بزرگ مردی به نام علامه امینی(ره) که عمر پربرکت خویش را در راه نشر معارف اهل بیت(ع) مصروف نمود.
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستارهای در شهر تبریز، در خانهای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده را سرشار از شادی و شعف نمود.
فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینهاش سرشار از عشق اهلبیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیهالسلام، شمیم روح افزای ولایت را پراكنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.
كودكی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلكه او از همان كودكی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان میداد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درك مسائل دینی، همه نگاهها را به خویش جلب كرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمیگذاشت تا او مانند دیگر كودكان باشد. هر كس در كودكی او را درك میكرد، از تیزهوشی وی خبر میداد.
خانوده مذهبی و علاقهمند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده كردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
پدر؛ ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازهای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. در كنار اینها، عبدالحسین به كتابهای حدیثی و اعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ولی با این همه، «قرآن و نهجالبلاغه دو كتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بود.»
علامه در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند.
علامه در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و برای مدت کوتاهی در آنجا ماندگار شد. اوقات ایشان در آن ایام به تدریس و تحقیق مصروف گردید و در آن زمان بود که کتاب نفیس تفسیر فاتحة الکتاب توسط ایشان به نگارش درآمد.
علامه امینی(ره) که عشق امیرالمومنین علی علیه السلام در جانش شعلهور بود، بیش از این در فراق از حضرتش تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف شد.
در نجف ضمن تحقیق و مطالعه فراوان در مجالس اساتید برجسته و مراجع تقلید آن روزگار به استمرار حاضر میشدند و در ضمن آن بود که از جهت علمی و تقوا به مرتبه والای اجتهاد نائل گردیده و همچنین از علما و مجتهدین بزرگ آن عصر اجازه روایت نیز دریافت داشتند. بعضی از مشایخ روایت ایشان عبارتند از:
آیة الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، آیة الله شیخ علی اصغر ملکی تبریزی، آیة الله شیخ محمد محسن (آقا بزرگ) تهرانی.
علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه میگذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه برمیگرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحبنظر بودند.
توکل و انقطاع علامه امینی از غیر، زبانزد عام و خاص بود. علامه هرگاه با مشکلی مواجه میشدند متوسل به اهلبیت، خصوصا امیرالمومنین علی علیه السلام میشدند.
تلاش بیوفقه علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی ایشان شده که منجر به بیماری و زمینگیر شدنشان در دو سال آخر عمر ایشان شد. خستگیها و تحمل رنجهای علامه امینی در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهلبیت علیهم السلام در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349ه. ش (28 ربیع الثانی 1390ه .ق) به پایان رسید و صاحب الغدیر، آن پیر فرزانه و پر مایه، پس از 68 سال تلاش و كوشش، به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال كوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید. او رفت اما الغدیر وی چراغ خانه دلهای با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد.
باری؛ واژه «عشق» گرچه در لفظ کوتاه و کم هجا، اما در سنگلاخ زندگی و تنفس صبح رویش و رهایی، بس خطیر و گرانبهاست.
و شکی نیست که اگر بنا باشد در عالم خاک به دنبال نشانه های عاشقی و نمادهای دلدادگی و اسطوره های آزادگی و مجاهدان راه رهایی بگردیم، از نام آوران و برجستگانشان، علامه شیخ عبدالحسین امینی است صاحب کتاب شریف و سترگ و شگرف «الغدیر».
زندگی سراسر هجرت و نورانیت او در شناخت و تألیف و تصنیف شرح شرافت امیرالمومنین(ع) و به نوشتار درآوردن مراتب مظلومیت و در عین حال سطوت و عظمت آن شهسوار آفرینش، گویا و جویای عمیق ترین و والاترین مراتب عشق بازی است.
علامه امینی که عشق علی او را در دریای بی کرانه خود غرقه کرده بود عمر خویش را برای به تألیف درآوردن کتابی در بازنمایی هستی مستی فزای حقیقت غدیر مصروف کرد و در و گهر تابناک و نابی همچون «الغدیر» را به جهان ارزانی داشت.
او که در جوار حرم امن علوی سکنی گزید و بر خوان پرکرامت حقیقت مصطفوی بار یافت و از ملجأ و مأمن دل خویش یعنی بارگاه ملکوتی مولای شیعیان روزی گرفت و صحیفه شریفه ای را قلم رنجه کرد که حاصل طبع سلیم و رنج عظیم او در قدم رنجه هایی بود که به خاطر این مصحف برداشت و اقصی نقاط عالم را به امید یافتن دردانه های حقیقت علوی طی طریق کرد و در این راه هرگز شک و حستگی به دل راه نداد و از پای ننشست.
در سفر و بی حضر، حذر از رفاه و آرامش و غرقه در دریای متلاطم عشق؛ این بود شرح شگفت روزگار مردی از تبار راسخون عالم و خلصون خاتم.
هر راوی و هر شاعر، هر نشانه و هر رهیافت، هر زمان و هر مکان؛ بی تاب یار و بیقرار دلدار. از آفریقا تا آسیا و هند و عراق و سوریه و...
از این سو به آنسو...تنها نشانه ای از علی اعلی کافی بود تا امین سّر یار، رهسپار آن دیار شود و در جمع آوری و تصنیف کامل و جامع و مانع مصحف اعظمش، هیچ خللی به دل راه ندهد و هیچ ترسی به دیده.
آه از عشق و پاکبازی عشاق بی دل! آه؛ بزرگا مردا که تو بودی! ای علامه امین و امین ستون دین؛ دلداده امیرالمومنین!
قرآن وسنت و سند شناسی و نقد روایت و تشخیص و تمییز سره از ناسره و همه در منظومه هالهای از عشق دلدار در کتاب عظیم «الغدیر» شکل گرفت و شمایلی شد برای آبرویی شیعه.
از سال 1320 قمری که طفلی به نام «عبدالحسین» در تبریز چشم به جهان گشود تا ظهر زهیر دوازده تیر 1349 خورشیدی که دیده بربست و به وصال یار رسید، دوران پرشکوه و پررنج مردی بود که بعد از اتمام «الغدیر» تنها آرزویش این بود که؛
« بروم بر سر کوهی و دل غاری و تا آخر عمر بر مظلومیت مولایم علی بگریم»
رحمت خدا بر او و زنده بام نام و پر رهرو باد راهش
محمد رضا محقق