چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024

تقوا قدرت اراده و شخصيت معنوى داشتن و مالك حوزه وجود خود بودن است، مانند سوار ماهرى كه بر اسب تربيت شده‏اى سوار است و با قدرت و تسلّط كامل، آن اسب را در جهتى كه خود انتخاب كرده مى‏راند.

به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبر گزاری حوزه حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان با استناد به فقراتی از نهج البلاغه به تبین تقوی در کلام امیر المومنین ع پرداخته است که در ذیل تقدیم می شود.

«نهج البلاغه» تقوا را به عنوان يك نيروى معنوى و روحى كه بر اثر ممارست و تمرين پديد مى‏آيد و به نوبه خود آثار و لوازم و نتايجى دارد و پرهيز از گناه را سهل و آسان مى‏نمايد، طرح و عنوان كرده است:

ذِمَّتى بِما أقُولُ رَهينَةٌ و أنَا بِهِ زَعيمٌ، إنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوى‏ عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ.

عهده‏ام در گرو درستى سخنم قرار دارد، و نسبت به آن ضامن و پاى‏بندم.

كسى كه عبرت‏هاى روزگار كيفرهاى پيش رويش را بر او آشكار كند، تقوا او را از افتادن در اشتباهات مانع گردد.

تا آنجا كه مى‏فرمايد:

ألا وإنَّ الْخَطايا خَيْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْها أهْلُها وَخُلِعَتْ لُجُمُها فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ. ألا وَإنَّ التَّقْوى‏ مَطايا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْها أهْلُها وَاعْطُوا أزِمَّتَها فَأَورَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ. «2»

بدانيد خطاها اسبان سركشند، كه افسار گسيخته سواره‏هاى خود را به پيش مى‏برند تا به جهنّم وارد كنند. آگاه باشيد كه تقوا مركب‏هاى راهوارند كه مهارشان به دست سواره‏هاى آنها سپرده شده، در نتيجه آنان را وارد بهشت مى‏نمايند.

در اين خطبه تقوا به عنوان يك حالت روحى و معنوى كه اثرش، ضبط و مالكيت نفس است ذكر شده است.

اين خطبه مى‏گويد: لازمه بى‏تقوايى و مطيع هواى نفس بودن ضعف و زبونى و بى شخصيت بودن در برابر محرّكات شهوانى و هواهاى نفسانى است. انسان در آن حالت مانند سوار زبونى است كه از خود اراده و اختيارى ندارد و اين مركب است كه به هر جا كه دلخواهش هست مى‏رود.

لازمه تقوا قدرت اراده و شخصيت معنوى داشتن و مالك حوزه وجود خود بودن است، مانند سوار ماهرى كه بر اسب تربيت شده‏اى سوار است و با قدرت و تسلّط كامل، آن اسب را در جهتى كه خود انتخاب كرده مى‏راند و اسب در كمال سهولت اطاعت مى‏كند.

إنَّ تَقْوَى اللّهِ حَمَتْ أوْلِياءَ اللّهِ مَحارِمَهُ، وَألْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخافَتَهُ، حَتّى‏ أسْهَرَتْ لَيالِيَهُمْ وَأَظْمَأَتْ هواجِرَهُمْ. «3»

بندگان خدا، تقواى الهى اولياى خدا را از دچار شدن به حرامها بازداشت، و دلهايشان را ملازم ترس از خدا كرد، تا جايى كه آنان‏را به شب‏زنده‏دارى واداشت، و در گرماى روز موفق به روزه نمود.

در اين جا على عليه السلام تصريح مى‏كند كه تقوا چيزى است كه پرهيز از محرمات الهى و همچنين ترس از خدا از لوازم و آثار آن است.

فَإنَّ التَّقْوى‏ فِى الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ، و فى غَدٍ الطَّريقُ إلَى الْجَنَّةِ. «4»

همانا تقوا در امروز دنيا براى انسان به منزله يك حصار و به منزله يك سپر است، و در فرداى آخرت راه به سوى بهشت است. «5» آرى، بر اساس معارف اسلاميه به خصوص منابعى چون‏ «قرآن مجيد» و «نهج البلاغه» و «صحيفه سجّاديه» و كتب معتبر روايى، آنچه بين انسان و بين نقمت، حجاب و حايل است و آنچه آدمى را از خزى دنيا و عذاب آخرت كه همان نقمت است حفظ مى‏نمايد، پس از ايمان به حق و آخرت، عمل به دستورهاى الهى و به خصوص مراعات تقواست.

تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد چهارم 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha