چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024

اولین کتاب خود را با نام "الحسنی فی النحو" در 12 سالگی به رشته تحریر در آوردم و در همان ایام نوشته‌های من را دیگران استفاده می‌کردند، چون واضح و روان می‌نوشتم.

آنچه در ذیل می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی خبرگزاری حوزه با حجت‌الاسلام‌ والمسلمین حسین دریاب نجفی است  که دو حوزه بزرگ نجف و قم را تجربه کرده است، با وجود کهولت سن هنوز هم می‌نویسد، در حال تالیف یک تفسیر 30 جلدی است، استاد دریاب تالیفات متعددی را در کارنامه علمی خود دارد و خاطرات شنیدنی از دوران تلمذ در محضر امام خمینی و دیگر بزرگان حوزه را در این گفت‌وگو بیان کرده است.

با سلام و تشکر معرفی اجمالی از خود داشته باشید ؟

اینجانب حسین دریاب متولد 1320 در شهر مقدس نجف به دنیا آمدم از سن شش ؛ هفت سالگی مشغول تحصیل علم شدم ، چون پدرم – مرحوم شیح حسن واعظ دریاب نجفی -  روحانی بود نزد او  و دیگر اساتید مقدمات علوم را آموختم  و اساتید زیادی دیدم و زمانی که به سن 17-18 سالگی رسیدم سطح را تمام کردم و در دروس خارج فقه و اصول به صورت خصوصی و عمومی شرکت می کردم و از بزرگانی چون آیات عظام امام خمینی ؛ سید محسن حکیم ، سید ابوالقاسم  خویی ، آیت الله شاهرودی ؛ سید محمد تقی اراکی ؛ سید جعفر مرعشی و..... دیگر بزرگان حوزه نجف سالها بهره علمی و معنوی برده ام و زمانی که به ایران و حوزه علمیه قم آمدم دیگر نیازی به استاد نداشتم .

بین حوزه نجف و قم چه تفاوتی احساس می‌کردید؟

 در نجف ما حق تبلیغ نداشتیم و فقط درس می خواندیم  و شیوه اجتهاد را در پیش می گرفتند، اما در ایران تبلیغ و درس توامان بودند .

اولین کتاب خود را در چه سالی تالیف نمودید ؟

اولین کتاب خود را با نام "الحسنی فی النحو" در 12 سالگی به رشته تحریر در آوردم   و در همان ایام نوشته های من را دیگران استفاده می کردند، چون واضح و روان می نوشتم مهم این است که سعی ما بر این بود عمر را به بطلات نگذرانیم .

مهمترین تالیفات خود را کدام کتاب می دانید ؟

از همه کتاب های من مهمتر کتاب "فوارق الالفاظ المتشابهة بین الالفاظ الحقیقة و الالفاظ المستعملة فی القرآن الکریم علی اضواء الکتب اللغویة " می باشد چرا که یک ابتکار علمی جداگانه است ، یک باب علم جداگانه ای بروی اهل تحقیق باز می شود ؛ کتاب فوارق ابن هلال عسکری فقط به ثلاثی مجرد و مزید پرداخته است و بحث او کلامی نیست، اما در اینجا ما کلامی بحث کرده ایم، مثلا تفاوت «مودت» و «محبت» را بیان کرده ایم و اهل سنت با این کتاب بسیار دشمنی می کنند، چرا که این کتاب با استدلال‌ها و ارائه دلیل،‌عقاید و اندیشه‌های نادرست آنان را زیر سوال می‌برد.

البته من علمی بحث کرده ام و اهل دشنام نیستم، حتی در نوشته های خود به فخر رازی اعتراض می کنم که چرا به زمخشری توهین می کند چرا که فخر رازی، جبری مذهب و زمخشری معتزلی است ، مثلا زمخشری در عدالت «قائم بالقسط» سخنی گفته و فخر رازی که نتوانسته است جواب او را بدهد به او دشنام علمی می دهد، ولی من در جواب او گفته ام :اگر دلیل نداری چرا بد و  بیراه می گویی و اگر دلیل داری دلیل بیاور .خدا با این عظمت خطاب به مشرکین می گوید : دلیل بیاورید «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين، سوره بقره آیه 111» منطق اسلامی ما فحش و بد و بیراه ندارد، بحث هایی اساسی بین تفسیر و تاویل است و خیلی از مفسران آنها را تمییز نداده اند به نظر من سوره "و العصر " را آنچنان که باید تفسیر نکردند، بلکه آنچه گفته اند بیشتر  تاویل بوده است، خدا رحمت کند علامه طباطبایی را من شیوه ام را از ایشان اقتباس کرده ام، اما اشکالاتی هم بر تفسیر ایشان دارم .

ظاهرا حضرت‌عالی کتاب های تفسیری متعددی نوشته و تالیف نموده اید در این باره توضیحی بدهید ؟

در زمینه تفسیر آثار بسیاری دارم

تفسیر مصابیح البیان : در حدود 35 سال است که مستمر بروی او کار می کنم در این تفسیر  شبهات مختلفی که درتفاسیر دیگر است  را پاسخ گفته ایم این تفسیر حدود 30 جلد است .

تفسیر الفوارق : در کنار تفسیر مصابیح البیان دیدم که در تفاسیر اختلافات عمیقی وجود دارد  و اهل تفسیر مدتهاست که درگیر این اختلافات هستند، لذا روی الفاظ متشابهه متمرکز شدم و کتابی به نام "الفوارق" نوشتم و ریشه این اختلافات را در آنجا بیان کردم مثلا : در رابطه با "اصطفاء" و "اختیار" اهل تفسیر می گویند "اصطفا" همان "اختیار" است و حال آنکه قرآن حکیم مطلق است و لفظ را بی دلیل انتخاب نمی کند در قرآن ترادف هست اما هر یک پیامی دارد "اصطفا" به معنای ایجاد است و برگزیدنی در میان نیست اما "اختیار" تعلق به "تردید" دارد، اشیا مساوی اند و اگر یکی را انتخاب کنی، معنای اختیار تحقق می‌یابد، اما اصطفا به معنای ایجاد است، یعنی خدا این را ایجاد کرده است، همچنین فرق است بین تنازع و اختلاف : "تنازع "به شی مخصوص خارجی تعلق می گیرد اما  "اختلاف" امر معنوی است و متنازع فیه امر عام است  ...از این قبیل الفاظ  فراوان داریم این کتاب در دو جلد آماده و تنظیم شده است و هنوز منتشر نشده است .

رویکرد و روش تفسیری شما چگونه بوده است ؟ آیا تفاوت خاصی با دیگر تفاسیر دارد؟

تفسیر من با دیگر تفاسیر تفاوتهایی فراوانی دارد، وقتی می خواهیم تفسیری بنویسیم باید به جامعه جهانی و جامعه خودمان نیز توجه داشته باشیم، الان توجه مردم دنیا  به دین اسلام و قرآن شریف و احادیث بیش از گذشته می باشد در حال حاضر هزاران سایت قرآنی در محیط وب مشغول ارائه اطلاعات قرآنی می باشند لذا استکبار جهانی به دست و پا افتاده است تا با اسلام و قرآن مقابله کند و با این رویکرد اگر تفسیری می نویسم نباید مثل صد سال قبل بنویسیم و ما در این تفسیر به مباحث روز نیز توجه داشته ایم و این تفسیر کلامی ، اخلاقی و علمی است.

تا به حال چند مجلد از این 30 جلد نوشته شده است ؟

  تاجلد دوازده را بررسی کرده ام  و بقیه مجلدات نیز در حال بررسی است، ضمنا در حال ترجمه تفسیر روح الجنان جناب ابوالفتوح رازی به زبان عربی نیز می باشم ، تفسیری ایشان «ام التفاسیر» است و به زبان فارسی نوشته شده است، بیشتر مطالب فخر رازی از اوست و به نام خود ثبت کرده است ؛  ما این موارد را نیز مشخص کرده ایم و در کنار ترجمه، سند های روایاتش را نیز استخراج کرده ام .

واقعا جای تاسف است موسسات علمی و پژوهشی چرا آثار این بزرگ مرد را احیاء نمی کنند، جناب ابوالفتوح از ده هزار جلد کتاب مطلب آورده است  ، مسئولین کتاب هایی که چاپ نشده اند را منتشر کنند و در احیاء آثار گذشتگان همت کنند ، الان ما نسبت به این قضیه فقر کتاب داریم ، تفسیر ابوالفتوح رازی چون به زبان دری است غریب مانده است ، واقعا جای سئوال دارد، چرا تا به حال ترجمه ای از این کتاب به زبان های عربی و دیگر زبان ها منتشر نشده است ؟

همه از این کتاب استفاده می کنند، اما غریب است . این کارهای بزرگ علمی احتیاج به لجنه های علمی و کارهای جمعی دارد، متاسفانه کوتاهی زیاد است آثار و تالیفاتم بروی زمین مانده است، چون وقت ندارم و از کثرت اشتغال  چشم درد گرفته ام .

 در کنار این  کارهای تفسیری دیدم که تفاسیر روایی ما نوعا ناقص هستند، تفاسیری مانند نور الثقلین و البرهان بسیاری از آیاتش بدون روایت است، لذا تفسیر " منهاج الابرار " را نوشتم و و از ابتدای قرآن تمامی روایات مربوط به هر آیه را پیدا کرده و در ذیل آن قرار دادم و این تفسیر هم در حدود سی مجلد می باشد .

به جز تفسیر چه تالیفات دیگری دارید؟

تالیفات فروانی دارم، برخی از این کتاب ها عبارتند از : عالم برزخ به دو زبان عربی و فارسی منتشر شده است ،  خواص داروهای گیاهی و حیوانی ؛ زینب کبری ، ماجرای عاشورا ، آداب زناشویی از منظر قرآن و روایات  ، طب و داروهای سنتی ، منجی عالم ، ویژگی های امام معصوم از منظر قرآن و احادیث ، و.... کتاب های دیگر.

این آثار را به بزرگان هم  نشان داده اید ؟

 بله ؛ شنیده ام برخی از مطالب من در رسانه ها نقل می شود که فقط نوشته خودم هست

از رابطه خود با امام و علامه برایمان بگویید ؟

در نجف به درس خارج امام می رفتم ،ایشان بسیار متواضع بودند حتی به خاطر امام  کتک خورده و اذیت هایی نیز شدم ، من بی حد به امام علاقه داشتم و دارم .چرا که  ایشان استادم بودند و زانو به زانو در محضر او بودیم و فیض می بردیم،  حتی دو سال تحت تعقیب بودم و محکوم به اعدام هم شده بودم .

از نجف و ایام تحصیل خود در آنجا خاطره ای به یاد دارید؟

در دوران تحصیل در نجف از فقر و نداری چند روز بود غذا نخورده بودم ، آقای حکیم فرموده بود من راضی نیستم با شهریه من کسی به زیارت اربعین برود، آن هم زیارت اربعینی که تا این حد با عظمت یاد شده است! لذا دیدیم نمی توانیم برای زیارت اربعین به کربلا برویم و نرفتیم ، هیچ کس در مدرسه نبود، شب بود هیچ چیزی هم برای خوردن در حجره نداشتم و از طرفی بیمار هم بودم ، چند روز بود که چیزی برای خوردن نداشتم ،دنبال نان خشکی می گشتم تا رفع گرسنگی کنم، اما دریغ از نان خشک ؛ مخفیانه از ترس اینکه شاید کسی مرا ببیند در جستجوی نان خشکی بودم و خرده نانی یافتم، اما آنقدر آلوده بود که نتوانستم بخورم، ناگهان شیخ عبد الامیر نامی بود درب حجره مرا زد ، برای اینکه کسی نفهمد نان ها را قایم کردم و در را گشودم به من گفت؛ شیخ حسین! یک کاسه آش است که لب پنجره گذاشته ام هر کاری می خواهی بکن !؟ با بی اعتنایی گفتم ، باشد . بعد از رفتن او شروع به خوردن آن کاسه آش کردم ،آش داغ و لذیذی بود ، بعد از چند روز شیخ عبد الامیر را دیدم و گفتم کاسه آش تان را بگیرید ! اظهار بی اطلاعی کرد و گفت من چند روز است که در نجف نبوده ام و تازه از کربلا برگشته ام  !!!فهمیدم این از جای دیگری رسیده است و بعد از آن دیگر گرسنگی نکشیدیم .

 آیا از بزرگان اهل معنای نجف با کسی در ارتباط بودید؟

در آنجا همه اصولی بودند، کسی که می خواست از راه دیگری برود را در بحث ها وارد نمی کردند اهل علم در نجف به این مطالب اعتنا نداشتند و صرفا می خواستند مباحث علمی داشته باشند.

امثال جناب مقدس اردبیلی و مرحوم سید علی آقا قاضی از باب اهل بیت در این طریق قدم گذاشته اند و عمده در این مسیر تبعیت تمام و کامل از دستورات اهل بیت عصمت علیهم السلام و توسل به این ذوات مقدسه است، همه علمای اهل معنا از راه توسل به این خاندان به مقاماتی رسیده اند و هر که مطیع تر است مقرب تر است، تا به حال از خود پرسیده اید که چرا در بین اصحاب امام حسین علیه السلام حضرت ابوالفضل علیه السلام از همه بالاتر است با اینکه امثال عون و جعفر هم در اطراف امام بودند  ؟ چون اخلاص و نوکری او به امام حسین بیشتر بود، ایشان به امام توسل داشتند، امثال سید بحر العلوم و قاضی حل ّ فانی در اراده ائمه بودند و مقابل امامان بی اختیار بودند ، چون اراده خدا اراده امام است و امام جز با اراده خدا کاری نمی کند و ایشان به این معنا عارف بودند و خدا ایشان را مخزن سرّ خود قرار داده است، لذا خوارق عادتی هم از ایشان دیده می شد .

انسان اگر در نوکری این خاندان اخلاص داشته باشد قطعا عنایاتی به او می شود و خوارق عادتی مشاهده می کند بیاد دارم در نجف تازه معمم شده بودم ، نذر کردم چهل هفته پیاده به مسجد سهله بروم ، در یکی از روزها سگ به ما حمله کرد و در بین راه فرار کردیم و راه را گم کردیم در مسیر چادری دیدیم و از صاحب خیمه  مسیر مسجد سهله را سئوال کردیم ؟ گفت آنجاست هنوز مسافتی زیادی نرفته بودیم که دیدیم مقابل مسجد سهله است در حالی که هنوز از خندقی که در بین راه مسجد سهله بود نگذشته بودیم و عادتا باید اول از آن خندق عبور می کردیم، تازه متوجه شدیم مطلب دیگری بوده است ؟  این ها مطالبی بود که ما دیدیم البته آن ایام اخلاص فوق العاده ای داشتیم و از این امور زیاد مشاهده می کردیم .

طلبه های جوان چگونه مطالعه کنند و بیشتر در چه زمینه ای وقت خویش را صرف کنند؟

اهل علم و طلبه های جوان در تفاسیر خوب دقت کنند، تفاسیری مانند تفسیر ابوالفتوح رازی، قابل توجه می باشد ، به روایات موردی ، ضمنی و غیر ضمنی و الفاظ  قرآنی نیز دقت فراوان داشته باشند  ، طلاب وقت خود را ضایع نکنند و بدانند قیامتی هست و از این وقت ها سئوال می شود؟! اولین سئوالی که از ما می شود این است که عمرت را در چه راهی صرف کردی ؟ طلبه ای که از سهم امام مصرف می کند و حق آن را بجا نمی آورد، اکل مال به باطل کرده است، مگر در روایت نیامده است « من اکل درهما من مالنا فهو سحت» کسی که یک درهم از مال ما را بیهوده بخورد سحت است و حرام ؟! ؛ وقت را تلف نکنید ، به برکت انقلاب اسلامی این همه امکانات در اختیار شما قرار گرفته پس استفاده از عمر کنید و وقت را بیهوده از دست ندهید .

اگر طلبه از درس خود کم بگذارد این خیانت است . امروز  دنیا نیاز به مطالب علمی و معارف اهل بیت‌(ع) دارد .الان شیطان پرستی و عرفان های نوظهور و ... شبانه روز  کار و ایجاد شبهه می کنند و اینها جواب می خواهد .

طلاب باید استعداد خویش را دریابند و در همان رشته ممحض شوند، من 16 سال داشتم استادم آیت الله سید محمد تقی اراکی (ره ) به من گفت : شیخ حسین! شما برای تفسیر خوب هستید. بیاد دارم زمانی تفسیر " مفاتیح الغیب " فخر رازی را زیر عبا حمل و نقل می کردم برخی می‌گفتند خواندن آن حرام است، اما استادم می فرمود : در آینده این کتاب چاپ می شود و در دانشگاهها تدریس می شود و اگر ما با این تفسیر و امثال آن آشنا نباشیم چگونه می توانیم جواب بدهیم ، تکفیر درست نیست و باید عالمانه جواب داد .

گفتگو و تنظیم : حمید کرمی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha