اشاره: حجتالاسلام والمسلمین فیض حسینی، روحانی پیشکسوت، پدر دو شهید، امام جمعه پیشین شهر مرند و از اساتید حوزه علمیه آذربایجان شرقی است، در لابهلای، صحبتهایش گاهی فراموشی به سراغش میآید و حتی نام فرزندانش را با زحمت بیان میکند؛ اما در بیانات خود بسیار از آیات قرآن کریم و اشعار شاعران بهر می برد. می گوید در این سن، به علت ناتوانی جسمی، درس و بحث را کنار گذاشته و با اشاره به احوال بیمار همسرش، از ضرورت مشارکت مرد و زن در خانه می گوید...
وی از شاگردان برجسته آیت الله علی اکبر مرندی(ره) یکی از علمای برجسته و عارفان ناشناخته شهر مرند است، آنچه در ادامه می گذرد گفتگوی خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز با این روحانی پرهیزگار است.
آغاز دروس طلبگی در سخت ترین شرایط
سال 1310 به روایت شناسنامه که احتمالا ده سال بزرگتر از سن حقیقی بنده است، در روستای "دیزج حسین بیگ" از توابع شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی متولد شدم، در زمانی که مردم در فقر، فلاکت و تاریکی به سر می بردند، انگلیس و روسیه، خاک ایران را اشغال کرده بودند، رضاشاه نیز به فکر بستن درب های مساجد و کشف حجاب بود. این دوران بدترین دوران ایرانیان بود، وقتی کسی نان شب برای خوردن پیدا می کرد، مردم می گفتند؛ این فرد وضع خوبی دارد.
مزار روحانی شیعه زیارتگاه ارامنه
ابوی پدر بنده، متولد شهر قزوین و در کسوت روحانی بوده که به علت خفقان دوران پیش از انقلاب، به ارمنستان سفر کرده و در شهر "شیدی" به تبلیغ دین می پردازد، بعدها در همان جا فوت کرده و به خاک سپرده می شود؛ قبرستان آنجا که تخریب می شود، تنها مزار ایشان سالم می ماند که حتی امروزه ارمنی ها برای زیارت به سر مزارش حاضر میشود و او را احترام میکنند.
بنده دروس طلبگی خود را در شهر مرند آغاز کردم و سپس به مدرسه طالبیه تبریز رفتم، زمانی بود که مردم حتی برای نان شب خود محتاج بودند و طلبهها نیز حتی قند چایی خود را از یکدیگر قرض می گرفتند، سپس مجدد به حوزه علمیه شهر مرند رجعت کردم و در محضر آیتالله مرندی(ره) تلمذ کردم. اما هماکنون منبر و درس و بحث را کنار گذاشته ام و به علت ناتوانی جسمی، توان این فعالیت ها را ندارم. حال و احوال این روزهای زندگی ما این شعر سعدی علیه الرحمه است که می فرماید:
زبان بریده و کنجی نشسته صم بکم/ به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم.
یادی از استاد
آیت الله مرندی مدت 15 سال در نجف ساکن شده و ازعلمای برجسته ای بهره برده بودند، در اخلاق، رفتار خداترسی نمونه بودند و زندگی ساده و بی آلایشی داشتند. ایشان یکی از هم بحث ها و هم حجره ای های علامه طباطبایی(ره) بودند، علامه در طول عمر خود بارها برای دیدار آیت الله مرندی به شهر مرند سفر کردند.
علمای گذشته در تقوا سرآمد بودند و طلبه های امروزی باید از این علما الگو گرفته و از سبک زندگی آنان تبعیت کنند. طلبه ای که از لقمه حلال استفاده کرده و از تربیت پدر و مادر صالح بهره برده باشد می تواند در تقوا و ایمان پیشتاز باشد.
طلبه ها و روحانیون باید به گونهای به تبلیغ پرداخته و مردم را هدایت کنند تا کسانی که احتمالا به راه نادرست رفته اند، بازگشته و مسیر درست را بیابند، طلبگی جز این نیست.
مشارکت زن و مرد در مدیریت خانه
مرد، تنها گرداننده زندگی نیست و نباید دچار غرور شود، بلکه مدیریت خانه، با همسر است، اگر مردی فقیر باشد اما از همسری مورد اعتماد بهرهمند باشد، او غنی است. همسر بنده از خانواده مذهبی هستند و برادرشان یکی از روحانیون و مبلغان برجسته بودند، وقتی یک لیوان آب برای ایشان می برم، می گوید از شما خجالت میکشم که در این سن، آب به دستم می دهی.
تقدیم دو شهید در راه اسلام
داری ده فرزند، هفت پسر و سه دختر هستم که یکی از آنها در سنین نونهالی از دنیا رفت. فرزند بزرگم به نام سیدمرتضی، دارای هوش و استعداد سرشاری بود و تا کلاس ششم ابتدایی قدیم تحصیل کرد، اما در آن زمان به علت شرایط موجود و به سفارش آیت الله مرندی(ره) از ادامه تحصیل بازماند، با توجه به شرایط غیردینی تحصیل در آن دوران شش تن از علمای برجسته سفارش کرده بودند که فرزندان تنها تا ششم ابتدایی تحصیل کنند.
سید مرتضی بعد از دوران خدمت سربازی، قصد مهاجرت از ایران کرد و به کشور سوئد رفت، دیگر فرزندانم، سید رضی و سید جواد کارمند شرکت نفت هستند، سید حمید نیز در بیمارستان شهدای تبریز به طبابت می پردازد و جانباز 45 درصد است. تمامی فرزندانم در هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور داشتند، خود بنده نیز چند ماهی در جبهه بودم. یکی از دخترانم معلم است. دو فرزند دیگر بنام های سید علی که معلم بود و سید حسن، در جنگ تحمیلی به فیض شهادت نائل شدند.
مسلمانی ما ظاهری است
خداوند در سوره نازعات می فرمایند:" وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّه وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى* فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى" و اما كسی كه از موقعيت پروردگارش ترسيده و از هوای نفس جلوگيری كرده، بهشت جايگاه اوست.
ترس از خداوند علامتی دارد و علامت آن این است که انسان نفس خود را از کارهای خلاف پرهیز می دارد، اگر انسان به مقام خداوند نظر داشته باشد، دارای مقام و جایگاه خواهد شد. بشر اگر دنبال هوا و هوس باشد، از خود بیخود می شود. امروز باید به اوضاع کشورهایی مانند مصر، لیبی، سوریه، فلسطین گریه کنیم، خون افراد بیگناه به خاطر پست، مقام و ریاست به راحتی به زمین ریخته میشود، خون انسانهایی که مسلمان هستند و کلمه لااله الاالله را به زبان جاری می کنند.
مسلمانی ما ظاهری است، ای کاش ترسی که نسبت به دنیای خود داریم، نسبت به آخرت خود هم داشته باشیم، سعادت انسان به این است که وقتی چشم خود را به روی اموال این دنیا می بندد، دنیای زیباتری در قیامت داشته باشد.
به عنوان مثال، امروزه بیش از 600 نماز جمعه و بیش از هزاران نماز جماعت در این کشور اسلامی برپا می شود، اما مهم این است که اقامه نماز در تک تک ما تاثیرگذار باشد. یک فرد آمریکایی، غیبت از دیگران را ناپسند می داند، اما ما مسلمانان از آن لذت میبریم.
ابراز تاسف از وقایع اخیر مجلس
اخیرا نیز در مجلس شورای اسلامی در جلسات رأی اعتماد به وزرا، اتفاقات غیراخلاقی و خلاف اخلاق اسلامی رخ داد؛ این پرده دری است که سیاستمداران ما علیه یکدیگر موضع گرفته و عیبهای همدیگر را عیان میکنند، مسلمان باید عیب برادر مسلمان خود را بپوشاند. اینها امین مردم هستند و مردم باید به این افراد اعتماد داشته باشند. برخی نمایندگان شاید روزها و شب ها به دنبال عیب یابی از فرد مورد نظر بوده اند تا آنها را در مجلس به رخ بکشند. این افراد اقتصاد و امور کشور را بر عهده دارند و کشور اسلامی ایران دارای قدمت بسیاری است و علمای بزرگی در این نظام تربیت و به جامعه اسلامی معرفی شده اند و باید الگویی برای سایر کشورهای اسلامی باشد.
گفتگو : بیت اله احمدی