شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
کد خبر: 309208
۲۶ فروردین ۱۳۹۲ - ۰۵:۳۱

زندگی نورانی و حیات طیبه بانوی آسمانی زمین، سراسر درس و امید و زیبایی و معرفت است. او که ام ابیها نام گرفت و در مکتب رسول اعظم (ص) شاگرد معرفت و حکمت و عرفان بود.

خبرگزاری حوزه/ بانوی آسمانی خانه گلین علی با آن ظروف سفالین و زیلوی مندرس و آسیاب دستی با آن همه مرارت و رنج و با آن همه روشنی و صفا و ایمان و عشق، سالهای عمر هیجده بهاری خویش را در راه جهادی برنهاد که منشوری از خانه داری و ولایت مداری و تربیت نسل برومندترین فرزندان هستی بود و خیر کثیری که از ابتدای خلقت کائنات تا انتهای عمر کوتاه اما بلندش و تا همیشه تاریخ روزافزون و شورافزا، در ادامه ای سبز و سرخ به تصویر درآمد.

از مظلومیت علی تا جگر شرحه شرحه مجتبی، از شهادت جانگداز حسین تا صبر زینب و از اسارت سجاد تا تمام تاریخ پر رنج اما افتخارآمیز فرزندان زهرا همگی گویا و جویای این حقیقت ناب و تابناک است که ام الائمه(ع) و مادر خوبیها از سرمنشأ نورانیت و معرفت لایزال الهی نوشید و برکت نفس حقش همیشه روزگاران را جلال و جمال بخشید.

زندگی نورانی و حیات طیبه بانوی آسمانی زمین، سراسر درس و امید و زیبایی و معرفت است.

او که ام ابیها نام گرفت و در مکتب رسول اعظم (ص) شاگرد معرفت و حکمت و عرفان بود.

او که شهیده راه ولایت شد و در دفاع از امام زمان خویش و همسر مظلومه اش خاطره خطیر و ماندگار زمان و زمانه زا برجای نهاد.

او که مربی و مرشد فرزندان بهشتی خویش بود و آنان را برجسته ترین و برترین نسل انسان ساخت و از خرمن معرفتش ره توشه ای جاودانه برایشان فراهم ساخت که تا همیش تاریخ آموزگار بشر است برای سعادت و وصل.

آری؛ حضرت زهرا(س) این تندیس وفا و پایداری و ایمان و شکوه، این تجسم آسمانی معرفت خداوند، جلوه تمام زیبایی های معنوی و ارزشهای انسانی انسان بود و در آیینه روح و رفتار او در حیات طیبه اش، می توان بالهای فکر و عمل را زیر چتر ناب و تابناک این عصاره خلقت خدا، مرتب کرد و در آسمان خوبیهای زلالش به پرواز درآمد.

و زهرا در آخرین آوردگاه حیاتش که آغازی بر یک پایان عاشقانه و شروعی بر یک اتمام مظلومانه بود با شهادت غریبانه و غمگنانه اش برگ دیگری از شاخه نحیف اما خدایی وجودش را بر دفتر ولایت مداری و ایمان استوار و پایداری عاشقانه اش برنهاد و برای همیشة تاریخ به یادگار گذاشت.

تو ستارة غریبی، تو شکوه باور من

شب عاشقی است یارا بنشین برابر من

تو چه کرده ای که با تو شده عشق تار و پودم

تو چه کرده ای که عمری است پی تو در سجودم

چه شکسته ایستادی، چه شکسته تر پریدی

به طواف عاشقان حرم خدا رسیدی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha