به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رضا رمضانی در جمع مسلمانان هامبورگ ابراز داشت: بحث آزادي سياسي و مشاركت در انتخاب حاكميت از مباحث مهمي است كه در غرب نیز بر آن تاكيد شده و از آن به دموكراسي ياد ميشود. دموکراسی به اين معناست كه مردم در تشكيل حاكميت به طور مستقيم يا غير مستقيم، نقش داشته باشند؛ چه اينكه حق انتقاد از عملكرد حاكمان هم بايد براي شهروندان محفوظ باشد. سخن درباره دموكراسي غربي فراوان است، اما از آنجا که غرض ما بررسي ديدگاه اسلام در این زمینه است، در این فرصت تنها به چند نكته مهم درباره دموكراسي غربی اکتفا میکنیم.
وی ادامه داد: در اعلاميه حقوق بشر در مواد 20 و 21 به موضوع آزادیهای سياسي تصريح شده است. در مادّه 21 این اعلامیه آمده است: الف) هرکسی حق دارد مستقیما یا به وسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، در اداره امور کشور خود شرکت جوید. ب) اراده ملت اساس قدرت اختیارات ملی است، این اراده به وسیله انتخابات شرافتمندانه صورت میگیرد که دوره به دوره از طریق انتخابات عمومی یکسان با رای مخفی یا بنا به روشی مشابه که آزادی رای را تامین کند، انجام می یابد.
* نظر اسلام درباره آزادی سیاسی
مدیر مرکز اسلامی هامبورگ خاطر نشان کرد: البته دموكراسي در غرب بر اساس مكتب ليبراليسم يعني منفعت طلبي و لذت جويي و آزادي فردي پایه گذاری شده است. در این راستا دين و قوانين الهي هيچ نقشي را در دموکراسی غربی ايفا نميكنند، بلكه دين از صحنه اجتماعي جدا انگاشته میشود و فقط در فضاي دروني و تجربه شخصي حضور دارد و در حقيقت نگاهی سكولاريستي در این زمینه وجود دارد. اما اسلام ضمن اینكه آزادي سیاسی را برای مردم محترم دانسته ولي مبناي آن را ملاكها و قوانين ديني دانسته است. در اين دیدگاه حق حاكميت براي خداي متعال كه خالق و آفريننده انسان است، می باشد و اوست كه قوانين زندگي و اراده جامعه را به واسطه پيامبرش براي مردم عرضه ميكند و به همه نيازهاي بشري در حاكميت توجه مينمايند و مبناي تحقق حاكميت ديني را عدالت در همه ابعاد زندگي معرفي ميكند.
* هيچ منافاتي ميان آزادي سیاسی نظام ديني وجود ندارد
وی گفت: اسلام تاكيد ميكند که هيچ منافاتي ميان آزادي سیاسی مردم در انتخاب حاكميت و وجود نظام ديني كه بتواند جامعه را اداره كند، نيست. اسلام بر اين نكته تاكيد ميكند كه هر نظام سياسي، يك سري مباني و اصول و محتوايي دارد كه بايد آن را از دين بگيرد. همچنین هر نظام سياسي، يك قالب و شكلي دارد كه با مشاركت مردم به دست ميآيد.
حجت الاسلام والمسلمین رمضانی اظهار داشت: مشاركت و حضور مردم در حاكميت، نقش مقبوليت نظام سياسي را دارد و مردم اين حق را دارند که افرادي را به عنوان نمايندگان خود انتخاب كنند تا بر اساس قانون و شريعت، قوانيني را وضع كنند كه كشور را به رشد علمي، معنوي و فرهنگي برساند. اين انتخاب در همه مسئوليت ها به صورت مستقيم و غير مستقيم تعريف شده است.
* انتقاد از ویژگی های آزادی سیاسی در اسلام است
وی ادامه داد: همچنین براي آحاد جامعه اين حق محفوظ است كه از روشها و شيوهها و راهكارهای به کار گرفته شده، انتقاد كنند و در مباحث تئوري ساختار سياسي نظام، ورود داشته باشند. البته مردم و گروه ها و احزاب هم بايد شئوون انتقاد را رعايت كنند. به اين معنا كه واقع بينانه و دلسوزانه و براي رفع مشكل انتقاد نمایند. اين مهم در تعبير حضرت امير(ع) نیز آمده كه فرمودند: « و لاتكفوا عن مقاله بحق، از سخن حق دريغ نكنيد» [1] و هنگامي كه آنحضرت شخصي را مسئول جائي میكردند، به او تاكيد فرمودند که:« از چاپلوسان بپرهيز و آنان را به كاري نگمار و افراد جسور و منتقد را برگزين تا سخن تلخ، اما حق را بيشتر برای تو بگويند» [2] از اين رو در جامعه اسلام نقاد و انتقاد نه تنها وجود دارد، بلكه از جمله ويژگيهاي آزادي سياسي در اسلام شمرده ميشود و بلكه به عنوان يك تكليف و وظيفه نيز دانسته ميشودكه افراد انتقادهاي خود را مطرح كنند و مسئولين هم توجه داشته باشند.
وی افزود: لذا حضرت امير(ع) به جناب مالك اشتر ميفرمايد: و اكثر مدارسة العلماء و مناقشة الحكماء في تثبيت ما صلح عليه امر بلادك و اقامة ما استقام به الناس قبلك [3] با دانشمندان زياد به گفت و گو بنشين و با حكما و انديشمندان نيز بسيار به بحث بپرداز. اين گفت و گوه و بحثها بايد درباره اموري باشد كه به وسيله آن، وضع كشورت اصلاح شود.
* فعالیت احزاب و گروه ها در نظام سیاسی اسلام
مدیر مرکز اسلامی هامبورگ بیان داشت: در نظام سياسي اسلام گروهها و احزاب نیز بر اساس قانون و شريعت الهی آزادند كه فعاليت كنند و در عرصههاي مختلف حضور پيدا كنند و نسبت به شيوهها پيشنهاد و يا انتقادي داشته باشند. بدیهی است یک چنين مجموعهاي كشور را به رشد و بالندگي ميرساند. البته انواع ديگر آزادي مانندآزادي اقتصادي و حق مالكيت و سرمايه گذاري نیز در اسلام براي افراد محترم شمرده شده است. در عين حال تعهدات و وظايفی هم برعهده مالكان و ثروتمندان گذاشته شده كه اجراي آن باعث زدوده شدن فقر در جامعه ميگردد، كه مباحث تفصيلی آن باید در جاي خود مطرح شود.