سوره مباركه یس آیه ۱۱
إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَریمٍ (۱۱(
تو فقط كسی را انذار میكنی كه از این یادآوری (الهی) پیروی كند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین كسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!
* ماه رمضان بهترین فرصت انس با یاد خداوند
ماه رمضان، ماه مباركى است. بركات رمضان، از خودِ آحاد و افراد مسلمانى كه مىخواهند در ضیافت الهى در این ماه وارد شوند، شروع مىشود؛ از دلها شروع مىشود. اوّلین حقیقتى كه تحت تأثیر بركات این ماه قرار مىگیرد، دل و جان مؤمنین و روزهداران و وارد شوندگان به عتبه مقدّس و مبارك این ماه است. از طرفى روزه این ماه، از طرفى تلاوت قرآن در این ماه و از طرفى اُنس با ادعیهاى كه در این ماه وارد شده است، انسان را در معرض یك تزكیه و تهذیب و تصفیه باطنى قرار مىدهد و ما همه به این تصفیه احتیاج داریم.
ماه رمضان فرصت عروج معنوى است. همیشه فرصت هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همینطور است. ایام دیگر سال هم براى انسانهایى كه اهل ذكر و توجّهند، همینطور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّكر» (۱) پیروى از ذكر - یعنى به یاد آوردن و توجّه كردن - مایهى نجات جان بشر است. در همهى ایام سال، در همهى شبها، در نیمهشبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهاى پُرمغز و عمیق و این لحن عاشقانهاى كه در این دعاها هست - بخصوص ادعیّهى صحیفهى مباركهى سجّادیه - مىشود این تسویهى باطن را به وجود آورد؛ ولى ماه رمضان یك فرصت استثنایى است. لیالى و ایام این ماه، هر ساعت و هر دقیقهاش براى انسان - بخصوص براى جوانان - یك فرصت است. (۲(
*مهمترین مظهر قدردانی جوانی
گاهى كه گفته مىشود جوانى را قدر بدانید، ذهن به راههاى دیگر مىرود. مهمترین مظهر قدردانى از جوانى همین است كه از این صفا و نورانیّت و از این ناآلودگى و پیراستگىِ طبیعىِ انسان جوان استفاده كنید و خود را در زمینههاى تزكیه و اخلاق پیش ببرید. این انشاءاللَّه ذخیرهى همهى زندگى شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نكته است: ذكر و توبه. ذكر یعنى یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسؤولیت، غفلت از هنگام حسّاسِ مواجهه با مأموران الهى در عالم ملكوت - عالم بعد از عبور از جسمانیّت - و محاسبهى بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینكننده است. اینطور نبوده كه فقط به ما بگویند به قیامت معتقد باشید، براى اینكه اعتقادى مثل اعتقاد علمى داشته باشید؛ نه. براى اینكه این اعتقاد در زندگى و حركت و تصمیمگیرى ما تأثیر بگذارد، این یاد را در خودتان حفظ كنید «انّما تنذر من اتّبع الذّكر»؛ انذار پیغمبر و انذار الهى هم مفید به حال كسانى است كه به دنبال یاد هستند و خود را از غفلت دور نگه مىدارند.(۳(
*قدم اول اصلاح و تكامل اجتماعی
كسى كه این تذكّر را در خود بهوجود آورد و از آن پیروى كند، بعد از آن زمان، قابل انذار، اصلاح، ارشاد، تكامل و مبارزه در راه هدفهاى اجتماعى است. این، قدم اوّل است. بشر، وقتى از معنویّت غافل شد، همه درهاى اصلاح و صلاح به روى او بسته مىشود. امروز به دنیاى مادّى نگاه كنید! امروز آنچه كه در دنیاى مادّى، مىتواند كلید همه اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است كه انسانها به خود آیند، متذكّر شوند، هدف خلقت را از وراى این ظواهر مادّى جستجو كنند و در وراى این ظواهر مادّى زندگى، كه همین خور و خواب، شهوات، قدرت، مالپرستى و این چیزهاست، دنبال حقیقتى بگردند. ریشه فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقىِ عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگى و حیات انسان، این است: متوجه یك مبدأ و تكلیف بودن. منتظر یك الهام بودن. گوش به فرمان یك مبدأ حاكم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این، اصل قضیه است؛ كه باز تعبیر دیگر قرآنى، همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب.» (۴) در این ظواهرِ مادّىِ زندگى غرق نمىشوند. زندگى را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانى، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمىكنند. این، اوّلین هدیه بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ كه آنها را متذكّر كند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب.(۵(
در قرآنجاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذكر شده، مثلاً در یك جا، «و خشی الرحمان بالغیب» (۶) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه كه پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلكه مشهود به حواس، آنچه را كه شما آن را لمس میكنید و در مقابل شماست، كه زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسكوپ مثلاً كیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میكروسكوپ شما میآید: آنچه كه شما میبینید آنچه كه شما میشنوید، آنچه كه شما حس میكنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد، وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلكه وجود در نواحی و مناطقی كه احساس آدمی قادر به درك آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است.(۷)
پینوشت:
۱) یس: ۱۱
۲) بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 1376/3/10
۳) بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی 1382/02/22
۴) بقره: ۳
۵) بیانات در دیدار كارگزاران نظام 1374/09/29
۶) یس: ۱۱
۷) بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره 1370/.7/27