27 اردیبهشت یاد آور رحلت جانسوز مرجع عالیقدر شیعه، مرحوم آیتاللهالعظمی محمد تقی بهجت فومنی(ره) است، او که محضر بزرگانی چون عارف بزرگ مرحوم سید علی آقا قاضی را درک کرده بود در عنفوان جوانی به کمالات بزرگ روحی و معنوی دست یافته بود به گونهای که خیل عظیم مشتاقان علم و معرفت پروانهوار گرد شمع وجودش حلقه میزدند.
کوچهها و مسیرهای منتهی به مسجد فاطمی قم هنوز بوی ناب بندگی و معرفت میدهد، مردم و ارادتمندان آن عارف سالک به یاد روضههای جمعه او در محل اقامه جماعتش جمع میشوند و با مدد از روح پاکش ندبه میخوانند
تاریخ وفاتش چو بپرسی *** گویم که نمرد زنده تر شد
خبرگزاری حوزه در آستانه سالروز رحلت اسوه علم و عمل ابعاد دیگری از شخصیت آن نادره دوران را در گفتگو با حجتالاسلام و المسلمین محمد باقر تحریری به بحث نشسته است.
*ذکر و یاد بزرگان چه آثاری را در پی دارد؟
عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَة،بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج90، ص: 349، به برکت یاد صالحین و نیکوکاران رحمت الهی بر شخص و جامعه نازل می شود و کسانی که آمادگی و استعداد روحی و معنوی دارند از این صالحین الگو گیری کنند در مسیر ایشان قرار میگیرند، آیت الله العظمی بهجت شخصیت بزرگی است که امثال حقیر زبانش کوتاه از ذکر فضائل و کمالات ایشان است، اما از جهت مرتبه علمی و خصوصا جایگاه معنوی و عرفانی ایشان و هر کس که از این بزرگوران سخن می گوید به اندازه فهم و برداشتی که از او دارد بحث میکند.
جایگاه علمی و فقاهتی آیت الله بهجت را چگونه یافتید؟
در این بعد سخن گفتن بسیار سخت است ،عمق خاصی که آیت الله العظمی بهجت در مباحث فقهی و اصولی از خود ظهور و بروز می دادند بگونه ای بود که اگر کسی می خواست از درس ایشان استفاده کند، لااقل باید یک دوره درس خارج دیگران را می دید، تا بتواند به نوعی از مباحث ایشان استفاده کند، اگر کسی بخواهد به صورت جزیی و فنی وارد این مقوله شود باید کتابهای فقهی ایشان اعم از تقریرات و مکتوبات را بررسی کند، جنبه علمی ایشان برای عالمان دینی جنبه الگو گیری دارد، چرا که نشان دهنده اهتمام زیاد این فقیه علوم اهل بیت علیهم السلام به علم و مسائل علمی است، اینطور نبود که تنها جنبه معنوی ایشان شاخص باشد، بلکه جامعیت بین علم و عمل و اهل معنا بودن را از خود نشان داد و تا اواخر عمر شریفشان از فعالیت علمی باز نایستاند و آنقدر به تعلیم و تعلم اهتمام داشتند که با وجود کهولت سن، اوقاتی را برای تدریس و اوقاتی را برای مطالعه کتب فقها اختصاص داده بودند، آن تفکر خاصی که ایشان در مباحث علمی داشتند اهتمام ایشان به گونه ای بود که در اواخر عمر شریفشان به دلیل کسالت مدتی درس اصول خود را تعطیل کردند، اما به محض اینکه کسالت مرتفع شد درس دوم را هم شروع کردند و این نشان از اهتمام شدید ایشان به تعلیم و تعلم دارد و می تواند الگویی برای ما باشد.
*شخصیت معنوی ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟
از اول تکلیف به دنبال کسب حقیقت علم، وارد حوزه کربلا و نجف شدند و نزد عالمان متعددی شاگردی کردند از ابتدا ارتباط با معنویت را قرین علم آموزی و درس کردند، با عالمان ربانی ارتباط ویژه ای داشتند و دریای پر تلاطم وجود ایشان در سیر معنویاش او را با شخصیت استاد بزرگ عرفان، مرحوم آیت الله میرزا علی قاضی مرتبط کرد و به جهت صفای خاص و حالات معنوی عده ای از این حالات اطلاع می یافتند.
آیت الله العظمی بهجت بگونه ای در کارهای علمی و تهذیب نفس جدیت داشتند که در این جهات شاخص بودند، عده ای به غلط توهم کردند که او در سیر مراتب معنوی به غیر طریق اهلبیت(ع) طی منازل عرفانی می کند، چرا که فقط به کار خودش مشغول بود و به درگیری های متعارف مردم مشغول نمی شد، عموم مردم اگر کسی را متفاوت با خویش دیدند او را تحمل نمی کنند و وقتی برخی دیدند که آیتالله العظمی بهجت با دیگران متفاوت هستند و به امور لغو و باطل نمی پردازند به پدر ایشان نامه نوشتند و گفتند؛ فرزندت «صوفی» شده است و پدر هم نامه نوشت که من جز به انجام واجبات و درس و بحث شما راضی نیستم و ایشان بواسطه روحیه تعبد بالایی که داشتند ارتباط خود را با مرحوم سید علی قاضی (ره) قطع کردند و به دستور پدر عمل کردند و در این جهت از مرجع تقلید خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی سئوال کردند و نام پدر را بردند، ایشان هم فرمودند به امر پدر ملتزم شوید ؛ البته ایشان بگونه ای نبود که بعد از امر پدر کار سلوک معنوی و تهذیب نفس را قطع کنند و آن عبادات و ریاضات شرعی را رها کند، لذا یکی از شاخص های مهم ایشان التزام به عبادات و نماز و توسلات دائمی بود.
آیت الله العظمی بهجت کمالات معنوی خویش را چندان ظهور و بروز نمی دادند و اگر صحبتی هم داشتند نوعا به بیان شرح حال دیگران و نکات آموزنده این حکایات توجه می دادند و اگر گاهی نکته ای از خود بیان می کردند بدون اینکه مشخص شود که نسبت به خود ایشان است آن مطلب را بازگو می کردند .عادت ایشان اینگونه بود که قبل از درس که در منزل تدریس می کردند و گاهی هم بعد از درس نکاتی را از قدما و کرامات و فضائل اخلاقی بیان می کردند آن مرحوم درس اخلاق رسمی نداشتند، اما نوع سخنان ایشان اخلاقی بود و از فرمایشات پند آموز ایشان این بود که «مطالعه احوال علما، درس اخلاق است» و از همین طریق مسائل اخلاقی و معنوی را به اطرافیان و مخاطبین خویش تزریق می کردند .
فرمایشاتی هم که از ایشان جمع آوری شده است، همین مطالبی است که قبل از درس بیان می کردند، تکیه کلام ایشان در تحصیل معنویت این بود که معلومات زیادی از جانب شرع به دست ما رسیده است، اما آنچه را کم داریم مسئله عمل است و اگر ما به آنچه می دانیم عمل کنیم، خداوند متعال نیز راهگشاست به آنچه نمی دانیم؛ لذا سیره عملی ایشان این بود که اهل حرف نبود و اهل عمل بود و این معنا را به دیگران القاء می کردند که در خودسازی نباید اهل حرف باشیم، بلکه همت کنیم و اهل عمل به دانسته های خویش باشیم.
و این روایت معروفه را می خواندند :« مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ، توحيد صدوق، ص: 416 » کسی که به آنچه میداند عمل نماید، کفایت میکند او را نسبت به آنچه نمیداند و از کلمات مهم و رایجشان این بود که ما باید اطاعت در انجام واجبات و دوری از محرمات اعتقادی و عملی داشته باشیم و در اصلاح اعتقادات کوشش داشته باشیم تا در صحنه های گوناگون زندگی، پشتوانه اساسی ما اعتقادات صالح باشد.
اطاعت در حد واجبات نشان دهنده پایبندی انسان به بینشها است و این روش عمومی، ایشان در ترویج معنویت بود.
*آیت الله العظمی بهجت در عرصه مسائل اجتماعی چگونه وارد میشدند؟
ایشان از اوضاع زمانه غافل نبودند و اتفاقات جهان کفر و اسلام را کاملا رصد میکردند و آگاهی داشتند اگر چه خود را به عنوان رهبر دینی که جایگاه پرچمداری داشته باشد مطرح نمی کردند، اما در مسائل اجتماعی و سیاسی نظر ایشان این بود که ما از محوریت ولایت اهل بیت علیهم السلام دور افتاده ایم ، لذا هم تاریخ صدر اسلام را دقیقا بازگو میکردند و متذکر انحرافاتی که پیدا شد می شدند و هم تاریخ قرون اخیر را مخصوصا تاریخ مشروطه را بازگو میکردند و میفرمودند، دیدگاه مرحوم شیخ فضل الله نوری این بود که حکومت مشروعه می خواهیم و می توان این حکومت مشروعه را به مقداری پیاده کرد.
طبق همین دیدگاه ملاحظه می کنیم که در جبهه گیری های اساسی خودشان مسئله انقلاب را هم پذیرفته بودند و از امام خمینی و رهبر معظم انقلاب نیز حمایت می کردند. این روش ایشان حکایت ازدیدگاه فقهی و دینی دارد ؛ ایشان معتقد بودند ما باید به زبان روز سطح آگاهی های مردم را بالا ببریم و معارف دین را در هر زمانی، مناسب با آن زبان بازگو کنیم و در حد امکان پیاده کنیم.
اینها ابعاد کوچکی از شخصیت این مرد بزرگ است که ظهور یافته اما ابعاد معنوی ایشان قابل درک نیست مگر برای کسی که در آن سطوح باشد.
البته کراماتی از شخصیت معنوی ایشان ظاهر شده که گوشه کوچکی از شخصیت معنوی ایشان است ، خود ایشان بارها می فرمودند؛ مرحوم شیخ انصاری به گونه ای بود که وقتی به عبادات ایشان توجه می کردند گویا جز به عبادت مشغول نبود و وقتی به علم و درس مشغول می شدند گویا جز به علم و کتاب و تدریس مشغول نیست و جمع بین مراتب علمی و تعبدیات کرده بودند و خود یک نوع کرامت است. همین معنا عینا درباره آیت الله العظمی بهجت صدق می کند ، تحقیقات عمیقی که ایشان دارند و نوشتجات آن مرحوم بگونه ای است که باید مجتهدین و کسانی که در سطوح بالای حوزه هستند به آن بپردازند. عبادات ایشان نیز همینگونه بود، مخصوصا در کهولت سن از امور عبادی دست بر نمی داشتند، به صورت طبیعی با کهولت سن سستی و خواب آلودگی و بازنشستگی از کارهای علمی و معنوی پیدا می شود، اما ایشان اینطور نبودند علاوه بر سحر خیزی خاصی که داشتند و تا اواخر حیات خود نماز صبح را هم به جماعت می آمدند و تا طلوع صبح به ذکر مشغول بودند و بعد از آن هم به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تشریف می بردند و چند ساعتی هم مشغول عبات بودند و بعد هم به منزل می رفتند و استراحت کوتاهی می کردند و مشغول درس و بحث می شدند،
ایشان به دنبال مرجعیت و ریاست و شهرت نبودند، اما شخصیت معنویشان بگونه ای بود که مردم از گوشه و کنار دنیا و ایران جذب او شده بودند و مشتاق این مرد بزرگ بدون این که تبلیغ لسانی داشته باشند اینگونه شناخته شده بودند، بهر حال آن کسی که در مسیر اخلاص و بندگی حرکت کند، خدای متعال محبت او را در دلها می اندازند لذا شخصیت معنوی این مرد بزرگ، انسان های فراوانی را مجذوب کرده بود و از نصایح ایشان بهر مند می شدند و هنوز هم می شوند.
*دیدگاه علما نسبت به آیت الله بهجت چگونه بود و چگونه ایشان را معرفی می کردند؟
نوع اهل معنا از آیت الله العظمی بهجت به بزرگی یاد می کردند و به این بزرگی نیز اذعان داشتند، حتی امام خمینی (ره ) زمانی به مجلس خبرگان که در آن ایام به ریاست مرحوم آیت الله مشکینی بود، سفارش کردند که به آیت الله بهجت مراجعه کنید و آیت الله مشکینی به امام گفته بودند، آقا ایشان در باز نمی کند، امام می فرماید: بروید ایشان در باز می کند و شما را می پذیرد و این نشان از اهتمام و عنایت امام به شخصبیت آیت الله بهجت دارد. لذا بسیاری از بزرگان در جلسات روضه ایشان شرکت داشتند ، همچنین علامه بزرگ سید محمد حسین طباطبایی (ره) به بزرگی شخصیت آیت الله بهجت ادغان داشتند و آیت الله سعادت پرور هم خود ملتزم بودند که در مجالس ایشان حضور داشته باشند و میگفتند: ما از این جلسات بهره معنوی می بریم و هرچند آیت الله بهجت سکوت کنند و شاگردان خود را نیز سفارش می کردند که در مجالس روضه یا در درس ایشان شرکت کنند ،البته برخی بزرگان نیز صراحتا از آیت الله بهجت درخواست سفارش و توصیه می کردند .
*آیا آیت الله بهجت با فلسفه و عرفان نظری مصطلح، مخالف بودند؟
بنده در این باره چیزی نشنیدم ، خود ایشان فلسفه هم خوانده بودند و گاهی به مناسبت برخی براهین فلسفی را نیز بیان می کردند، اما نظرشان این بود ؛ کسی که می خواهد فلسفه بخواند، اول علم کلام بخواند و اعتقاداتش را محکم کند و بعد به سراغ فلسفه برود و نمیشود کسی شخصیت معنوی و عرفانی داشته باشد و با مباحث عرفان نظری مخالفت داشته باشد، ممکن است بعضی را نهی کنند چرا که مباحث عرفان نظری در فهم هر کسی نیست و باید مقدمات زیادی را طی کرد تا ورزیدگی ذهنی زیادی حاصل شود و این نهی ها طبیعی است ؛ علامه طباطبایی نیز خیلی از عرفان نظری دم نمی زدند، با اینکه خوانده بود و تدریس هم کرده بودند.
لذا تحصیل هر علمی شرایطی دارد و افراد خاصی می طلبد و هر کسی کشش فهم آن را ندارد و نهی کردن عده ای از آن به معنای مخالفت با این علم نیست .
*آیت الله بهجت در نظام و حکومت دینی چه دیدگاهی داشتند؟
برخی مسائل بستگی به نظرات شخصی خود شخص دارد، ممکن است اصل مسئله ای را بپذیرد، اما شرایط را مهیا برای اقدام عملی نبیند ، مسئله حکومت اسلامی در زمان غیبت، مسئله ای است که عده ای به صراحت قبول دارند، اما اینکه خودشان اقدام به تشکیل حکومت بکنند را به عنوان وظیفه خود تشخیص نمی دهند، اما امام راحل (ره ) این وظیفه را تشخیص داد و اقدام کرد و خدا هم کمک کرد ؛ آیت الله بهجت هم حکومت اسلامی را قبول داشت و هم ولایت فقیه را و بعد از تحقق و شکل گیری حکومت اسلامی آن را هم تایید کردند، اما به جهت شخصی صلاح نمی دیدند مستقیم وارد مباحث سیاسی شوند، چه بسا وظیفه خود را مسئله دیگری تشخیص داده بودند و شاید وظیفه خود می دیدند که حامل لوای فقاهت شوند و این بعد را تقویت کنند ، ایشان چنین جایگاهی داشتند و در مقطعی بعد از خلاء شخصیت عظیم امام و مراجع هم سن امام، باید پرچم فقاهت و مرجعیت به دوش ایشان کشیده می شد و به نظر می رسد ایشان در آن زمان یکی از استوانه ها مرجعیت و فقاهت بودند، اگر چه مراجع دیگر هم بودند، اما دیگران از نظر علمی و معنوی به نوعی طرفدار جایگاه حکومت و ولایت فقیه در سطح ایشان نبودند .
*آیت الله بهجت در نظام تکوین چه تاثیری داشتند؟
اثرات ایشان در نظام تکوین را ما خیلی درک نمی کنیم، البته اگر اهل معنا کاری انجام می دهند از گشایش در امور و.... اعمال ولایت تکوینی می کنند که در طول ولایت تکوینی امام معصوم علیه السلام است و در روایات است که عده ای از پاکان و مخلصین در مسیر ولایت اهل بیت(ع) و بندگی خدا استقامت دارند و خدا به واسطه ایشان بلاها را دفع می کند و نعمت ها را سرازیر می کند و ایشان عده ای از محبین هستند، قطعا آیت الله بهجت یکی از این افراد هستند که در جایگاه معرفتی خاصی نسبت به خدای متعال می باشند.
در راستای این سئوال البته ما چیزی نمی فهمیم، اما با استناد به روایات ائمه و سیره این مرد بزرگ متوجه می شویم که آیتالله العظمی بهجت، یکی از این افراد نادر هستند که در اوج معرفت و محبت و ولایت اهل بیت(ع) بوده اند که خدا بواسطه ایشان بلایا را دفع می کرد و گاهی نمودههایی هم داشته است، حضرت امام گاهی در مشکلات به ایشان ارجاع می دادند و همینطور رهبر معظم انقلاب نیز در مشکلاتی که در جامعه پیش می آمد به ایشان استمداد می جستند و ایشان هم رهنمود های داشتند ، خصوصا برای حفظ جان رهبری در مواردی دستوراتی می دادند که مثلا گوسفندی ذبح کنند و بعد معلوم شده که خطری در کار بوده و با این دستور دفع بلا شده است
گفتگو حمید کرمی