به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، آیت الله سیدعبدالله الغریفی در دومین جلسه از سلسله سخنرانی های خود با موضوع امام مهدی موعود(ع) که توسط جمعیت آگاهی اسلامی در الدراز بحرین برگزار شد به برخی شبهات درباره مهدویت اشاره و تصریح کرد: مایه تاسف است که عقیده به منجی، به سبب برخی اسباب سیاسی و تاریخی در باور اهل سنت از بین رفته است.
مهم ترین نکات بیان شده توسط این عالم بحرینی در این سخنرانی از این قرار است:
* عقیده به مهدویت، عقیده ای اسلامی است
مساله امام مهدی مساله ای بنیادی در باورهای شیعی است در حالی که این عقیده مختص شیعه نیست بلکه عقیده ای اسلامی است و همه بر این باورند که یک منجی جهان را نجات خواهد داد. اما مایه تاسف است که این عقیده در میان اهل سنت به دلیل برخی اسباب سیاسی و تاریخی از بین رفته است.
مساله مهدویت از مسایل اساسی عقیدتی شیعی است.کسی که شیعه است و به مهدویت اعتقاد دارد باید دلیل داشته باشد. البته مقصود ما دلیل استدلالی پیچیده و تخصصی نیست. در عین حال نمیتوان از جنبه علمی و استدلالی مهدویت غافل بود. ما نیاز داریم که باورهای خود را بر اساس مبانی علمی بنا کنیم؛ چرا که اگر ما برای مواجهه با شبهات مبانی علمی نداشته باشیم، منجر به تزلزل در اعتقادات تشیع و مؤمنان در مورد مساله مهدویت میشود.
مساله انتظار، مسؤولیت همه نسل ها و عصر حاضر از بزرگ تا کوچک و از مرجع بزرگ تا کوچک ترین انسان در مذهب شیعه میباشد و ما امام مهدی را امام منتظَر مینامیم چون همه به انتظار او هستیم.
* قرائت ادعیه، آگاهانه باشد
قرائت برخی دعاها در مورد انتظار آمده است که اگر این قرائت این ادعیه، آگاهانه باشد متناسب با انتظار است کما اینکه از امام صادق(ع) در مورد قرائت دعای عهد در چهل صبحگاه روایت داریم. این روایت بیان میکند که هر کس چهل صبحگاه بر قرائت دعای عهد مداومت کند، از یاران قائم میشود و اگر مرده باشد از قبر خود برانگیخته میشود و ما ادله ای داریم که بر این امر دلالت میکند. قرائت دعای عهد بخشی از انتظار است. اما باید درباره انتظار بیشتر بدانیم.
* افراط و تفریط در مورد علائم ظهور
در مورد مساله علامت های ظهور هم این نکته وجود دارد که برخی از مردم بسیار در این باره سخن میگویند و گروهی نیز آن را بی ارزش میدانند و گرفتار افراط و تفریط میشوند در حالی که این مساله نیز باید در جای مناسب خود قرار گیرد. برخی از مردم در برخورد با علامت های ظهور به سیاست های اشتباه پناه میبرند تا خود را راحت سازند و از علامت های واقعی ظهور فرار کنند و از فشار روحی واقعیت بر خود بکاهند. برخی نیز علامت های ظهور را بر اتفاقات سیاسی و شخصیت ها تطبیق میدهند و سپس به دست و پای فلان شخصیت می افتند چون گمان میکنند او قرار است جهان را تغییر دهد.
برخی علامت های ظهور عام و برخی از آنها همزمان با ظهور هستند مانند ظهور سفیانی در شام و ظهور امام در مکه و تحقیقاتی نیز در مورد شناخت سفیانی انجام شده است.
فرو رفتن زمین یک علامت حتمی است، همین طور قتل نفس زکیه که برخی هم در تاریخ نام هایی را برای نفس زکیه ذکر کرده اند اما این نفس زکیه 15 روز قبل از ظهور امام و در پایان موسم حج کشته میشود و امام در ماه محرم ظهور میکند.
یکی دیگر از نشانه ها صیحه آسمانی است. ندای اول از جبرئیل است که میگوید: حق با مهدی و شیعیان او است. و ندای دوم از ابلیس و در پایان روز است که میگوید: حق با سفیانی و پیروان او است و اینجا است که پیروان حق و معتقدان راستین معلوم میشوند.
ما باید علامت های ظهور را بخوانیم و بررسی کنیم اما به صورت آگاهانه و در چهارچوب انتظار. بررسی علمی مهم است و توجه به انتظار مهم است و توجه به علامت ها در چهارچوب علمی مهم است.
* ادعای اختلاف درباره مهدویت، مبالغه است
برخی از مسلمانان منکر وجود امام مهدی هستند اما ما به چنین شخصی میگوییم: بنا بر منابع موجود، بیش از 120 شخصیت از علمای بزرگ به مهدی ایمان دارند و حالا چهار نفر پیدا شده اند و میگویند امام مهدی را باور نداریم. آیا با وجود چنین تعدادی میتوانیم بگوییم که اختلاف وجود دارد؟ ادعای اختلاف در این زمینه مبالغه و موجب ایجاد تردید میان مردم در مورد مهدویت است. بیش از پنجاه نفر از صحابه بزرگ حدیث امام مهدی را روایت کرده اند و یکی می آید و میگوید این روایات ضعیف است. طرق این روایات نیز که در کتب موجود است قریب 120 طریق از پیامبر(ص) میباشد که همه صحیح هستند. یکی از علما میگوید او صدها حدیث در اثبات مهدویت دارد در حالی که علما گاه به روایت واحد یکی از صحابه عمل میکنند تا چه رسد به چنین عددی. در بحث حاضر ما به سند هم تکیه میکنیم و توجه ما فقط به روایت بدون بررسی اسناد نیست. با وجود این تعداد زیاد روایت متواتر، ایستادگی در برابر صدها حدیث از انصاف علمی به دور است. ادعای اختلاف در مورد مهدویت مبالغه است و هرکس ادعای اختلاف میکند باید کتاب های علما را که در زمینه امام مهدی نگاشته شده بخواند.
* بی انصافی علمای اهل سنت
هیچ یک از اهل سنت این عقیده را در منابع خود ذکر نکرده اند و اشخاصی همچون ابن تیمیه و اشعری برخی اسامی همچون دجال را ذکر کرده اند اما هیچ نامی از مساله امام مهدی در میان نیست. باید سوال کرد چرا در مورد دجال با این روایات اندک تسلیم شده اند اما این همه روایات فراوان در مورد امام مهدی را نمیپذیرند؟ یک روایت از رسول خدا را عقیده خود قرار داده اند و صدها روایت را درباره امام مهدی انکار میکنند. آیا این از مسلمات مسلمانان نیست که فرائض پنج تا است؟ پس آیا کسی از قرآن دلیلی بر این مساله دارد؟ در حالی که قرآن از امام مهدی یاد کرده اما ذکر قرآن همیشه به صورت مستقیم نیست. اسم نبردن قرآن از برخی مسایل دارای حکمت است. امام باقر(ع) در تفسیر «والذین یؤمنون بالغیب» میفرماید: ایمان به غیب، ایمان به قیام قائم و رجعت است. امام صادق(ع) هم در ذیل همین آیه میفرماید: کسانی که به غیب ایمان دارند به ظهور امام قائم نیز ایمان دارند.