حضرت آیت الله سبحانی در نوشتاری راز جاودانگی اسلام را تبیین کردند.
راز جاودانگى شريعت اسلام در دو چيز نهفته است:
الف ـ شريعت اسلام، براى تأمين نياز طبيعى و فطرى بشر به هدايتهاى الهى، كاملترين برنامه را ارائه كرده است، به گونه اى كه بهتر و كاملتر از آن قابل تصور نيست.
در قلمرو احكام عملى نيز يك رشته اصول و كليات جامع و ثابت را بيان نموده كه مى تواند پاسخگوى نيازهاى نو بنو و متنوّع بشر باشد. گواه روشن اين امر آن است كه فقهاى اسلام (بويژه شيعه) در طى چهارده قرن توانسته اند به تمام نيازهاى جوامع اسلامى در زمينه احكام عملى پاسخ گويند، و تاكنون موردى پيش نيامده است كه فقه اسلامى از پاسخ گفتن به آن ناتوان باشد. امور زير در تحقق اين هدف مفيد و مؤثر بوده اند:
حجيّت عقل: اعتبار و حجيت عقل در مواردى كه صلاحيت قضاوت و داورى دارد، يكى از طرق استنباط وظايف بشر در طول زندگى است.
رعايت اهمّ در موارد تزاحم با مهمّ: مى دانيم كه احكام اسلام، ناشى از يك رشته ملاكات واقعى و مصالح و مفاسد ذاتى (يا عارضى) در اشياست كه برخى از آنها را عقل به دست مى آورد و برخى ديگر را شرع بيان مى كند. با شناخت اين ملاكات، طبعاً فقيه مى تواند در موارد تزاحم آنها، اهم را بر مهم ترجيح داده و مشكل را حل كند.
فتح باب اجتهاد: گشوده بودن باب اجتهاد به روى امت اسلامى ـ كه از افتخارات و امتيازات تشيع است خود از عوامل تضمين كننده خاتميت آيين اسلام است، زيرا در پرتو اجتهاد زنده و مستمر، حكم مسائل و حوادث جديد همواره از قواعد كلى اسلامى استنباط مى شود.
احكام ثانويه: در شريعت اسلام علاوه بر احكام اوليه، يك رشته احكام ثانويه وجود دارد كه مى تواند بسيارى از مشكلات را حل كند. فى المثل، در جايى كه تطبيق حكمى بر موردى، مايه عُسر و حَرَج يا زيان و ضرر افرادى گردد (با توجه به شرايطى كه در فقه بيان شده است) اصولى چون قاعده نفى حرج يا لا ضرار مى تواند به توانايى شريعت در شكستن بن بستها و رفع تنگناها كمك نمايد. قرآن كريم مى فرمايد: (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج) (حج/78). رسول گرامى نيز اعلام مى دارد: «لا ضَرَر وَ لا ضِرار». بايد گفت مكتبى كه اين دو قاعده و نظائر آن را دارد، هيچگاه پيروان آن در زندگى به بن بست كشيده نخواهند شد.