یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

در پی ارتحال فرزند شهید دستغیب، حوزه نیوز ضمن تسلیت درگذشت این عالم ربانی آخرین مصاحبه اختصاصی خود با مرحوم آیت الله سید محمد‌هاشم دستغیب که در بیت آن فقید سعید انجام گرفته را تقدیم مخاطبان ارجمند می‌کند.

مرحوم آیت الله سید محمد‌هاشم دستغیب در این مصاحبه که در فضایی بسیار صمیمی انجام گرفته بود به پیشینه خاندان دستغیب و نیز ناگفته‌هایی از زندگی پدر شهید خود و ارتباط صمیمی آیت الله دستغیب با امام خمینی‌(ره) را تشریح کرده است.

حوزه نیوز ضمن طلب مغفرت و آرزوی حشر این عالم فقید با اجداد طاهرینش مصاحبه مرحوم آیت الله سید محمد‌هاشم دستغیب را باز نشر می کند.

 (س)- سادات دستغيب از خاندان‌هاي معروف شيراز به شمار مي‌روند راجع‌ به اصالت خانوادگي مرحوم شهيد دستغيب توضيح بفرماييد؟

- فاميلي دستغيب حسب آن چه در اسناد اوقاف موجود است، به بيش از 800 سال قبل برمي‌گردد و از همان زمان تاکنون تعبير « دستغيب» رايج بوده است.

(س)- وجه تسميه آن چيست؟

گفته مي‌شود که يکي از اجداد ما در مجلس حاکم وقت از وي درباره نسب و شجره‌نامه سوال مي‌شود و آن وقت، دستي از غيب مي‌آيد شجره‌نامه را بر روي سينه حاکم مي‌اندازد و حاکم از خود بي‌خود مي‌شود باز گفته مي‌شود که اين مصرع حافظ که مي‌گويد «دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد» ناظر بر همين مسئله است.

(س)- نسب شما به کدام بزرگوار مي‌رسد؟

- با بيش از سي واسطه به زيد‌بن علي‌بن حسين‌بن علي‌بن ابي‌طالب (ع) مي‌رسد و مرحوم والد، اصرار داشت که شجره‌نامه در آخر يکي از کتاب‌ها ثبت شود و از همين رو در آخر کتاب قلب سليم آمده است.

(س)- راجع‌ به سير علمي مرحوم شهيد دستغيب توضيح بفرماييد؟

- ايشان از نظر علمي در سطح بسيار بالايي قرار داشت که قدرش‌ کاملاً مجهول ماند، از شاگردان مبرّز مرحوم آشيخ محمد کاظم شيرازي است و با مراجعه‌شان به نجف در زمان تبعيد حضرت امام و تشکيل درس خارج، مقداري از جايگاه علمي مرحوم شهيد دستغيب نمود پيدا کرد منتها به طور کلي به دنبال طرح مقام علمي خود نبود و اين در حالي است که اگر نوشته‌هاي علمي و حاشيه‌هاي ايشان در مکاسب رسائل و کفايه احيا شود براي حوزه‌هاي علميه قابل استفاده خواهد بود.

(س)- مرحوم شهيد دستغيب اجازه اجتهاد خود را از چه کساني دريافت کرده بود؟

- ايشان از مرحوم آسيد ابوالحسن اصفهاني، مرحوم اصطهباناتي، ميرزاي قمي، آقا ضياء عراقي و چند نفر ديگر اجازه اجتهاد داشت.

(س)- تحصيل و تدريس ايشان در حوزه‌هاي علميه کدام شهرها بوده است؟

در شيراز از محضر علماي مبرّزي چون شيخ احمد دارابي و ميرزا علي‌اکبر ارسنجاني استفاده مي‌کند و سپس در نجف‌اشرف به تحصيلات حوزوي خود ادامه مي‌دهد ودر حدود 30 سالگي بعد از سقوط پهلوي اول در سال 1320 به شيراز باز مي‌گردد.

(س)- راجع به فعاليت‌هاي مبارزاتي آيت‌الله دستغيب توضيحاتي بفرمائيد؟

ايشان از همان آغاز فعاليت‌هاي تبليغي و مجالس وعظ به مباحث سياسي و اجتماعي مي‌پرداخت لکن اين اقدامات به صورت جدي از سال 1341 آغاز شد. به طوري که امام (ره) به وسيله يکي از بستگان سببي به مرحوم والد پيغام داده بودند و از شرايط کشور و مشکلات حکومت گفته بودند و مرحوم شهيد دستغيب پاسخ داده بودند که« من دربست در خدمت شما هستم» . پس از پاسخ مرحوم والد به حضرت امام خميني (ره) ايشان به اتفاق اخوي‌شان به خانه تک تک علماي وقت رفت و از آنها خواست که همراه اين حرکت و نهضت شوند و به آنها گفت: در جلساتي که به همين منظور تشکيل مي‌شود، خودم سخنراني مي‌کنم تا اگر اتفاقي هم بيفتد، متوجه ديگران نشود» به هرحال مبارزات سياسي در شيراز با محوريت مرحوم شهيد دستغيب و همکاري علما شکل گرفت و نوارهاي سخنراني‌شان در همه جا پخش مي‌شد کما اينکه 2 نوار سخنراني‌ ايشان به دستور امام (ره) تکثير و در سراسر کشور توزيع شد.

(س)- موضوع‌ سخنراني ايشان چه بود؟

- اساس صحبت ايشان راجع به نهي از منکر بود. مطلب به اينجا رسيده بود که وقتي اساس دين مورد هجوم قرار مي‌گيرد، جايي براي تقيه نيست و نهي از منکر و قيام حتي اگر به قيمت خون انسان تمام شود، لازم است.

(س)- ايشان چند بار دستگير شد؟

- ايشان سه بار در سال‌هاي42،43و56 به زندان رفت و بار دوم تبعيد شد.

(س)- راجع به دستگيري‌ها و بازتاب آن بين مردم شيراز توضيح دهيد؟

- بار اول ايام عاشورا بود که 12 محرم حضرت امام (ره) و 13 محرم، شهيد دستغيب را دستگير کردند. و مردم که از قبل از اين دستگيري باخبر شده بودند، به خانه ما آمده تا جلوي دستگيري را بگيرند و با اصرار فراوان شهيد دستغيب را از طريق پشت‌بام به يکي از خانه‌هاي هم‌جوار منتقل کردند تا اينکه رنجرها ساعت 3 بعد‌ از نيمه شب، در را شکستند و با سر نيزه و هر چيزي که دستشان بود به مردم حمله کردند. و بعد از نيم ساعت درگيري با مردم بي‌سلاح به ستون 2 وارد شدند و اعضاي خانواده مرحوم والد را هم به شدت مضروب کردند و بسياري از مردم و اعضاي خانواده را دستگير کردند و مرحوم مادر ما را به قدري مضروب کردند که آثار آن تا اخر عمر باقي مانده بود.

(س)- يعني موفق به دستگيري شهيد دستغيب نشدند؟

- خير، و همين مسئله باعث عصبانيت آنها و سختگيري بيشتر بر دستگير شدگان شد.

(س)- عکس‌العمل مرحوم شهيد دستغيب به اين اقدامات چه بود؟

- ايشان بعد از 2 روز و وصول گزارشات مبني بر سختگيري‌هاي فوق‌العاده عليه دستگيرشدگان اعلام کرد که به 3 شرط، خود را معرفي مي‌کنم. يکي اينکه همه دستگيرشدگان آزاد شوند. دوم اينکه حاضر به محاکمه نيستم و سوم هم اينکه به تهران نمي‌روم.

(س)- هر سه شرط را قبول کردند؟

در مورد آزادي دستگيرشدگان حرفي نداشتند و در خصوص محاکمه هم، عملاً محاکمه‌اي صورت نگرفت ولي اعلام شد که رفتن شهيد دستغيب به تهران، دستور شخص شاه است و گفته شد که شاه تلفني به استاندار وقت شيراز دستور داده است که: «پدرسگ!» يا دستغيب را مي‌فرستي يا خودت بايد به زندان بروي.

(س)- برنامه‌هاي علمي ايشان در حين مبارزات سياسي چگونه بود؟

- ايشان طي اين دوران مشغول تدريس دروس خارج فقه و اصول بودند.

(س)- رونق درس ايشان چگونه بود؟

در آن زمان طلبه‌ها در شيراز محدود بودند و تعداد طلبه‌هاي رسمي به صد نفر هم نمي‌رسيد، اما با اقدامات اساسي ايشان و همکاري علماء حوزه‌ علميه شيراز توسعه يافت و چند مدرسه علميه راه‌اندازي شد.

(س)- مرحوم شهيد دستغيب هنگام بازگشت امام و پيروزي انقلاب کجا بود؟

- ايشان تازه از زندان آزاد شده بود و جزو آقاياني بود که در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و بعد هم با امام (ره) ملاقات خصوصي داشت.

(س)- رابطه ايشان با امام (ره) چگونه بود؟

- فوق‌العاده صميمي بود و هر وقت بنده در نجف‌اشرف خدمت حضرت امام (ره) مي‌رسيدم، مخصوصاً به مرحوم والد سلام مي‌رساندند. و پس از پيروزي انقلاب هم که چند مرتبه به اتفاق ابوي خدمت امام مشرّف شديم از نزديک شاهد روابط صميمي ايشان بودم.

(س)- ديدگاه مرحوم شهيد دستغيب درباره امام خميني (ره) به عنوان ولي‌فقيه چه بود؟

- مرحوم ابوي معتقد به ولايت فقيه بود و حکومت اسلامي را لازم مي‌دانست و قبل از پيروزي انقلاب، قائل به اين نظريه بود و در درسش همواره، حکومت پهلوي را حکومت جور مي‌دانست. بعد از پيروزي انقلاب هم بارها در خطبه‌ها مي‌فرمود که امام، نايب اولوالامر است و اين جمله معروف از ايشان به يادگار مانده است که: «من اطاع‌الخميني فقد اطاع‌الله» از جهت ديگر ايشان امام خميني (ره) را از اولياي الهي مي‌دانست و بارها مي‌فرمود که ايشان ذخيره الهي براي اين زمان است.

(س)- بفرماييد که فعاليت‌ تبليغي ايشان چگونه بود؟

- از نظر تبليغي، معتقد به منبر و وعظ بود و 30 سال بحث تفسير را داشت.

(س)- مرکزيت تبليغي ايشان کجا بود؟

همين مسجد جامع عتيق هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء به مدت يک ساعت در موضوعات مختلف سخنراني مي‌کرد که برخي از آنها تبديل به 25 جلد کتاب شده است.

(س)- با اين حساب، بسياري از آثاري که از شهيد دستغيب در بازار نشر موجود است، مربوط به سخنراني‌هاي ايشان است؟

- بله همين‌طور است و 5 اثر از آثار قلمي ايشان است.

(س)- اين 5 اثر کدامند؟

- يکي گناهان کبيره است. ديگري قلب سليم که ايشان اين کتاب را کلاس دوم کتاب گناهان کبيره مي‌دانست و به خود بنده فرمود که اين دو کتاب حاصل عمر من است و سال‌ها براي آن زحمت کشيده شده است. و سه کتاب ديگر: داستان‌هاي شگفت، 82 پرسش و صلاه‌الخاشعين است که کتاب اخير را در جواني نوشته بود و در اواخر عمر تکميل کرد.

(س)- آيا ايشان خدماتي هم در زمينه ساخت مسجد داشتند؟

- بله، مساجد متعددي با حمايت، کمک‌ مالي و پشتيباني تبليغي ايشان احداث شد و اين‌ها در کتاب يادنامه شهيد دستغيب چاپ شده است.

(س)- حاج‌آقا! با توجه به حيات آيت‌الله شهيد دستغيب در سال‌هاي نخست پيروزي انقلاب، بفرماييد که رابطه ايشان با دولت‌هاي آن دوران چگونه بود؟

- ايشان اساس برنامه را بر پيروي از امام (ره) و فرمايش امام (ره) قرار داده بود و مشروعيت هر دولتي را به اذن ولي‌فقيه مي‌دانست و اينها را مکرر در سخنراني‌ها، خطبه‌هاي جمعه و مصاحبه‌ها مطرح مي‌فرمود.

(س)- رابطه ايشان با بني‌صدر چگونه بود؟

- مطالبي که در اين باره عرض مي‌کنم، ياد ندارم که تاکنون نقل کرده باشم و آن اينکه مرحوم ابوي بر اساس شناختي که از جهت حس باطني معنوي داشت، به هيچ وجه با بني‌صدر موافق نبود.

(س)- اين مطلب در جمع خانواده هم مطرح مي‌شد؟

به طور خصوصي، فراوان مطرح مي‌کرد ولي بعد از پست رياست‌ جمهوري بني‌صدر و تنفيذ امام (ره)، در تريبون‌هاي عمومي از جايگاه رياست جمهوري، نه شخص بني‌صدر حمايت مي‌کرد.

يک نامه تاريخي از شهيد آيت‌الله دسغيب به بني‌صدر دراسناد موجود است که ايشان خطاب به بني‌صدر فرمود: « مشروعيت شما تا زماني است که تابع ولايت‌فقيه باشيد و امام امت شما را تاييد کرده باشد، اما آن روزي که امام، نظرش را از شما بردارد رياست جمهوري شما مشروعيت ندارد و منعزل هستيد» اينجا نکته دقيقي است که مرحوم ابوي داشته است که منعزل هستيد يعني نمي‌خواهد تو را عزل کند بلکه خود به خود عزل مي‌شوي.

يادم هست که بني‌صدر قبل از انتخابات رياست جمهوري وارد شيراز شده بود و از فرودگاه زنگ زده بودند که بني‌صدر مي‌خواهد با آيت‌الله دستغيب ملاقات کند، اما مرحوم ابوي فرموده بود که مي‌خواهم استراحت کنم و لازم نيست بيايد، برود منزل آسيد علي‌اصغر دستغيب (همشيره‌زاده ايشان) و بعداً بني‌صدر زنگ زده بود که من مي‌آيم و فقط يک سلام مي‌کنم و مي‌روم.

(س)- رابطه ايشان با شهيد رجايي چگونه بود؟

- بعد از انتخاب شهيد رجايي به عنوان رييس جمهوري در مجامع عمومي و خصوصي وي را تاييد و از او حمايت مي‌کرد. چون او را ولايي و نقطه مقابل بني‌صدر مي‌دانست و در شهادت آقاي رجايي هم فوق‌العاده متاثر شد و تا چند روز ناراحت بود.

(س)- ديدگاه شهيد دستغيب در خصوص آقاي بازرگان و دولت موقت چه بود؟

- مرحوم شهيد دستغيب براي بازرگان احترام قائل بود. و بعد از انقلاب هم، بازرگان در خصوص برخي انتصابات و درگيري‌هاي شيراز با مرحوم ابوي تماس و مشورت مي‌گرفت و مرحوم ابوي هم نظرش اين بود که بايد از دولت موقت حمايت کرد.

(س)- در محافل خصوصي هم راجع به آقاي بازرگان چيزي نمي‌گفت؟

- از اين جهت چيزي نمي‌فرمود فقط گاهي از کروات ايشان در محافل خصوصي انتقاد مي‌کرد.

(س)- اوايل جنگ تحميلي با اواخر عمر شريف شهيد دستغيب همراه است، اما ايشان در همان مدت کوتاه در ايجاد نشاط معنوي رزمندگان نقش ويژه‌اي ايفا کرد، در اين باره توضيح بفرماييد؟

- ايشان هم در خطبه‌هاي نمازجمعه در اين خصوص سخنراني مي‌کرد هم از پادگان‌هاي ارتش و مقرهاي بسيج بازديد مي‌کرد و به جوان‌ها روحيه مي‌داد.

برنامه‌اي براي ديدار از مجروحين جنگي در بيمارستان‌هاي مختلف و تقديم هدايا داشت. در خطبه‌هاي نمازجمعه خطاب به رزمندگان از تعابيري چون: «جانم به فداي شما» استفاده مي‌کرد و برنامه مفصلي هم براي حضور در جبهه‌ها داشتند که، شهادت ايشان مانع اين حضور شد.

(س)- رفتار ايشان در منزل با اعضاي خانواده چگونه بود؟

- پدر و مادرم پسرعمو، دخترعمو بودند و مرحوم ابوي علاوه بر توجه به بعد سيادت مادر، در حسن خلق با همسر خود و کم‌توقعي نسبت به اهل خانه، نمونه بود. و علاقه خاصي بين آن دو وجود داشت و هيچ‌وقت اهل دعوا و اوقات تلخي نبودند.

(س)- شرايطش پيش مي‌آمد؟

- خيلي کم و اگر هم پيش مي‌آمد، خودداري مي‌کردند و به جهت اينکه آثار حمله وحشيانه عوامل پهلوي در سال 42 تا آخر عمر، مرحوم والده را آزار مي‌داد، شهيد دستغيب گاهي، پرستاري از ايشان را عهده‌دار مي‌شد و نهايت لين و رفق و مدارا را داشت و حتماً هر سال مرحوم والده را به زيارت مي‌فرستاد.

(س)- شما چند خواهر و برادر هستيد؟

- مرحوم ابوي، 6 پسر و 4 دختر داشت که يکي از برادرها در جواني بر اثر تصادف از دنيا رفت و يکي از همشيره‌ها نيز چند ماه پس از شهادت ابوي از دنيا رفت. آنچه من در خاطر دارم، مرحوم ابوي هميشه نسبت به دخترها ملاطفت بيشتري داشت. نسبت به تربيت فرزند خيلي مواظب بود.

(س)- مثلاً چه کار مي‌کردند؟

- يادم هست که از همان کوچکي مرا با خود به مسجد مي‌برد. کمي که بزرگتر شدم، شب‌ها که برمي‌گشتيم از محتواي منبر خود از من سوال مي‌کرد و از آنجا که فرمايشات ايشان نوعاً از خدا و آخرت بود، تاثير زيادي داشت.

(س)- حاج‌آقا ! امام خميني (ره) در پيام خود به مناسبت شهادت آيت‌الله دستغيب از ايشان به معلم اخلاق تعبير کردند. بفرماييد که جنبه‌هاي اخلاقي و رفتاري ايشان چه بود؟

- ايشان هيچ علاقه‌اي به دنيا نداشت. در زماني که به نجف‌اشرف مشرف مي‌شود، با عارف زمان مرحوم آقاي قاضي آشنا مي‌شود و نامه‌هايي از مرحوم آقاي قاضي به مرحوم ابوي موجود است. بعداً هم با مرحوم حاج شيخ محمدجواد انصاري‌همداني آشنا مي شود و ايشان هم لطف فوق‌العاده‌اي راجع به شهيد دستغيب داشت.

(س)- به نظر شما علت اقبال و توجه مردم به شهيد دستغيب چه بود؟

- صدق و اخلاص ايشان، يعني مردم شناخت پيدا کرده بودند که اهل تظاهر، مال و جاه نيست.

مردم، يک عمر از نزديک با ايشان آشنا بودند. ايشان صبح جمعه‌ها جلسه‌اي داشت که جوان‌ها براي شرکت در آن روزشماري مي‌کردند. در اين جلسه اخلاقي از اول که قرآن شروع مي‌شد، حال معنوي خاصي در جلسه حاکم بود. گاهي تمام اتاق‌ها و صحن‌ حياط پر مي‌شد.

اين وعده الهي است که اگر انسان، خدايي باشد، دل‌ها را تسخير مي‌کند مرحوم شهيد دستغيب اين گونه بود.

شما روز شهادت کجا بوديد؟

- مرحوم ابوي در آن روز بعد از اينکه آماده حرکت براي رفتن به سمت محل برگزاري نمازجمعه شد، کليد را به من داد که در اتاق مخصوص ايشان را قفل کنم و اين امر باعث تاخير يک تا دو دقيقه‌اي نسبت به حرکت مرحوم ابوي شد لذا وقتي سر پيچ رسيديم، صداي انفجار بلند شد. البته اول فکر کردم که زلزله آمده و زير آوار هستم، اما بعد از گذشت مدت کوتاهي و فروکش کردن گرد و خاک متوجه عمق فاجعه شدم.

(س)- اين انفجار به چه صورتي طراحي و اعمال شد؟

- يکي از منافقين حدود 10 کيلو TNT به خود بسته بود و طي عمليات انتحاري موجب شهادت مرحوم ابوي شده بود و متاسفانه به دليل تاخير يک تا دو دقيقه‌اي از فيض شهادت محروم شدم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha