حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی بهجتپور، مؤلف این تفسیر در گفتوگو با خبرنگار سرویس علمی و فرهنگی حوزه نیوز، شیوه نگارش، اهداف و نیز سبک این تفسیر و توجه برخی شخصیتهای قرآنی حوزه به این نوع تفسیر را تشریح کرده است.
آنچه میخوانید حاصل گفتوگو به این محقق و پژوهشگر قرآن در مورد تفسیر «همگام با وحی» است.
* در ابتدای گفتگو لطفاً بگویید چه ضرورتی ایجاب کرد شما به فکر نگاشتن تفسیری به نام «همگام با وحی» بیفتید؟
در ابتدا تشکر میکنم از خبرگزاری حوزه و هفته نامه افق، از سالهای دور که توفیق داشتم در مباحث دین شناسانه و حوزوی و مباحث مربوط به نظام سازی و گسترش مفاهیم و رویههای دینی در جامعه مطالعاتی داشته باشم، احساس کردم با وجود تحقیقات گستردهای که اتفاق افتاده است از نظر مفهوم شناسی، توفیقات زیادی داشتهایم، مفاهیمی مانند اینکه؛ توحید به چه معنا است و صفات باری تعالی چیست و نیز نقش باور به توحید در دیگر عقائد چه میباشد؟ اینگونه موارد به طور فراوانی بررسی و ارائه شده است، اما در مباحثی مانند چگونگی موحد بارآوردن، جامعه و تربیت توحیدی، به یک روش واحد و متقنی نرسیدهایم؛ یعنی نمیدانیم چگونه میشود شرک را از انواع بسیار جلی و روشن آن تا شرکهای خفی و اخفای آن به تدریج از جامعه دور کرد؛ نمی دانیم چگونه توحید را از توحید بسیار روشن تا موارد دقیقتر آن در زندگی موحدانه افراد جامعه نهادینه کرد، در مسائل اجتماعی مانند تلاش برای امر به معروف و نهی از منکر؛ تلاش برای گسترش حیا در جامعه؛ تلاش برای گسترش طهارت اموال در جامعه، و... عمدتاً مباحث محتوایی بیان میشود و از جهت نظری، کار نظام مندی صورت نگرفته است و اگر هم صورت گرفته، متکی بر منابع دینی نیست، بلکه بر اساس تجربه و ابتکار عملها محقق شده است لذا به نظر رسید باید در کنار مطالعات «محتوا شناسانه دین» به سمت مطالعات روش شناسی رو بیاوریم و این روش را باید از منبعی گرفت که در آن هیچ خدشهای نباشد.
مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدم در نزول تدریجی قرآن با رویکرد تربیتی در یک روش حکیمانه در جامعه اتفاق افتاده است؛ خدای متعال پیامبر را در بین مردمی فرستاد که در گمراهی آشکار بودند و ظرف مدت 23 سال آیات و سور قرآن نازل میشدند و اینگونه تدریجی به خوبی توانست، جامعه اسلامی و جمعیتی که پایگاه شکل گیری امت اسلامی باشد را فراهم نماید.
در اواخر عمر پیامبر اکرم که سوره فتح نازل شد، آنقدر جامعه رشد کرده بود که " ...يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ...؛ سوره فتح آیه 29" کشاورزان این جامعه دینی از رشدی که این جامعه کرده بود به تعجب افتادند . لذا ما برای کشف روشهای تحول در حوزه تربیت دینی، چارهای جز مطالعه و بررسی این روش نداریم تا در پرتوی این بررسی جامع به «مهندسی تحول دینی» در جامعه نزدیک شویم .
* مؤلفههای این مهندسی چیست ؟
آن چیزی که محدوده نظر ماست، رسیدن به مدل تحول است؛ ، اینکه چگونه از قومی که در گمراهی آشکار بودند جمعیتی شکل گرفت که از این جمعیت با عنوان " یعجب الزراع " یاد میشود «ِ...کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاع لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار...؛ سوره فتح آیه 29» این ساقه چنان رشد کرد و قوی شد که زارعین آن هم تعجب کردند، لذا عمده در این دیدگاه کشف روشها بود و ما برای اینکه روشها را بفهمیم باید سورههای قرآن را به همان نظامی که بر پیامبر اکرم نازل میشد، استخراج و مطالعه میکردیم و باید این مطالعات مستند به یک مبانی نظری قابل قبول میبود، لذا در قدم اول بنا را بر این گذاشتیم مبانی نظری و مجموعه نقطه نظرهایی که در ساختار چنین تفسیری باید مورد توجه قرار بگیرد را مورد توجه قرار بدهیم و این ذهنیت موجب شد به سراغ حل مباحث نظری تفسیر به ترتیب نزول حرکت کنیم و این تفسیر دارای مبانی، روش، اصول و فوائدی است، لذا در ابتدا کتابی با عنوان « اصول تحول فرهنگی با توجه به نزول تدریجی قرآن» توسط دفتر تبلیغات منتشر شد و بعد از آن کتابی تحت عنوان: «تفسیر تنزیلی، مبانی اصول، قواعد و فوائد» نوشته شد و این کتاب توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در دست انتشار است .
* در حقیقت این دو کتاب مقدمه ورود به فهم تفسیر تنزیلی شما است ؟
دقیقاً همینگونه هست، یعنی این دو کتاب لزوم، چهار چوب و مشروعیت این کار را تبیین میکند، اینکه چگونه به جدول ترتیب صدور نزول سورهها برسیم و ارتباط بین سورهها را بیان کنیم، اینکه تکلیف آیههایی که بعدها به سورهها ملحق بشوند را حل کنیم؛ اینکه چرا تا کنون به چنین تفسیری توجه نشده است ؟! اینکه دلائل مشروعیت این نوع تفسیر با توجه به منبع دینی چه میتواند باشد و مباحث نظری از این قبیل مطالبی هستند که باید در آغاز راه حل میشد، تا با ذهنیت سازمان یافته ای وارد عملیات تفسیر شویم . به نظر من این تفسیر نسبت به آن چیزی که باید اتفاق بیفتد یک گام میانه است، تا بستری را فراهم کند که به سوی مهندسی تحول دینی در جوامع انسانی راه بیابیم .
* از دشواریهایی که در عرصه اینگونه تفسیر وجود دارد بگویید ؟
بزرگترین دشواری در ورود به این عرصه این بود که در راهی قدم گذاشتیم کمتر مورد توجه مفسرین و جامعه قرآن پژوه بوده است اگر ذهنیت جامعه قرآنی با کسی هماهنگ نبود، باید زمان نسبتا زیادی را برای قانع کردن جامعه علمی و قرآنی بپیمایید، یکی از گامهای مهم تفسیر به ترتیب نزول توجه به موضوعات است؛ موضوعاتی مانند اینکه توحید چگونه در جامعه نهادینه شود؛ شرک چگونه برچیده شد و... در کنار بحث تفسیر ترتیبی باید تفسیر موضوعی نیز ضمیمه شود و من تصور میکنم، اولین و بزرگترین مانع این کار، پذیرش جامع علمی بود؛ مشکل دومی که در مقابل بود، وجود چند جریان تفسیری به ترتیب نزول بود که مانعی در مقابل این روش تفسیری بودند، نخستین جریان تفسیری روش مستشرقان غربی است، غربیان بر اساس مبانی غلط، موضوعی را تحت عنوان تاریخ نگاری قرآن مطرح و بررسی کرده که هر سوره و آیه چه زمانی نازل شده است؛ به محض اینکه ما کار را شروع کردیم گفتند؛ این کار نوعی کپی برداری و در راستای همان روش غربیان است، این جریان لطمه زیادی به مطالعات قرآنی میزد ایشان با آیات قرآن بازی میکردند و میخواستند نظام قرآن را بر هم بزنند و بر اساس مبانی غلطی راه خویش را میپیمودند؛ آنها به زمان کار داشتند و ما به مفاهیم؛ دغدغه ما این بود که این مفاهیم چگونه پشت سر هم قرار گرفتند، تا این تغییرات در جامعه اتفاق افتادند، اما ایشان میگفتند؛ ما میخواهم بفهمیم این سوره در چه سالی نازل شده است و دلیل و مدرکی هم نداشتند؛ لذا به ادلهای مانند استحسان و تأویلات غلط متوسل میشدند. لذا اولین مسئلهای که سد راه ما بود، این بود که بفهمانیم تفاوت راه ما با ایشان چیست و خود این مسئله وقت گیر بود.
ب) مشکل جدی دیگری که با آن مواجه بودیم این بود که قبلا در بین اهل سنت و برخی شیعیان مسئله تفسیر ترتیبی مطرح شده بود، تفاسیری مانند بیان المعانی؛ الحدیث، معارج التفکر و... به روش تفسیر ترتیبی نوشته شده بود، با دیدن کار تفسیری ایشان این سوال مطرح شد که چه فائده ای در تفسیر به ترتیب نزول است ؟ کار ایشان این بوده است که سورهها را جابجا کرده بودند، اما رابطه معنا داری بین آنها ایجاد نکرده بودند و فائده اینکه این سوره در این قطعه از نزول قرار میگیرد، چیست؛ بیان نشده بود و حال آن که نزول قرآن حکیمانه است و ما باید این حکمتها را بیابیم . کاری که ایشان کرده بودند با دستاوردهای اندکی که داشتند مورد بی مهری بزرگان قرار گرفته بود؛ یعنی میگفتند: اگر تفسیر به ترتیب نزول این است که ایشان بیان کرده است اینگونه تفسیر فائده ندارد، لذا ما باید آنقدر فائده در این تفسیر قرار میدادیم تا معلوم شود، اگر کسی به سمت اینگونه تفسیر میرود علم اضافهای بدست میآورد، علمی که در سبکهای دیگر تفسیری نبوده است؛ لذا این سختیها از این چند ناحیه متوجه ما بود و الحمد لله اصل مطلب مورد قبول جامعه علمی قرار گرفته است؛ البته اما و اگرها همیشه هست و باید این سبک ترمیم و چکش کاری شود .
* نگاه بزرگان به این نوع تفسیر چگونه بوده است ؟
ابتدا این موضوع را با آیت الله معرفت در میان گذاشتم و بیشترین مذاکره در باب این سبک را در محضر ایشان داشتم در اوائل نظرشان این بود که نباید فائده زیادی در این سبک باشد و بعدها که فوائدی از این نوع تفسیر را بیان کردم، گفتند: خوب است، ابتدا مجموعه دستاوردها نوشته شود و سپس شروع به نوشتن تفسیر نمایید، بعد از اینکه توضیح دادیم این دستاوردها جز در پرتو یک دوره کامل تفسیر نگاری صورت نمیگیرد، ایشان اظهار تمایل مینمودند که هر چه زودتر این تفسیر به مرحله نگارش برسد و شاید آخرین جملاتی که ایشان چند روز قبل از رحلتشان بعد از مطالعه بخش اول تفسیر فرمودند این عبارت بود: «من آرزو میکنم هر چه زودتر این تفسیر شما به چاپ برسد و در دست جامعه قرآن پژوه قرار بگیرد»؛ همچنین در شرف یابی محضر مقام معظم رهبری گزارشی از کار را به ایشان دادم و توضیح دادم که ما باید قرآن را دقیقاً در ترتیبی که نازل شده است مطالعه کنیم تا متوجه شویم چگونه این تغییر و تحول بزرگ اتفاق افتاده است و ایشان در آنجا تشویق نمودند که این اتفاق بیفتد و بعداً هم که ایشان مسئله «مهندسی تحول دینی» را مطرح نمودند از اینکه توافق ذهنی بین راه ایشان و مدل ذهنی که ما میتوانیم پیشنهاد کنیم وجود دارد خوشحال شدم در واقع ایشان از جامعه علمی دینی خواستند به مهندسی دینی بپردازند و این تفسیر بیانگر مدل این مهندسی دینی است .
دیداری هم با آیت الله خزعلی صورت گرفت و ایشان بسیار نسبت به این روش مشتاق هستند و معتقدند؛ بهترین راه تفسیر قرآن همین تفسیر به ترتیب نزول است و ایشان این کار را تلقی به قبول کردند و خدمت آیت الله مکارم شیرازی دو جلسه ای مشرف بودم و بخشی از تفسیر را بیان کردم و ایشان هم سئوالاتی داشتند که توضیح دادم و تذکراتی دادند و تشویق نمودند .
در مجموع فضلای قرآن پژوه این تفسیر را تلقی به قبول نمودند و کرسی نظریه پردازی، این رویکرد تفسیری را به عنوان یک سبک مورد قبول قرار داده است .
* از ویژگیهای خاص این تفسیر بگویید ؟
در این تفسیر سورهها را به ترتیب نزول مورد بررسی قرار دادیم، و بر اساس مطالعه مفصلی که در روایات داشتیم توانستیم به جدول متقنی برسیم، ابتداء تفسیر را با سوره علق شروع کردیم و در آغاز هر سوره شناسه ای از سوره معرفی کردهایم و مکی و مدنی بودن و جایگاه آن در ترتیب نزول را بیان کرده ایم و گفته ایم که قبل و بعد از این سوره چه سورهای نازل شده است؛ اگر ادعا شده آیاتی استثنا شده است، یا مثلاً بعدها به این سوره ملحق شده است توضیح داده ایم و نظرمان را گفته ایم و بعد از آن، جایگاه آن را در مصحف و به تعداد آیات آن اشاره کرده و به دنبال آن گزارش اجمالی از این سوره دادهایم و گفتهایم که غرض از این سوره چه بوده است؛ یعنی آن علتی که مجموعه این صد آیه را کنار هم قرار داده چه بوده است ؟! و بر اساس آن مقصود، قسمتهای مختلفی که در این سوره بوده است را در یک نگاه مرتبط با هم بیان کردهایم، مثلاً این سوره به شش قسمت شده است و چطور این سوره اینگونه تقطیع شود که کاملاً در راستای آن غرض قرار بگیرد و در مجلدات دوم و سوم این بخش شفاف تر بیان شده است، بعد از آن اگر روایتی بود مورد قبول ما بود بیان کردهایم و به دنبال آن وارد سوره شده ایم و در بررسی سوره و مباحث ارائه شده، کاملاً رویکرد پرورشی و تربیتی داریم، یعنی قلم به گونهای بر صفحه رانده شده است که جنبههای تربیتی قرآن نشان داده شود؛ در جلد اول صرفاً اظهار نظر خود را بیان کردهایم و در انتهای هر سورهنکتههای روش شناختی را ذکر نمودهایم؛ مثلاً ابتدا توحید ربوبیت را متذکر شدهایم و یا در مباحث توحید ذات گفتهایم که توحید ذات برای چه مسئله معرفتی استفاده شده است و دستاوردهای ربوبیت در کجا نشان داده میشود، از سوره اول که گذشتیم و وارد سوره دوم شدیم به ارتباط بین سورهها توجه شده است و هر کجا رابطه ای به نظر رسیده است را توضیح داده ایم . در کنار همه اینها قائل به مهندسی هستیم در نکتههای مقدمی هر سوره عنوان "گام تحول" بیان شده است. آیه " الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ؛ سوره ابراهیم آیه 1 " را سر لوحه تفسیر قرار داده ایم، ما قرآنی داریم که میخواهد جامعه را از ظلمات به نور تغییر دهد، پس شاهد سه عامل هستیم. نخست، پیامبر. دوم: تغییر فرهنگ جاهلی و تحول به فرهنگ اسلامی و سوم قرآن.
در واقع در گامهای تحول، همیشه نظر مخاطبین را جلب کردهایم که در اینجا قرآن تلاش میکند تغییر ایجاد کند و این بخش گامی برای تغییر، یا تحول یا چالشی اجتماعی بوده است و برای آماده سازی پیامبر، نازل شده است. کلیه محتویات سورهها از یکی از این سه حالت خارج نیست، یا آماده سازی پیامبر در مقابل چالشها است، یا تحول و یا نهادینه کردن ارزشهاست و آیات قرآنی هم در یکی از این سه ضلع بیان شده است؛ دائماً سعی کردهایم این مثلث و مهندسی را نمایش دهیم و گامها و حواشی سورهها را نشان دادهایم، به گونهای که مخاطب با مطالعه کتاب سیر تغییر را بدست میآورد و یاد میگیریم در چالشهای اجتماعی چگونه مقاومت شکسته میشود یا پیامبر (ص) با کسانی که جذب میکرد چگونه با ایشان برخورد میکرد و هدف ما توضیح این قلهها و نکتههاست و این آغاز راه است و باید تکمیل و تایید شود و فعلا سه جلد آن نوشته است و به زودی منتشر میشود و سعی میکنم، سالی یک جلد منتشر شود و فکر میکنم، این تفسیر به حدود بیست جلد برسد.
در کنار این تفسیر؛ تفسیر موضوعی است که بسیار مهم است و باید به آن پرداخته شود؛ چند پایان نامه با همین روش زیر نظر بنده نوشته شد و کلاسهایی با همین موضوع برگزار شده است، موضوعاتی مانند؛ روش نهادیه شدن توحید، روش نهادینه شدن معاد باوری؛ روش نهادینه شدن باور به رسالت انبیا و غیره که با توجه به ترتیب نزول قرآن انجام میدهیم، امیدواریم کار تفسیر موضوعی را با این رویکرد به سامان برسانیم. بخشی از تحول علوم انسانی به این بخش مربوط میشود باید بدانیم، چگونه جامعه را جامعه پذیر کنیم؛ چطور در جامعه ضریب امنیت را بالا ببریم. ما آن کار بزرگ در پی این کار هستیم و فکر میکنم این امر در مهندسی فرهنگی بسیار مفید باشد .
* آیا این کار به صورت گروهی انجام مییاید ؟
فعلا یک جمع هشت نفری هستیم و موسسه تمهید که سابقاً تحت اشراف آیت الله معرفت بود، به بنده واگذار شده است و سعی میکنیم با تلاشی که در موسسه تمهید میشود این جریان را به جمعی از فضلای خوش فکر انتقال دهیم تا این کار به انجام برسد، یک مجموعه معارف موضوعی قرآن به ترتیب نزول لازم داریم و حجم انبوهی از کار در مقابل این سبک صف کشیدهاند و سالها باید وقت صرف شود تابه نتیجه برسیم .
* آیا ترجمه ای هم از این تفسیر منتشر شده است؟
از سودان و فلیپین و چند کشور دیگر تقاضای ترجمه این تفسیر شده است، اما به نظرم رسید بعد از اتمام سورههای مکی این کار صورت گیرد تا در این بین کار هم پختهتر شده و سپس به زبان عربی و انگلیسی ترجمه شود و دلیل این استقبال، سابقهداشتن اهل سنت در نوشتن تفسیر به ترتیب نزول است؛ تا به حال اهل سنت حداقل 4 تفسیر به ترتیب نزول نوشتهاند و جای شیعه در این موضوع خالی بود، خصوصا در بحث نظری که میتوان ادعا کرد شیعه در این زمینه اولین است .