جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

در روز عاشورا امام حسین‌(ع) خطبه‌ای برای لشکریان عبیدالله خواندند و دشمنان را به رعایت حق و پذیرفتن خدا دعوت کردند.

خبرگزاری حوزه/ بی‌گمان کربلا و عاشورا صحنه حضور شر مطلق و خیر مطلق و تقابل همیشگی آنها است خیر با تمام قامت و شر نیز باتمام زشتی و پلشتی خود پا به‌آوردگاهی گذاشتند که تا ابد لکه ننگی بر دامن فزون‌خواهی آنان خواهد بود که سرمست قدرت شدند و خدا را از یاد بردند.

«ولعن‌الله شمرا»«فرازی از زیارت عاشورا»

 

* شمر که بود؟

شمر از افراد پرخاشگر و سست ایمانی بود که در لشکر حضرت علی‌(ع) حضور داشت در جنگ صفین ضربه‌ای از سپاه شام خورد و مجروح شد و بعد از آن به گروه خوارج پیوست.

پس از این‌که عبیدالله فرمانروایی کوفه را بر عهده گرفت، شمر یکی از ملازمان وی شد هنگامی که به عبیدالله پیشنهاد گردید که امام حسین‌(ع) را به یکی از شهرهای مرزی مملکت اسلامی تبعید کند و از کشتن ایشان و فرزندان و اصحاب ایشان صرف نظر نماید، شمر اولین کسی بود که لب به اعتراض گشود و گفت: اگر همین الان که امام حسین‌(ع) در محاصره قرار دارند، در مورد ایشان تصمیم‌ نگیری، دیگر نمی‌توانی بر آنها چیره گردی اگر امام حسین‌(ع) و اصحابش را به منطقه‌ای دور دست تبعید کنی، در آنجا به تقویت نیرو پرداخته و علیه تو قیام خواهند کرد، سخن شمر در عبیدالله اثر کرد شمر مامور شد تا به نزد عمربن‌سعد رفته و از او بخواهد تا هر چه زودتر کار را یکسره کند و اگر ابن سعد در این کار کوتاهی نمود او را به قتل رسانده و فرماندهی لشکر را بر عهده گیرد عمر سعد فرمان عبیدالله را پذیرفت و شمر را به فرماندهی پیاده نظام منصوب کرد.

 

* خطبه امام حسین (ع) در عاشورا

در روز عاشورا امام حسین‌(ع) خطبه‌ای برای لشکریان عبیدالله خواندند و دشمنان را به رعایت حق و پذیرفتن خدا دعوت کردند.

پس از آن امام حسین‌(ع) ارتباط خود را با پیامبر‌(ص) حضرت فاطمه‌(س)‌، حضرت علی‌(ع)، حضرت حمزه، حضرت جعفر طیار و ... بیان داشتند و از لشگریان خواستند تا دست از خون‌ریزی بردارند.

 

* سخنان بی شرمانه شمر

شمر که احساس کرد، صحبت‌های امام حسین‌(ع) ممکن است در لشگریان اثر بگذارد، خطبه حضرت را قطع کرد و جملاتی بر زبان راند که کفر و نقاق او را آشکار می‌کند شمر در صحبت‌های خود گفت:‌ اگر چنین است که تو می‌گویی، پس بدان که من هرگز خدای را با عقیده راسخ عبادت نکرده‌ام.

پس از آنکه تیرهای دشمن دین بر بدن پاک زاده رسول‌(ص) اصابت کرد و ایشان بر زمین افتادند شمر فریاد زد منتظر چه هستید، او را بکشید لشگریان بر امام حسین(ع)‌ حمله کردند، ولی کسی جرات کشتن امام حسین‌(ع) را نداشت برخی از مورخین نوشته‌اند شمر روی سینه امام ‌(ع) نشست و محاسن آن بزرگوار را گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند امام به او گفتند: آیا می‌دانی چه کسی را می‌کشی؟ شمر جواب داد: آری تو فرزند علی و زهرایی و جدت محمد مصطفی است ولی من از کشتن تو باکی ندارم.

 

* بیان شهادت امام حسین (ع) در زیارت ناحیه مقدسه

امام زمان‌(عج) در زیارت ناحیه مقدسه این مصیب عظمی را این چنین شرح می‌دهند: وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِك َ ، قابِضٌ عَلى شَيْبَتِك َ بِيَدِهِ ، ذابِـحٌ لَك َ بِمُهَنَّدِهِ.

شمر بر روی سینه حضرت نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه او نشانده بود و از خون گلویت سیراب می‌کرد با دست پلیدش محاسن شریف ترا گرفته و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد.

بعد از این‌که مختار ثقفی برای خونخواهی اباعبدالله‌(ع) قیام کرد، شمر از کوفه فرار کرد تا اینکه سپاهیان مختار او را در قریه‌ای محاصره کردند.

یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند تا اینکه شخصی به نام ابن ابی‌الکنود به زندگی سراسر ننگین و پلید او خاتمه داد.

منبع: زیارت عاشورا و آثار شگفت، سید علی ابطحی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha