که در عصر امیرالمومنین(ع) به عنوان خراج از مردم گرفته میشد از زمینهایی بوده است که دولت اسلامی به افراد میداده است آیا خراج، همان مالیات محسوب میشود؟
وقتی سرزمینهایی از سوی مسلمانان فتح میشد؛ این زمینها، که حاصل خیز نیز بودند در مالکیت عموم مسلمانان بود و به همه نسلها تعلق داشت و برای کسب درآمد از این زمینها، آنها را به صاحبان قبلی از طریق مزد سالانه و یا به صورت مشارکت و مزارعه میدادند و از آنها خراج میگرفتند، اگر افرادی که روی این زمینها کار میکردند در آمد خوبی کسب میکردند، دولت اسلامی علاوه بر خراج، مالیات نیز از آنها اخذ میکرد.
*یکی از شاخصههای اقتصاد سالم، عدالت و توزیع ثروت بین همه اقشار مختلف مردم است این امر چگونه تحقق مییابد؟
به صورت کلی باید در سه زمینه به صورت همزمان حرکت کرد، اولا باید رشد اقتصادی در جامعه وجود داشته باشد یعنی تولید ناخالص ملی هر سال بیشتر از سال قبل باشد، اگر این حاصل شد، بخش در آمد مردم سالانه افزایش پیدا خواهد کرد.
زمینه دوم این است که باید درآمد حاصل از ناخالص ملی را به صورت عادلانه تقسیم کرد تا همه از آن برخوردار شوند.
اگر بعد از تقسیم، مشخص شد افرادی دچار فقر مطلق هستند، میتوان از منابع دولتی و مردمی نظیر: «قرضالحسنه، وقف،صدقه و هدیه برای ریشهکنی فقر مطلق استفاده نمود، اسلام سیاستهای متنوعی را درجهت برقراری عدالت، رفاه و توزیع برای جوامع اسلامی بیان کرده است که باید در مقطع اجرا به آنها توجه شود.
سیاستهایی که رشد اقتصادی فقرزدا را افزایش میدهد به تفصیل در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است و شامل: بالابردن بهرهوری، افزایش سرمایهگذاری مردم، چگونگی کمک دولت، سیاستهای پولی و مالی و... میباشد.
*جامعه ما با جامعه ایدهآل اسلامی در بعد اقتصادی چه فاصلهای دارد؟
باید در ابتدا شاخصهای رشداقتصادی عدالت و فقر مطلق به بحث گذاشته شود.
ایران از جهت سرمایهگذاریها انباشت سرمایه وضعیت خوبی دارد، اما از جهت بهرهوری و مدیریت سرمایهها باید توجه ویژه داشت تا به رشد 8درصدی برنامه پنجم رسید. در صورتی که رشد فعلی اقتصادی ایران 2 درصد میباشد.
اما از جهت شاخصهای عدالت، چند شاخص در ایران متعارف میباشد که یکی از آنها «ضریب جینی» ]واحد اندازهگیری آماری که برای سنجش میزان نا برابری در توزیع درآمد یا ثروت استفاده میشود که با نسبتی تعریف میشود که ارزشی بین صفر و یک دارد[ میباشد ضریب جینی در ایران در حدود 4 دهم بود که طبق برآورد آمار، فعلا به 38 صدم رسیده و کاهش پیدا کرده است که جای امیدواری است.
مقاممعظمرهبری در اعلام سیاستهای برنامه پنجم گفتند: باید ضریب جینی به 35 صدم برسد.
همچنین کشور ایران با جامعه مطلوب نیز فاصله دارد ضریب جینی در کشورهای مطلوب 22صدم یا 25 صدم میباشد.
یکی دیگر از شاخصهها این است که نسبت دهک سرمایهدار با دهک فقیرترین افراد جامعه باید هفت برابر باشد در حالی که این نسبت در حال حاضر پانزده برابر است.
البته در قبل از انقلاب این نسبت سی برابر بود.
اما شاخصهای فقر مطلق نیز متعدد میباشد، طبق آمارهای بینالمللی فقر مطلق یک دلار در روز برای هر نفر در ایران وجود ندارد، ولی فقر مطلق دو دلار در روز، در حدود هفتهزار تا یک میلیون میباشد. چون سطح ثروت مردم نسبت به جوامع فقیر، بالاتر است،باید فقر مطلق سه دلاری برای مردم ایران طراحی شود، که با احتساب این مساله باز هم فقیر مطلق وجود دارد.
مشکل فعلی ایران، فقط فقر مطلق نیست چون انواع و اقسام نهادهای خیریه نظیر کمیته امداد بهزیستی، اوقاف قرضالحسنه و مؤسسات خیریه در ایران وجو دارند که به نوعی متکفل رفع فقر مطلق میباشند. مشکل اساسی ایران نابرابری است که باید روی آن متمرکز شد و در این کتاب برگزیده، سیاستهای اسلام و سیاست علمی مطرح شده است.
*به عنوان محقق در عرصه اقتصاد، نگاه اسلام به علوم انسانی به ویژه اقتصاد چه مقدار ضروری است و چه مقدار آن در جامعه ما تحقق یافته است؟
نگاه اسلام به علوم انسانی در ابعاد مختلف میباشد و برای پیشرفت علوم انسانی،مخصوصاً اقتصاد باید در چند بعد آن بررسی کرد.
اقتصاد، علمی است که باید در موضوعات مختلفی همچون: عقائد اقتصادی، تاریخ اقتصادی، نظامهای مدرن اقتصادی، اقتصاد توسعهای جهان سوم و نظام اقتصاد صدر اسلام، آیات و روایات و سنتهای اقتصادی را مورد بررسی قرار داد.
سنتهای الهی اقتصادی، قوانین لایتغیری هستند که باید به صورت دقیق مورد پژوهش قرار گیرد.
بررسی دقیق این مجموعه از علوم، کمک خواهد کرد تا به یک ایدهای ملتزم شده و اقتصاد اسلامی را بر مبنای آن ایده طراحی کنیم.
*عدم تحقق عدالت در جامعهای که بر اساس ارزشهای اسلامی استوار است،چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
عدالت وقتی در جامعه تحقق پیدا نکند، برادری در جامعه از بین رفته و کینه و نفرت در بین عموم جامعه جایگزین آن میشود و در نهایت،دین مردم از بین خواهد رفت، همچنانکه گفتهاند: « كاد الفقر ان يكون كفراً ». همچنین حکومت اسلام در نبرد عدالت، متنزلزل خواهد شد و به آسانی کنار خواهد رفت.
*تحلیل شما از موج «وال استریت» چیست؟
این امر نشاندهنده نابرابری، بیعدالتی و فقر مطلق در جوامع به ظاهر پیشرفته سرمایهداری میباشد که باعث چالش فقر و غنا در کشورهای غربی مخصوصاً آمریکا شده است. در یکی دو سال اخیر که مردم آمریکا توان پرداخت اقساط وام خانههای خود را نداشتند،بانکها، خانههای مردم را تصرف کردند گرچه رییس جمهوری آمریکا،صدها میلیارد دلار به بانکها تزریق کرد و از صاحبان بانکها قول گرفت تا فرصت بیشتری به مردم بدهکار دهند، اما با این همه بانکها با سوداگری خود املاک مردم را تصرف کردند که باعث فقیر شدن،طبقه متوسط جامعه آمریکا گردید. الان 40درصد مردم آمریکا در زیر خط فقر مطلق قرار دارند.
اگر قبل از بحران اقتصادی، بیکاری در آمریکا شش درصد بود، طبق آمار رسمی فعلی 5/9 درصد در سطح کلان میباشد. اما برای رنگین پوستان و زنان، آمار بیکاری در حدود 30 الی 40 درصد است.
این در حالی است که اقتصاد سرمایهداری معتقد است با افزایش درآمد، میتواند درآمد را از طریق رشد اقتصادی،در جیب آنها قرار دهد. اما در عمل آن چه اتفاق افتاد غیر از این بود و مردم به چشم خود دیدند، رفاهی از جانب نظام سرمایهداری برای آنها اتفاق نیفتاد و طبقات متوسط روز به روز به طبقه فقیر جامعه افزوده شدند و در نتیجه به میدان مبارزه با نظام سرمایهداری وارد شدند، لذا اگر معترضین دارای یک رهبر واحدی باشند که اهداف صحیح را برای آنها تعیین کنند، مسلماً به نتائج قابل قبولی خواهند رسید. گرچه نظام سرمایهداری با سیاستهای مکارانه خود قادر است افکار عمومی را منحرف کرده تا به مقاصد خود دست یابد.
* با چه هدف و انگیزهای به نگارش کتاب اسلام و رشد عدالت محور پرداختید؟
هدف از نگارش کتاب «اسلام و رشد عدالت محور» در واقع، این بوده است که بدانیم نگاه اسلام درباره رشد اقتصادی و رابطه او با عدالت (کاهش نابرابری و فقرزدایی) چیست؟ و آیا ارتباطی بین رشد اقتصادی و عدالت وجود دارد؟ اگر این رابطه وجود دارد، آیا سیستماتیک است؛ یعنی رشد اقتصادی به صورت خودکار باعث رفاه اقتصادی، کاهش فقر و نابرابری میشود؟ یا اینکه اسلام با سیاستها و نهادهایی که در جامعه به وجود میآورد رشد را عادلانه برقرار میکند.
همانگونه که در فلسفه بحث سعادت مطرح میباشد، در اقتصاد نیز، سعادت اقتصادی مدنظر است از این جهت، این مبحث دارای اهمیت جذابیت و پیچیدگی خاص خود میباشد.
به همین علت جذب این مبحث شدم و حدود چهار الی پنج سال طول کشید تا نگارش کتاب به سرانجام برسد چون که این بحث در اقتصاد جهان سوم، دارای ویژگی خاصی میباشد.
غرب و نظام سرمایهداری معتقد است، رشد اقتصادی همه مشکلات را حل کرده و نیازی به عدالت و ترکیب عدالت وجود ندارد و فقط باید فضا را برای رشد اقتصادی فراهم کرد و وقتی، کیک درآمدی کشورها افزایش پیدا کرد، خود به خود تکههایی از این کیک به ملت میرسد ولی دیدگاه اسلام و حتی بسیاری از متفکرین غرب این مساله را انکار کرده و معتقد است، رشد اقتصادی در بستر سیاستگذاری و نهادسازی محقق میشود و در مسیر حرکت رشد نیز، نیاز به دخالتهای مشخص و محدودی از طرف دولت اسلامی میباشد تا فقر و نابرابری، به صورت کامل ریشهکن شده و یا کاهش پیدا کند.
* کمی درباره ویژگی های کتاب توضیح دهید؟
کتاب به دو بخش تقسیم شده است، بخش اول، ابتدا به ادبیات اقتصاد موجود پرداخته و دیدگاه اقتصاد دانان غربی، سرمایهداری، سوسیالیستی و اقتصاد دانان برجسته جهان سوم را، درباره رابطه بین رشد و عدالت بررسی کرده است.
بخش دوم به بیان دیدگاه های اسلام و اقتصاد دانان اسلامی در خصوص ارزشهای طراحی شده از سوی اسلام، در عقاید اخلاقیات و فقه، میان رشد و عدالت اختصاص داشته است.
در ادامه این بخش، نقش عدالت مورد بررسی قرار گرفته و به سه سطح نیز، تقسیم شده است که شامل: «عدالت در سطح برابری فرصتها»، «عدالت در سطح برابر کار کردی» و «عدالت در سطح برابری نتیجه» میباشد.
همچنین در این بخش مبحث حذف فقر مطلق، به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است چون ممکن است نا برابریها کاهش یابد، ولی با همه، عدهای فقیر باقی بمانند.
موضوع بعدی این بخش راهکار اسلام در این قضیه میباشد؟ و یا سیاستهای اسلام در مباحث رشد و عدالت؟ و در پایان کتاب راهبرد کلی برای استفاده برنامهریزان کشور و یا هر کشور اسلامی بیان شده است.