این برنامه ها قالبهای مختلفی دارد. از فیلم های سینمایی گرفته تا سریالهای طنز و از برنامه های ترکیبی گرفته تا مسابقه و موسیقی و...
به لحاظ کمی و تنوع، در طول روزهای عید نوروز، بیشترین حجم و متنوع ترین ترکیب برنامه سازی از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش می شود.
اما سوال اینجاست که این برنامه ها برگشته از حجم و کمیتشان، از چه محتوا و مضمونی برخوردارند و چه پیامی را به بیننده منتقل می سازند.
به ویژه دراین میان یکی از قالبهای مهم که بیشترین حجم بیننده را هم در گروه های مختلف مخاطبان تلویزیونی دارد فیلمهای سینمایی است که در تنوع و تعداد زیاد و در ساعتهای مختلف و از شبکه های گوناگون در طول ایام نوروز پخش می گردد.
این فیلمها محصول چه تفکری است و چه نمادها و محتواهایی را به بیننده ارائه می دهد؟
درصد بالایی از فیلمهای سینمایی پخش شده از شبکه های مختلف تلویزیونی، محصول سینمای آمریکا بود!
فارغ از چند و چون این فیلمها و محتوای آنها که بیشتر در حوزه اکشن و گاه هم حتی با مضامین شیطان پرستی و نمادهای فراماسونری همراه بود باید پرسید چرا نرم افزار فکری و تغذیه روحی و سرگرمی مخاطبان تلویزیون جمهوری اسلامی در این درصد بالا باید در اختیار سینمای آمریکا باشد؟
چطور می توان این نوع تدبیر و انتخاب و چینش برنامه ای را با شعارهای اصیل و اصولی انقلاب و ملت ایران که «مرگ بر آمریکا» است در کنار هم گذاشت؟!
بر اهل نظر پوشیده نیست که سینمای آمریکا حتی در معمولی ترین و خنثی ترین آثارش هم، تلاش می کند فرهنگ و فکر و سبک زندگیش را ترویج و تبلیغ نموده و مخاطب را در این حیطه تحت تأثیر قرار دهد.
از نحوه پوشش و نوع آرایش بازیگران گرفته تا تعاملات و مراودات و قصه و داستان و درام.
مگر تیغ سانسور آنهم در ظاهری ترین و حاشیه ای ترین لایه فیلمها، چقدر قادر است جلوی این ترویج و انتشار فکر و سبک زندگی را بگیرد؟!
نمی شود از طرفی شعار مرگ بر آمریکا سر داد و از طرف دیگر درصد بالایی از خوراک فکری و تغذیه روانی مردمِ مخاطب رسانه فراگیر کشور را در اختیار محصولات متنوع همین آمریکا گذاشت!
آمریکاییها حتی در فیلمهای طنزشان، سبک زندگی آمریکایی را ترویج می کنند و حتی در درامهای خانوادگی شان نمادها و نشانه های شیطان پرستی هم دیده می شود.
آنها با هری پاترشان که ظاهرا یک فیلم کودکانه است، به ترویج جادوگری می پردازند و خلاصه در انتشار عقاید و مکاتب فکری و رویکردهای اومانیستی یا شیطانیشان خیلی دقیق و عمیق و حرفه ای عمل می کنند؛ ما چرا باید گول ظاهرشان را بخوریم یا تسلیم سیطره آنها بر سینمای جهان شویم؟
مدیران تلویزیون ما باید در تدابیر و سیاستگزاریهایشان- آیا سیاستگزاری هم وجود دارد؟!- این نکته را در نظر بگیرند که تنها وظیفه آنها پر کردن آنتن به هر قیمتی نیست.
آنها وظیفه دارند وجه «دانشگاه» بودن تلویزیون را که فرمایش ماندگار و خطیر و مهم امام راحل ماست مطمح نظر قرار دهند و حتی اگر به اقتضای شبکه های متنوع و کمبود تولیدات خوب داخلی، مجبور به استفاده از برنامه های خارجی در قالبهای مختلف هستند، این روند را در یک منظومه تدبیرمند و با رعایت معیارهای فکری و انتخابگری صحیح و جامع و مانع به انجام رسانند نه اینکه به شیوه ای یله و بی برنامه و باری به هر جهت و صرفا با چند اصلاح و ممیزی ظاهری و بی توجه به تأثیرات عمیق تر محتوی و متن، محصولات سینمای غرب و به خصوص آمریکا را که گفتمان مسلط سینما و رسانه در جهان معاصر است روانه خانه های پاک و مقدس خانواده های ایرانی و مسلمان کنند.
برنامه های نوروزی تلویزیون و موقعیتی که به لحاظ مخاطب فراگیر و انبوه داراست می تواند با تدبیر و دقت عمل و فراست تبدیل به یک فرصت شود و یا خدایی نکرده با بی توجهی و ندانم کاری و انتخاب های غلط و ناشی از کارنابلدی یا انفعال، تبدیل به یک تهدید برای فرهنگ جامعه گردد.