چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ |۹ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 11, 2024

می‌گفتند که ما باید سعی کنیم تا حد ممکن از اجناس خارجی استفاده نکنیم ایشان یکی از راه‌های مبارزه با استعمار را همین می‌دانستند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، انگار همین دیروز بود که رهبر معظم انقلاب فرمود: "همه‌ى مسئولين كشور، همه‌ى دست‌اندركاران عرصه‌ى اقتصادى و همه‌ى مردم عزيزمان را دعوت ميكنم به اين كه امسال را سال رونق توليد داخلى قرار بدهند" زمان به سرعت گذشت و حال، در آخرین روزهای سال باید مسئولین گزارش دهند که دعواهای سیاسی برای شان ارزشمندتر و دارای اولویت بود یا توجه به رونق تولید ملی؟! اما بدون تردید، این شعار، که یک امر مهم در احیای تمدن اسلامی به شمار می رود، در یک سال و چند سال خلاصه نمی شود و نگاهی اجمالی به سیره علما، ما را با یک حرکت عمیق و باسابقه از سوی علما و مراجع در مواجهه با کالای خارجی آشنا می کند.

هم اینک برای تلنگری دوباره به مردم و مسئولان، سیره عملی مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی را که فرزندش حجت الاسلام والمسملین سیدمحمود مرعشی در مصاحبه با خبرگزاری حوزه بیان داشته مرور می کنیم:

* از نوجوانی کالای خارجی مصرف نکردند

ایشان از جوانی و نوجوانی لباس خارجی مصرف نکردند. یک استاد حسین کدخدا در بازار کهنه روبروی مسجد امام حسین‌‌(ع) قم بود که نعلین سبک قدیم می‌دوخت. لباس زمستانی ایشان را هم معمولا آیت‌الله میلانی از مشهد می فرستاد که به آن "بَرَک" می گفتند. علما وقتی برای هم نامه می‌نوشتند هدیه‌ای هم ضمیمه می‌کردند لذا بَرک‌هایی که ایشان می‌پوشید از مشهد هدیه می‌آمد. برک یک نوع پارچه‌ای بود که از کرک شتر و گوسفند در روستاها بافته می‌شد که بسیار لطیف بود، رنگ طبیعی، کار طبیعی و  دست بافت مسلمانان بود. در خصوص عبا هم آن وقت عبای حاشیه معروف بود که الان خیلی گران شده چون زنان عرب این‌ها را با دست می‌ریسند و می‌بافند. آیت‌الله سید محسن حکیم برای مراجع قم از جمله آقایان بروجردی، ابوی ما، مرحوم آیت‌الله گلپایگانی و مراجع ثلاث هر سال یک عبای حاشیه از نجف می‌فرستادند.  پیراهن و شلوار ایشان از پارچه چلوار بود که از یزد بود، آقایان، شلوار نظام نمی‌پوشیدند، شلوار سفیدی بود که می پوشیدند.

* ماجرای دکمه های قیطانی!

یادم است آقای میرباقری(پدر آقایان میرباقری‌هایی که واعظ و استاد دانشگاه‌اند) خیاط بود که نزدیک چهار راه بیمارستان مغازه‌ای داشت. ایشان برای مرحوم آقا قبا می‌دوختند و روزی آمدند پیش ابوی و گفتند دکمه‌ای که من باید استفاده کنم در ایران نیست، باید از خارج بیاورند استثنائا اجازه می‌دهید؟ گفتند، نه و اگر لباس اصلا دکمه نداشته باشد، من با بند می‌بندم. بعد خیاط گفته بود: "قدیم بعضی جاها علما با قیطون می‌بستند، اما من بلد نیستم با قیطون دکمه درست کنم، ولی برخی دوستان هستند که این کار را می‌کنند" مرحوم آقا به چند نفر پیغام دادند تا کسی پیدا شد این کار را انجام دهد. او به آقای میرباقری یاد داد از آن پس دکمه‌های پیراهن و قبای آقا اون جور بود.

* یکی از راه های مبارزه با استعمار را همین می دانستند

برای شانه، از شانه‌های چوبی استفاده می کردند که در گذشته در خراسان و اصفهان می‌تراشیدند. ایشان راجع به این موضوعات با مردم بحث می‌کردند. می‌گفتند؛ ما باید سعی کنیم تا حد ممکن از اجناس خارجی استفاده نکنیم ایشان یکی از راه‌های مبارزه با استعمار را همین می‌دانستند.

* خیلی ساده زیست بودند

ایشان خیلی ساده زیست بودند، ولی یادم نمی آید ابوی یک روز به ییلاقی رفته باشد؛ ‌می گفتم "آقا! ییلاق"، می گفتند "چه فرق می کند ما باید آتش جهنم را یواش یواش عادت کنیم این که چیزی نیست" یادم هست پنکه استفاده نمی کردند، بادبزنی دست می گرفتند در سایه روی صندلی می نشستند با یک عرقچین و پیراهن شلوار، هر کس می آمد، لباس ایشان همین بود، مگر شخصیتی می آمد ایشان قبا می پوشیدند. با همان بادبزن سر می کرد. ظهرها هم در اتاق گرم می خوابید عادت کرده بود هیچ ییلاق نرفت.

* رهبری آمدند قم از ایشان تشکر کردند

زمان موشکبارانِ جنگ، 60-70موشک اسکات به قم زدند، همه مردم از قم رفتند، جز فقرا. ابوی فرمود؛ من نمی روم. ما می ترسیدیم می گفتیم یک وقت موشک اصابت می کند و مارا سرزنش می کردند و گفتند نخیر کتابخانه چیزی نمی شود همه، علوم آل محمد(ص) است، ما چیزی نداریم. موشکی هم بیاید منحرف میشود اینجا نمی رسد. ما خدمت ایشان بودیم یک موشک که می زدند، چون شهر خالی بود، صدای زیادی داشت. یکی زدند خیلی صدا کرد ما سرسفره بودیم از جا پریدیم ولی ایشان با اطمینان گفتند، بنشینید هیچ چیزی نمی شود، گفتم آقا! کتابخانه، گفتند به حضرت عباس(ع) کتابخانه چیزی نمی شود. خیلی ما را آرام می کردند. از قم بیرون نرفتند و توجهشان به فقرایی بود که امکاناتی نداشتند تا بروند. ایشان در طول سال همیشه با تاکسی حرم می رفتند، ولی در آن دوران عمدا پیاده می رفتند تا مردم ایشان را ببیند. رهبری، که آن موقع، رییس جمهور بودند 2-3 روز بعد این قضیه آمدند منزل ما و از ابوی تشکر کردند و گفتند، این کار شما باعث شد مردم دوباره جمع شوند و اطمینان خاطری ایجاد شد.

* در خصوص استفاده از کالای داخلی تبلیغ می کردند

ایشان خیلی در خصوص استفاده از کالای داخلی تبلیغ می کردند و وقتی هم کسی از کالای خارجی تعریف می کرد می فرمودند؛ این حس که کالای ایرانی، بد و خارجی خوب است، مساله ای است که غربی ها در ذهن ما جای کرده اند؛ حالا ممکن است در برخی از کالاها هم همینطور باشد، ولی جنس و ماده اولیه اش همینطور است شاید به جهت تجربه کمی، کم کیفیت تر باشد ولی باید از کالای ایرانی حمایت شود که با فروش بیشتر، تولید افزایش یابد و بتدریج کیفیت هم بالاتر رود.

* پخش شایعه برای تقویت اقتصادی دشمنان

وقتی در ذهن ما آمده باشد که کالای خارجی بهتر از ایرانی است، بدانیم که این تصور را به ما القا کرده اند؛ ‌مثل داستان کتاب خطی است. در دوره قاجار چاپ سنگی به ایران آمد. خدا استعمار پیر، انگلستان را لعنت کند که شایع می کرد کتاب خطی در مقابل کتاب چاپ سنگی بی ارزش است. مردم می آمدند به زور کتاب خطی شان را می دادند و کتاب چاپ سنگی می گرفتند. ابوی گفت؛ حتی برخی علما این کار را می کردند مرحوم آقا  می گرفتند و کتاب چاپ سنگی برایشان می خریدند. یک مدت هم می گفتند؛ پزشکانِ اسراییل خیلی پزشکان خوبی اند و بعد از انقلاب خیلی مریض ها آن جا می رفتند در حالی که من با خیلی از این ها در خارج صحبت کردم گفتند این شایعه ای است که در ایران راه انداختند تا مردم به اسراییل بروند و آنها از نظر اقتصادی تقویت شوند.

* اگر ما جنس خارجی نخریم خیلی تاثیرگذار خواهد بود

الان آمریکا در کشورهای شرق آسیا کارخانه هایی زده، آنجا جنس تولید کرده و به آمریکا می برد و می فروشد. زیرا برایشان ارزان در می آید، چینی‌ها سه شیفت کار می کنند، برایشان خیلی ارزان در می آید. مزدشان یک پنجم می شود، مثلا شما در اروپا و آمریکا هر کاری کنید کارگرها یکشنبه شان را رها نمی کنند و استراحت می کنند، ولی در جهان سوم هر روزی بیشتر پول بدهند کار می کنند؛ ‌آنها کارگرشان اهل بخور و بخوابند؛‌یکی از علل فلج شدن اقتصاد آنها هم این است که مزد خیلی گران است، مجبورند جنس ها را خودشان تولید نکنند، یواش یواش وضع شان به هم می ریزد، اگر ما جنس خارجی نخریم خیلی تاثیرگذار خواهد بود.

 

* رونق تولید ملی، نیاز به فرهنگ سازی دارد

این کار نیاز به فرهنگ سازی دارد. تبلیغات خیلی اثر دارد. الان در کشورهای عربی حتی برای یک بیماری معمولی به اروپا یا آمریکا می روند، والله الان استعداد و حافظه جوانان کشورهای اسلامی را هرگز خارجی ها ندارند، ولی چه کنیم که ما را از سده 4و5 به بعد، به جنگ و اختلاف عقیدتی سرگرم کردند.

* چرا ما نباید به موقعیت های اولیه خود برگردیم؟

ما را از همه چیز دور کردند . طب، اصلش مال ایران است. در اروپا تا قبل از آشنایی آنها با آثار ابن سینا کشیش ها بیمارانشان را با جادو درمان می کردند، ولی بعد که با آثار ابن سینا آشنا شدند، آثار او را در دانشگاه ها تدریس می کنند. متن عربیِ کتاب "قانون" زمانی در اروپا چاپ شد که در ایران از چاپ خبری نبود؛‌ در زمان صفویه در رم چاپ شده چون در دانشگاه آنجا تدریس شده است، مثلا تحریر اقلیدس در هندسه یک سال بعد در رم چاپ شده است. ما خودمان همه چیز داریم و آنها از ما گرفتند و به اسم خود ثبت کردند. چرا ما نباید به موقعیت های اولیه خود برگردیم که اسلام تا شمال اروپا رفت. از آنجا تا مصر و از این طرف تا آسیای میانه. ایران کشور عجیبی بوده که بر اثر بی لیاقتی پادشاهان پس‌رفت کرد. داییِ ما آقای فقیه به شوخی می گفت؛ آمدند به فتحعلی شاه گفتند قفقاز دارد می رود گفت؛ بگذار ما کِیفمان را بکنیم!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha