شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024

زندگی شهید بهشتی همانند بسیاری دیگر از مجاهدان مخلص راه خدا گویا رشحاتی از حیات طیبه مومنان این جهان است که می تواند بازگو کننده منش و روش رفتاری و اخلاقی و بازتاب دهنده حرکت فردی و تلاشهای اجتماعی او باشد.

خبرگزرای حوزه/ جمعه برابر است با هفتم تیر که مصادف است با شهادت شهید بهشتی و هفتاد و دو تن از یارانش در محل حزب جمهوری اسلامی و تداعی‌گر بخش مهمی از تاریخ تحولات انقلاب اسلامی و در اوج و صدر آن مظلومیت و بزرگی و عظمت و اخلاص توأمان شخصیتی همچون شهید بهشتی است که نقش مهمی در تحولات نهضت و سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی داشت و تردیدی نیست همین ایفای نقش مهم و اساسی و حضور مهم و تأثیرگذار و ارزشمند و برطرف کننده مشکلات و ایجاد کننده فضای پیشرفت در فکر و روش و منش شهید بهشتی بود که منافقین کوردل و ضد انقلاب خبیث را بر آن داشت تا با ترور فیزیکی این شخصیت مهم و موثر و یار وفادار امام و مردم را در اوج مظلومیت و غربت از میان ملت بردارند و به خیال خام و تاریک و خواب شوم و بی تعبیر خود، خدشه و خللی در اصل حرکت انقلابی مردم و تداوم نظام اسلامی وارد آورند.

این نکته ها را می توان در تعابیر امام راحل در بیاناتشان به مناسبت شهادت بهشتی عزیز و یارانش به روشنی و درد و دریغ مشاهده کرد:

«این پیشامد برای همه ملت ما ناگوار بود و اشخاصی که برای خدمت ، خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند اشخاصی بودند آنقدری که من آنها می شناسم، از ابرار بوده اند . اشخاصی متعهد بوده اند که در راس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشترمی شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متاثرهستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی که بیشتر متعهدند، موثرتر در انقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند...»

اما زهی خیال باطل که با رفتن بهشتی و یاران پاکباخته اش، گرچه جسمشان در میان ملت نیست، اما فکر و روش و منش و روحیه و اخلاص و صفای باطن و ظاهر او تا همیشه در میان دوستدارانش باقی خواهد ماند و چراغی خواهد شد برای روشنی بخشیدن به ادامه راه انقلاب اسلامی عزیزمان.

و این حادثه چه قیامتی به پا کرد در بیان و بنان امام عزیزمان و چه رهنمودهای داهیانه و اشارتهای عارفانه و تعابیر مستحکم و ایمانی بلندی را برای ملت و از زبان امام امت به ارمغان داشت.

جملاتی که به تجدید حیاتی دوباره روئیدنی در نهال انقلاب و رستاخیزی تازه در کالبد نظام نوپای اسلامی می مانست:

«ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابر قدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند.

مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهید پرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزش های انسانی ، گوهرهای گرانبهائی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگبهانی از آن وقف نمودند؟ مگرما پیروان پاکان سر باخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگردشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزش انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند؟ مگر دشمن های فضیلت می توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ بگذار این ددمنشان که جز به " من" و " ما" های خود نمی اندیشند و " یأکلون کماتأکل الانعام" عاشقان راه حق را ازبند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند...»

آری؛ زندگی شهید بهشتی همانند بسیاری دیگر از مجاهدان مخلص راه خدا گویا و جویای رشحاتی از حیات طیبه مومنان این جهان است که می تواند بازگو کننده منش و روش رفتاری و اخلاقی و بازتاب دهنده حرکت فردی و تلاشهای اجتماعی او باشد.

*نگاهی کوتاه به زندگی سیدالشهدای انقلاب

به همین مناسبت و برای مروری اثربخش و تجدیدخاطره ای دیگرباره، نگاهی داریم کوتاه به زندگی این راز رشید انقلابمان.

آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی در سال 1307 در اصفهان و یک خانواده روحانی به دنیا آمد. از چهار سالگی، تحصیلاتش را در مکتب خانه آغاز کرد. در سال 1321 تحصیلات دبیرستانی را رها کرد و در مدرسه صدر اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی شد. در سال 1325 عازم تهران شد و به تحصیل در دانشکده معقول و منقول مشغول گردید و در سال 1330 موفق به اخذ لیسانس از این دانشکده شد. از سال 1333 تا 1342 با تاسیس دبیرستان دین و دانش در قم به نزدیک ساختن حوزه و دانشگاه پرداخت و طی همین سال‌ها در تاسیس و فعالیت هیات‌های مؤتلفه نقش مهمی ایفا کرد. پس از ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران، به وسیله این گروه، با استفاده از این موقعیت دعوتی که آیات عظام قم از ایشان برای هدایت مسجد هامبورگ به عمل آوردند، عازم آلمان شد و در سال 1349 به ایران بازگشت اما رژیم پهلوی مانع مسافرت مجدد وی به آلمان شد. دکتر بهشتی در سال 1354 به دلیل اشاعه مفاهیم سیاسی قرآن طی جلساتی که از چهار سال پیش از آن شروع شده بود، بازداشت شد اما پس از مدتی آزاد شد و در تشکیل جامعه و روحانیت مبارز به همراه آقایان مطهری، مفتح، ملکی، امامی کاشانی و جمعی دیگر از علمای مبارز، نقش فعالی ایفا کرد. او همچنین نقش موثری در هدایت انقلاب اسلامی در داخل کشور داشت و پس از عاشورای 1357 مدتی دستگیر شد. با عزیمت امام خمینی(ره) به فرانسه، وی نیز عازم پاریس شد و به امر امام(ره) هسته اولیه شورای انقلاب را با همکاری افراد دیگری چون آیت‌الله مطهری و آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجج الاسلام رفسنجانی و باهنر تشکیل داد.

پس از پیروزی انقلاب، آیت‌الله بهشتی به ترتیب سمت‌های ریاست شورای انقلاب، نیابت رییس مجلس خبرگان و ریاست دیوان عالی کشور را بر عهده داشت. وی از موسسان حزب جمهوری اسلامی و اولین دبیرکل این حزب بود. از آثار وی می‌توان کتاب‌های «خدا از دیدگاه قرآن»، «نماز چیست؟»، «روحانیت در اسلام»، « شناخت دین»، «مالکیت» و ... را نام برد.

آیت‌الله بهشتی سرانجام در هفتم تیر 1360 به همراه 72 تن از یارانش در جریان انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

روحش شاد، یادش گرامی باد و راهش تا ابد، پاینده و پر رهرو!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha