تحلیل دقیق و عمیق واقعه 15 خرداد و واکاوی علل و زمینه های ظهور و بروز این حادثه عظیم تاریخی و تمدن ساز نیازمند دقت و تأملی درخور نسبت به شرایط زمانی و بسترهای فکری و معرفتی و زمینه های ظهور و بروز فرهنگی و سیاسی و البته دینی این واقعه برجسته و عظیم است.
بی شک اگر بنا باشد زمینه ها و نمادها و نمودهای اصلی و جدی ظهور این واقعه تاریخی را نام ببریم باید به نقش غیرت و حمیت دینی و برانگیختگی معرفتی مردم از پایگاه مومنانه و اعتقادیشان و نیز به رهبری داهیانه و بصیرت زای روحانیت شیعه اشاره کنیم و البته به مجموعه شرایط و واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی که ماحصل حکام جوری بود که دوهزار و پانصد سال بر اریکه دیکتاتوری، مردم را به عذاب حکومتهای ظالمانه مبتلا نموده بودند.
در تحلیل زمان و زمانه ای که منتهی به خرداد سال 42 و قیام ملی و دینی مردم مسلمان ایران بر ضد حکومت پهلوی آن دوران شد می توان مولفه های مختلفی را برشمرد که زا آن جمله است؛
-«وابستگی و استیصال» حیرت آور و زجرآور حکومت خودکامه ای که از مردمش به معنای واقعی کلمه و به صورتی تام و تمام بریده و دل به بیگانه بسته بود.
-چوب حراج زدن بر فرهنگ و هویت دینی و ملی مردم مسلمان و «رواج ابتذال و از خود گسستگی» وقیح و شرم آوری که با ورود پشتیبانی شده نمادها و نمودهای فرهنگ منحط غرب، به اوج خود رسید.
-«فساد افسار گسیخته» حکومتی در کنار «تبعیض و فقر» و فلاکت اقشار مختلف مردم خاصه فرودستانی که به پدیدآمدن تصاویری دلخراش و تکان دهنده از زندگی جامعه و مردم شد.
-و این همه در حالی بود که حکام جور به «عیاشی و تن پروری و غارت اموال ملت» به اشکال و اقسام گوناگون مشغول بودند.
در واقع مجموعه این عوامل باعث شد تا قیام خونین پانزده خرداد سرآغازی شود بر یک حرکت توفنده و خیزش عمومی که اگرچه دچار دوران فترت و با تبعید و مرارت طولانی همراه شد اما نتیجه و میوه اش درخت تنومند انقلابی اسلامی و نهضتی روحانی به سرآمدی و پیشروی روحانیت جلیل القدر شیعه و زعامت مرجعیت دینی بود.
مرور واقعه تاریخی 15 خرداد و یادکردی از واقعیات آن دوران در کنار بررسی و یادآوری بسترهای مبارزاتی و حوادث عینی آن زمان می تواند تجدید خاطره ای ارزشمند و عبرت آموز و تلخ و شیرین را برای ما به ارمغان آورد.
اگرچه تبعید و هجر و مصائب بیشمار امام و امت در آن دوران تاریخی، دل همه دلدادگان اسلام و ایران عزیز را پرخون و قلبشان را جریحه دار نمود اما نتیجه زیبا و امیدبخش و تمدن آفرین و آفتابیش شیرین ترین لحظات و خاطرات را برای همگان به ارمغان آورد.
