شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024

خبرگزاری حوزه/ از امام هادی‌(ع) یادگارهای معنوی و جاودانه های حیات بخش کم نظیری برجای مانده است که بی تردید یکی از پرفروغ ترین و ماندگارترین و زیباترین آنها، زیارتنامه شریف جامعه کبیره است که براستی و درستی باید گفت سروده معجزه آسا و سرشار از رشحات و لمحات عرفانی و قطعات معنوی آن حضرت است.

سالروز شهادت امام هادی (ع) فرصت مغتنمی است تا ضمن مروری بر زندگی و شخصیت و بیان و بنان آن امام همام و دقت و تأملی درخور در وجوه مختلف منش و روش آن حضرت بتوانیم به تصویر روشن و مبینی از آن نور عالم تاب و قطب ناب و تابناک عالم امکان بپردازیم.

امام عزیزی که چه در گفتار و بیانات زیبا و جانفزایشان و چه در شیوه زندگی و مراتب فکری و سیره رفتاریشان براستی و درستی الگو و نمونه ای برای هدایت و حمایت از فطرت الهی بشر و چراغی فرا راه هر انسان آزاده ای بودند و هستند و خواهند بود که بخواهد راه کمال و طلب جلال و جمال حق را بپوید و سالک درگاه عشق و پوینده بارگاه حضرت حق باشد.

*چرا امام هادی (ع) را آماج حملات قرار داده‌‌اند

از این امام عزیز و عظیم الشأن یادگارهای معنوی و جاودانه های حیات بخش کم نظیری برجای مانده است که بی تردید یکی از پرفروغ ترین و ماندگارترین و زیباترین آنها دعای زیبا و شریف جامعه کبیره است که براستی و درستی باید گفت؛ سروده معجزه آسا و سرشار از رشحات و لمحات عرفانی و قطعات معنوی آن حضرت است که مملو از معانی بلند و مراتب والا و جملات غنی و تأثیرگذار معرفت آمیز است.

و عجیب نیست که چرا مخالفان حقیقت و دشمانان نور حق ولایت و امامت این دعا را آماج حملات سهمگین و تخریب های ناجوانمردانه خویش ساخته اند.

بی تردید این حملات و تهاجمات، خود به نوعی گویای ارزش و اهمیت و مضامین ناب و کلمات تابناک این دعای شریف و زیباست که می توان هدایتگر و مرشد دلهای پاک و جان و جهان انسانهای آزاده باشد.

پس هجوم دشمنان به این منبع نورانی و یادگار عرفانی و مجموعه کم نظیر معارف بلند ایمانیِ شیعه بی دلیل نیست.

به مناسبت سالروز شهادت آن حضرت ضمن مروری بر زندگی و اوضاع خاص اجتماعی دوران حیات طیبه آن حضرت نگاهی داریم بر تعدادی از احادیث و روایات ارزشمندی که از آن حضرت برای ما شیعیان به یادگار مانده و میراث سترگ و شگرفی را برایمان به ارمغان آورده است.

*القاب امام هادی (ع)

مشهورترين القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نيز مى‏گويند.

امام هادى - عليه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گراميش برمسند امامت نشست و در اين هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامرّأ به شهادت رسيد.

مرحوم قطب الدّين راوندى رضى اللّه عنه در كتاب خرايج و جرايح می نویسد :

*نقشه شوم متوکل و رسوایی او

متوکل ایستاده بود و توان سخن گفتن را نداشت ، در شدّت خشم و غضب به فتح بن خاقان كه در كنارش ايستاده بود، گفت : چهار نفر از اهالى خزر كه هيچ فرهنگ و شناختى از مسائل شرعى ندارند احضار كن ؛ و سپس افزود: به خدا سوگند! او را خواهم كشت تا در حكومت من ادّعائى نداشته باشد.

چون آن چهار نفر آمدند، به هر يك شمشيرى داد و گفت : هنگامى كه ابوالحسن هادى وارد مجلس شد، بر او حمله بَريد و او را قطعه قطعه كنيد تا من او را در آتش بسوزانم و براى همگان عبرت گردد.

موقعى كه حضرت خواست وارد مجلس شود، لب هايش حركت مى كرد و با خود زمزمه اى داشت و به آرامى حركت مى نمود.

و همين كه وارد مجلس شد و نزديك متوكّل رسيد، ناگهان متوكّل از جاى خود برخاست و امام هادى عليه السلام را در آغوش گرفت و پيشانى حضرت را بوسيد و اظهار داشت : يابن رسول اللّه ! اى بهترين خلق خدا و اى پسرعمويم ! در اين موقع براى چه اين جا آمده اى ؟

و چرا اين گونه متحمّل زحمت شده اى ؟!

حضرت فرمود: آنچه را كه برايت گفته اند دروغ مى باشد و ماءمور حكومت مرا اين چنين نزد تو احضار كرده است.

متوكّل گفت : اشتباه شده و آن حرام زاده دروغ گفته است ، چنانچه درخواستى ندارى مراجعت فرما، من از شما معذرت مى خواهم .

و سپس متوكّل به فتح و معتّز و بعضى از ديگر وزراى خود كه حضور داشتند، گفت : او سرور من و شماها نيز مى باشد؛ او را تا منزلش مشايعت و همراهى كنيد.

در همين بين چشم آن چهار نفر خزرى بر حضرت افتاد، از روى تواضع به سجده افتادند و اظهار علاقه و محبّت كردند.

هنگامى كه امام هادى عليه السلام از آن مجلس بيرون رفت ، متوكّل آن چهار نفر را خواست و به آن ها گفت : چرا آنچه را كه به شما گفته بودم ، انجام نداديد؟

در جواب گفتند: هنگامى كه وارد شد، از شدّت هيبت و عظمت ، محبّت و علاقه اش در دل ما جاى گرفت ؛ و نيز متوجّه شديم كه بيش از صد نفر شمشير به دست همراه او آمده اند، همگى ما وحشت كرديم ؛ و بى اختيار در مقابل او سر تعظيم فرود آورديم .

پس متوكّل رو به فتح بن خاقان كرد و با خنده گفت : الحمدللّه ، كه روسفيد شديم و حجّت خدا، از جانب ما آسيبى ندید.

*دوران سیاه خلافت عباسی

دوران خلافت عباسى که همزمان با زمان حیات امام هادی(ع) بود، شرایط و ویژگی های خاصی را از جهت سیاسی و اجتماعی به همراه داشت. که از آن جمله می توان به زوال هيبت و عظمت خلافت، خوش گذرانى و هوسرانى درباريان، گسترش ظلم و بيدادگرى و خودكامگى و گسترش نهضت هاى علوى اشاره کرد.

خلفاى عباسى در اين دوره به خاطر خلأى كه بر دستگاه خلافت حكومت مى‏كرد، به شب نشينى و خوش گذرانى و ميگسارى مى‏پرداختند و دربار خلافت غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاريخ اخبار شب نشينيهاى افسانه‏اى آنان را ضبط نموده است.

ظلم و جور و نيز غارت بيت المال و صرف آن در عياشيها و خوشگذرانيها جان مردم را به لب آورده بود.

در اين مقطع از تاريخ، كوشش دولت عباسى بر اين بود كه با ايجاد نفرت در جلامعه نسبت به علويان، آنها را تارو مارو سازد. هر موقع كوچكترين شبحى از نهضت علويان مشاهده مى‏شود، برنامه سركوبى بى رحمانه آنان آغاز مى‏گشت، و علت شدت عمل نيز اين بود كه دستگاه خلافت با تمام اختناق و كنترلى كه برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپايدار مى‏ديد و از اين نوع نهضتها سخت بيمناك بود.

مورخین تنها در فاصله سال 219 تا 270 قمرى، تعداد 18 قيام ضبط كرده‏اند. اين قيامها نوعاً با شكست روبرو شده و توسط حكومت عباسى سركوب مى‏گشتند.

*جرعه هایی از شربت گوارای معرفت آن امام همام

*اثر تقوای الهی

قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه :

مَنِ اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.

كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند.

و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.

*علامت انس با خدا

قالَ عليه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.

كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند.

و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن.

*لذت‌بخش‌ترین خواب‌ها

قالَ عليه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ.

شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .

*از چه کسی انتظار محبت نداشته باشیم

قالَ عليه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إ لَيْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.

از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى .

همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

*آثار صفات ناپسند

قالَ عليه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إلَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.

حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.

تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.

عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد.

بخيل بودن بدترين اخلاق است ؛ و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى‌باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha