به گزارش سرویس بین الملل خبرگزری حوزه، حجتالاسلام والمسلین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران از سخنرانان هشتمین همایش بینالمللی گفتگوی ادیان اسلام و مسیحیت بود که در واتیکان برگزار شد. این دانش آموخته حوزه علمیه قم، مقاله خود را با عنوان حقیقت عدالت از دیدگاه اسلام در این همایش ارائه کرد که متن سخنرانی به شرح ذیل است:
«بسم الله الرحمن الرحیم خدای سبحان را شاکرم که توقیق داد تا در جمع شما دانشمندان و عالیجنابان درباره حقیقت عدالت در اسلام سخن بگویم. این گفتگوها میتواند فهم ما را نسبت به یکدیگر نزدیکتر کند و انشاءالله کمکی برای تحقق عدالت در جهان باشد؛ عدالتی که بیش از گذشته بدان نیازمندیم. مقاله بنده مفصل است ولی چون فرصت کم است خلاصهای از آن را در سه محور ارایه میکنم. محور اول: عدالت در قرآن کریم و سخنان پیشوایان اسلام، محور دوم: عدالت از دیدگاه دو شخصیت متفکر اسلامی، یعنی فارابی و شهید صدر و محور سوم: پاسخ به سئوال مهمی است.
* عدالت در قرآن و سخنان پیشوایان اسلام
محور اول: عدالت در قرآن و سخنان پیشوایان اسلام: خدای سبحان در قرآن کریم، همه انسانها را به عدل و احسان دعوت کرده است. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَانِ و هدف برانگیخن پیامبران را عدالت معرفی میکند. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَبَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»؛ آیات قرآن، گستره عدالت را وسیع دانسته و عدالت فردی و اخلاقی، خانوادگی، عدالت با دشمنان، عدالت در قضاوت، عدالت در صلح و سازش میان گروههای متخاصم، عدالت در گفتار و شهادت دادن و عدالت در معاملات را شامل میشود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: برترین اعمال، انصاف دادن نسبت به مردم و تساوی با برادر دينى و ياد خداى عز و جل در هر حال است. امام علی(ع)، نیز ملاک سیاست و خیر سیاست را عدالت معرفی میکند.
امام صادق(ع) میفرماید: خداى عز و جل به آدم (ع) وحى فرمود: من تمام سخن را در چهار كلمه برايت جمع میكنم: عرض كرد پروردگارا آنها چيست؟ فرمود: يكى از آن «من» است و يكى از آن «تو» و يكى میان «من و تو» و يكى میان تو و مردم. عرض كرد: آنها را بيان فرما تا بفهمم، فرمود: اما آنچه از آن من است، اين است كه مرا عبادت كنى و چيزى را شريكم نسازى، و اما آنچه از آن تو است؛ اين است كه پاداش عمل تو را بدهم زمانى كه از همه وقت بدان نيازمندترى. و اما آنچه میان من و تو است دعا كردن تو و اجابت من است. و اما آنچه میان تو و مردم است، اين است كه براى مردم بپسندى آنچه براى خود میپسندى و براى آنها نخواهى آنچه براى خود نخواهى.
* نگاهی کاربردی به مقوله عدالت
بررسی آیات قرآن و روایات پیشوایان اسلام نشان میدهد که حقيقت عدالت عبارت است از: قرار دادن هر چيزي در جايگاه شايسته و مناسب خود. این معنای انتزاعی در متون دینی اسلام به صورت معانی کاربردی هم بکار رفته است که به اختصار عبارتند از:
1- رعايت تساوي و يا تعادل در پرداخت ديون و كفارات و غرامتها و هرگونه حق مادي و معنوي كه بر عهده كسي است.
2- رعايت حقوق مردم و ساير مخلوقات الهي بر اساس آنچه كه خداوند معين فرموده است.
3- حاكم كردن قوانين الهي بر روي زمين و صدور حكم و قضاوت بر مبناي آن.
4- سخن گفتن و نوشتن و شهادت دادن بر طبق حق و واقع.
5- صلح دادن و آشتي دادن بين انسانها و يا گروهها در جامعه در چارچوب قوانين الهي.
6- عدم پيروي از هواي نفس و تسليم فرامين الهي شدن براي برپايي عدل و انصاف در روي زمين
پس عدالت و قسط در اسلام، معنای وسیعی دارد و شامل عدالت الهی در تکوین و تشریع و عدالت بشری در عرصه فردی و اجتماعی میشود و عرصه اجتماعی نیز در بردارنده عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی، عدالت قضایی و عدالت فرهنگی است.
* عدالت از دیدگاه متفکران اسلامی
محور دوم: عدالت از دیدگاه فارابی و شهید صدر است. متفکران اسلامی، مانند: فارابی، ابنسنیا، غزالی، خواجه نصیرالدینطوسی، ابنخلدون، علامه طباطبایی، استاد مطهری و شهید صدر و دیگران، به تعریف انتزاعی و انضمامی عدالت و اقسام آن پرداختند. متفکران گذشته و معاصر اسلامی در تعاریفشان از عدالت به اندیشه عدالت از دیدگاه متفکران غربی مانند: افلاطون، ارسطو، سنت توماس، هیوم، کانت، مارکس، رالز، نوزیک، مکینتایر توجه داشتند.
تعریف انتزاعی متفکران اسلامی از عدالت، عبارت از اعطای حق به افراد محق و قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایستهاش است. معلم دوم، فارابی و آیت الله سید محمدباقر صدر به بیان معانی کاربردی عدالت نیز پرداختهاند.
فارابی در باره معانی کاربردی عدالت به 1: نظم و انتظام، ، 2: رعايت فضايل اخلاقي در بين مردم، 3: اعطاي حق بر مبناي شایستگی، 4: تحقق مدينه فاضله، 5: ميانهروي و پرهيز از افراط و تفريط، 6: توزيع منافع مشترك بر اساس شایستگی و كارآمدي، اشاره میکند. وی به دو گونه از عدالت اجتماعی یعنی عدالت توزیعی و عدالت اجرایی اشاره میکند. عدالت توزیعی، به معنای بهرهمندی شهروندان از منافع مشترک اجتماعی و عدالت اجرایی، ضامن اجرای عدالت توزیعی است.
* طرح شهید صدر برای تحقق عدالت اجتماعی در جامعه
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر با استفاده از مبانی انسانشناختی و دینشناختی به تبیین عدالت پرداخته است. وی معتقد است که انسان، خليفه الهی است و مسئوليت تحقق خلافت و جانشيني سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از سوي خداوند را در زمين بر عهده دارد و بشر برای تحقق عدالت به قانون و شریعت محتاج است و از طرف دیگر، قانون از هر کجا که باشد؛ از عقل بشری یا از شریعت آسمانی، باید متوجه عدالت اجتماعی باشد. تحقق عدالت اجتماعی، بدون انسانهای عادل محقق نمیشود؛ پرورش و تهذيب نفوس آدميان، به گونهاي كه اسير قدرت و ثروت نشوند؛ راه تحقق عدالت اجتماعي است. بیشک، سازمان سیاسی و حکومت نیز ابزار تحقق عدالت است. يكي از مهمترين طرحهاي شهيد صدر براي تحقق عدالت اجتماعي در جامعه، پيدايش و رواج فرهنگي استكه در آن اخلاق فايدهگرايي و منفعتطلبي شخصي نفي ميشود و عموميتگرايي و ايثار جايگزين آن ميگردد.
* سه رکن اساسی برای عدالت اجتماعی از نگاه شهید صدر
شهید صدر، سه ركن اساسي برای عدالت اجتماعي را 1- مسئولیت عمومي، 2- برابری اجتماعي و 3- تأمين معیشت اجتماعي دانسته است.
پس بحث از حقیقت عدالت از دیدگاه متفکران اسلامی، مبتنی بر نوعی انسانشناسی است. انسان معتقد به جبر فلسفی یا جبر اجتماعی، تعریفی از عدالت را میسازد و انسان معتقد به اختیار و اراده، تعریف دیگر را؛ انسان فردگرا، نوعی از عدالت را و انسان جامعه گرا، نوعی دیگر از عدالت را ارایه میکند. متفکران اسلامی با توجه به اراده انسان، البته اراده در طول اراده الهی، به حقوق فرد و جامعه توجه داشته و عدالت را در عرصه فردی و اجتماعی بیان میکنند.
* تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)
محور سوم: پرسش و پاسخ: اگر قرار باشد برای تحقق معانی کاربردی عدالت و تحقق حقوق که گوهر عدالت است؛ به ادیان و شرایع دینی مراجعه کنیم؛ با توجه به اختلاف ادیان و شرایع دینی، گرفتار اختلاف در تعریف کاربردی عدالت میشویم. حال، چه باید کرد؟ پاسخ این پرسش چیست؟ بنده در پاسخ به این پرسش، آیهای از قرآن و کلامی از امام علی(ع) را استفاده میکنم:
یکم: مشترکات ادیان: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ(آل عمران/64) بگو: «اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را- غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد.» هر گاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!»
دوم: بهرهگیری از عقل: امام علي (عليه السلام) به دو پرسش عاقل كيست؟ و عدالت چيست؟ پاسخ یکسانی ميدهند: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»؛ عدالت، كارها را در جايي كه بايد باشد مينهد. «وَ قِيلَ لَهُ: صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ. فَقَالَ: هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ. فَقِيلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ. فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ»؛ از ايشان درخواست شد؛ خردمند را براي ما وصف كن. فرمودند: خردمند آن است كه هر چيزي را به جاي خود نهد. گفتند نادان را براي ما وصف كن. فرمودند: وصف كردم. يعني نادان آن است كه هر چيز را در جاي كه بايد باشد، ننهد. پس میتوان جامعه عادلانه را جامعه عاقلانه دانست. پس عقل مشترک و آموزههای مشترک ادیان میتوانند حقیقت کاربردی عدالت را ارایه کنند.»