به جهت رویدادها و بستر وقایع زمان و بنابر متون تاریخی و تحلیلی «واقعۀ 15 خرداد 1342 در واقع، ادامه تسلسل مخالفت روحانیون و مراجع با اصلاحات و روشهاى سرکوبگرانه رژیم پهلوى بود. بدین ترتیب که روحانیون فرا رسیدن ایام محرّم آن سال را فرصتى مناسب براى تبلیغات علیه برنامه ها و سیاستهاى محمدرضا پهلوى دانسته و با ترتیب جلسات، انجام مکاتبات و صدور اعلامیه هایى ارتباط بین خود و مردم را گسترش داده و خود را مهیّا مى ساختند؛ البته حکومت نیز در کنترل این فعالیتها سعى تمام و کاملى داشت. بدین منظور در ماه محرّم، خطاب به وعاظ و روحانیون اعلام و به آنها الزام کرد که در سخنرانیهاى ایام محرّم در محافل و مجالس از بیان سه مطلب خوددارى کنند: اول؛ علیه شخص اول مملکت سخن نگویند؛ دوم؛ علیه اسرائیل مطلبى گفته نشود؛ سوم؛ مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است.( رجبى، محمدحسن؛ زندگینامه سیاسى امام خمینى؛ ج 1، ص 263 ؛ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک؛ ج 2 (فیضیه)، ص 233ـ239، 247.)
در یکى از گزارشهاى ساواک در تاریخ 31/2/1342 که چند روز مانده بود تا ماه محرّم شروع شود؛ چنین آمده است: برابر اطلاع حاصله، عده زیادى از طلاب براى سخنرانى در ماه محرّم و صفر و فعالیت و تنقید علیه دولت از طرف مقامات روحانى به شهرستانهاى ایران فرستاده شده. عده اى از آنها حامل عکس آیت اللّه خمینى(س) است . علیهذا در صورت استقرار اراده عالى، چنانچه به ساواکهاى تابعه دستور داده شود، از رفتن منبر و سخنرانى افراد ناشناس تازه وارد به طور کلى جلوگیرى گردد، بى نهایت مؤثر خواهد بود.( قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک؛ ج 2، ص 261.)
تاسوعا و عاشوراى سال 1342 در شهرهاى مختلف ایران به صحنه انتقاد علنى از حکومت پهلوى و عملکرد آن تبدیل شد و روزهاى یازدهم و دوازدهم محرّم نیز، در ادامه روزهاى قبل به تظاهرات سیاسى مردم علیه رژیم پهلوى تبدیل گردید و شعارهایى به طرفدارى از امام خمینى و علیه شاه و حکومتش سر داده شد. در روز یازدهم محرّم، دانشجویان دانشگاه تهران نیز به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. رژیم در واکنش به این رویدادها و به منظور تهدید و پایان دادن به تظاهرات، در صدد دستگیرى امام خمینى و بسیارى از وعاظ و روحانیونبرآمد.
بدین منظور سعى کردند که دستگیرى امام خمینى در ساعتى از شبانه روز باشد که دسته هاى عزادارى پراکنده شده و مردم نیز در خانه هاى خودشان باشند؛ بنابراین مأموران نیمه شب دوازدهم محرّم برابر با 15 خرداد به دور از مشاهده مردم، منزل امام خمینى را به محاصره در آورده و بدون سر و صدا از دیوار خانه ایشان بالا رفته و وارد منزل شدند؛ اما امام خمینى به دلیل کثرت رفت و آمدهاى مردم در ایام محرم و بویژه آن شب که مجلس روضه خوانى نیز داشتند، شبها را در منزل فرزندشان حاج آقا مصطفى که در نزدیکى منزل خودشان بود مى خوابیدند و موقع ورود مأموران به خانۀ امام و ضرب و شتم کارکنان خانه، به خیال اینکه امام خمینى را مخفى نموده اند، سر و صداى زیادى ایجاد شد و زمانى که امام براى انجام نماز شب بیدار شده بودند، با شنیدن سر و صداى مأموران، فوراً لباس پوشیده و خود را به مأموران رسانده و فرمودند: «روح اللّه خمینى منم! چرا اینها را مى زنید؟ این چه رفتار وحشیانه اى است؟ چرا مانند دزدان از دیوار به پایین مى پرید؟»( روحانى، حمید؛ نهضت امام خمینى؛ ج 1، ص 509ـ510.) بدین ترتیب ایشان را دستگیر و بلافاصله به تهران منتقل کردند. در تهران ابتدا به باشگاه افسران بردند و در سلولى انفرادى زندانى کردند و ساعاتى بعد به پادگان قصر (بى سیم) انتقال داده و با صدور قرار بازداشت موقت، زندانى کردند.( رجبى، محمدحسن؛ زندگینامه سیاسى امام خمینى؛ ج 1، ص 287ـ288.)
و تاریخ انقلاب و نهضت ما از همان سالهای 41 و 42 تا پیروزی انقلاب در بهمن 57 سرشار از این نقاط تلخ و شیرین و آموزنده است که در اوج تلخی و غربت و مظلومیتش هم نشانه های روشنی از صبر و امید و فروغی از پیروزی و پیشرفت و وصل به همراه داشت.
اما آنچه بی شک باید به عنوان یکی از مهم ترین نکات و نقاط روشن و مهم نهضت 15 خرداد بدان اشاره کرد رهبری امام خمینی به عنوان یک مرجع و زعیم عالیقدر روحانیت شیعه است که نقشی بی بدیل و بینظیر در تولد و حرکت و امتداد و پیروزی نهایی این نهضت مردمی و دینی به همراه داشت.
یک رهبری عاقلانه و عارفانه و داهیانه و مومنانه که نقطه اتکا و تکیه اصلیش به هویت دینی و ایمان مردم مسلمانی بود که در گرو اسلام و روحانیت شیعه با همه ارزشها و اصالتهای نابشان داشتند.
آری؛ تردیدی نیست که قیام 15 خرداد نقطه عطف تاریخ معاصر ایران و از پیچ های تاریخی سده گذشته در مسیر و روند تمدن نوین ملت مسلمان ایران و بلکه تمام مسلمانان و آزادیخواهان جهان است.
نقطه عطفی که توانست راه را برای یک نهضت تمام عیار فرهنگی و دینی در مسیر اعتلای ملت مسلمان ایران فراهم سازد و عزم و اراده و قدرت و همیاری ملی ایرانیان را در مسیر عزت خواهی اسلامی و آزادیخواهی مبتنی بر آموزه های دینی شان مهیا نماید.
اما وظیفه امروز ما در برابر دستاورد عظیم و عزیز قیام 15 خرداد که همانا حکومت اسلامی است چیست؟
آزادی و استقلال و اسلامیتی که به مدد جمهوریت و حضور ناب و تابناک ملت مسلمان و با رویکردی کاملا فرهنگی و بر اساس ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط شکل گرفته دستاور کم و کوچکی نیست که نسبت به حفظ آن حتی لحظه ای و لمحه ای سستی و شک به دل راه بدهیم که نمی دهیم.
اگر آنروز خون بهترین و برترین جوانان و دیگر اقشار مردم رشید ایران زمین بر خاک ریخته شد اگر امام امت به غربت تبعید و ملت در استیلای دیکتاتوری نظامی رضاخانی و وحشیگری شبه مدرن محمدرضاشاهی گرفتار آمدند اما صبر و بصیرت پیشه کردند و در راه مقاومت تا آخر ایستادند امروز هم وظیفه ماست تا میراث آنان را پاس داریم و حرمت خون شهیدان را نگهداریم و اجازه ندهیم دستاوردهای بزرگ و عظیم قیام 15 خرداد که برترین و برجسته ترینشان جمهوری اسلامی است کوچکترین خدشه و آسیبی بپذیرد.
یادمان باشد فرموده امام راحل عظیم الشأنمان که فرمود «حفظ این نظام از اوجب واجبات است» و امروز اگر بناداریم در همان راه سبز و سرخ قیام خونین و آسمانی 15 خرداد گام برداریم و رهرو راه شهیدانش باشیم باید دل و دیده در این راه بگذاریم و از جان و دل برای حراست از ناموس انقلاب و حقیقت نظام اسلامی بکوشیم.