آیت الله العظمی جوادی آملی که وارد محل دیدار شدند، پس از نشستن بر روی صندلی، ابتدا از تشریف فرمایی حاضران ابراز خرسندی کرده و پس از احوال پرسی اجمالی رو به جمعیت کرده و گفتند: آقایان حرفی ، سخنی برای گفتن ندارند؟!
در این لحظات ،نگاهشان به پسر جوان شهید دکتر شهریاری که افتاد با گفتن این جمله که « شهریار زاده حرفی نداری؟!» بغض امانشان نداد. حالا دیگر می شد به وضوح صورت های نمناک حاضران را مشاهده کرد که زیباترین لحظات این دیدار را رقم می زدند و انصافا در این ضیافت زلال اشک و محبت و احساس ، کمتر کسی بود که روح و جانش حاضر نباشد.
... و البته چه کسی است که بتواند رابطه صمیمانه و عاطفی مرجعیت با خانواده معزز شهدا را با قلمش توصیف کند یا از زاویه لنز دوربین ها، به تصویر بکشد!
پس از اتمام سخنان معظم له نیز همسر و فرزند شهید شهریاری در فضایی توام با عاطفه و صمیمیت دقایقی کوتاه با حضرت آیت الله جوادی آملی گپ و گفتی انجام دادند.
در پایان حضرت علامه با در آغوش کشیدن پسر شهید شهریاری، باری دیگر بغضشان ترکید و در فضای یتیم نوازی معنوی، این اشک ها بود که میدان داری می کرد.