به گزارش سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه، معظمله در این خصوص بیان کردهاند؛ آن طوری که مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) از ائمه (علیهم السلام) نقل کرده است هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، چرا؟ مگر در آن چه میبیند؟ الآن ما تمام فخرمان این است که دستمان مثلا به ضریح مطهر سیدالشهدا (علیه السلام) برسد، چه رسد به اینکه ایشان را ببینیم. در وقت مرگ، چهارده معصوم(علیهم السلام) که خود سیدالشهدا یکی از آنهاست به بالین مؤمن میآیند و این کم فخری نیست. این را مرحوم کلینی در کافی که از مهمترین جوامع روایی ماست، نقل کرده که چهاردهمعصوم (علیهم السلام) به بالین انسان وارسته طیّب و طاهر میآیند و اینها را معرفی میکنند که این کیست و آن کیست. فرمود: آنها که دنیا را شناختند خوب زندگی میکنند با دست پر و دوان دوان میروند. گُلی به منزله گل یاس به آنها میدهند. با بو کردن آن، همه تعلقات دنیایی را فراموش میکنند و راحت میشوند.
خطرات تهدیدانگیز
اما چرا ما از مردن میترسیم؟ زیرا تعلقاتمان زیاد است و خطر سنگینی ما را تهدید میکند و آن این است که ما به خیلی از چیزها دل بستیم اول اینکه محبوبها را هنگام مرگ از ما میگیرند. دوم اینکه این محبت میماند و محبت بی محبوب دردآور است و شکنجه آور.
چرا وقتی معتادها را گرفتند دادشان بلند است برای اینکه مواد را از آنها میگیرند. ویژگی اعتیاد در آنها مانده و اعتیاد بی متعلّق درد آور است. سرّ فشار مردن و درد مرگ همین است که انسان چیزهایی که محبوب اوست رها میکند. این محبت میماند،آن گل یاس گونه این محبت را از بین میبرد. گویا انسان اصلا در عالم زندگی نمی کرد،فرزندی نداشت، خانهای نداشت، .....
پاسدار اسلام شماره 363