به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه، امروز سه شنبه 18 ذی قعده برابر است با سالروز رحلت عالم برجسته و روحانی وارسته محمدحسین کاشفالغطاء (۱۲۹۴ق نجف- ۱۳۷۳ق کرند کرمانشاه) که از مراجع تقلید شیعه و اصالتا اهل عراق بود.
مردی از خاندان علم و شرافت
ایشان از خاندان کاشف الغطاء است که از لحاظ نسب، به مالک اشتر نخعی بر میگردد و جد بزرگوار محمدحسین کاشفالغطاء شیخ جعفر کاشفالغطاء، (متوفی ۱۲۲۸) یکی از برجسته ترین عالمان این خاندان است.
پدر ارجمند ایشان، شیخ علی کاشفالغطاء (متوفی ۱۳۲۰) نیز از مراجع تقلید عراق بود.
این عالم ربانی در ده سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد و توانست با قوت و استعداد شگرف خویش ادبیات عرب، حساب، نجوم، فقه و اصول را فراگیرد و در حین تحصیل علوم حوزوی، در ادبیات عرب هم به غور و تکاپوی علمی پرداخته و در این طریق هم از زمره بزرگان شود.
سرودن شعر و نویسندگی در حوزه ادب و بیان شاعرانه نیز از جمله عرصههایی بود که ایشان با علاقه و ذوق خوبی که در این حوزه داشت، پی گرفت.
قلمزنی محققانه از اوان نوجوانی
در پانزده سالگی کتاب «العبقات العنبریة...» را درباره خاندان خویش به رشته تحریر درآورد.
از جمله اساتید ایشان میتوان به بزرگانی نظیر مصطفی تبریزی، میرزا محمدباقر اصطهباناتی، احمد شیرازی، علی محمد نجفآبادی، ملا علیاصغر مازندرانی، رضا همدانی، میرزا محمدتقی شیرازی و علامه حسین نوری (محدث نوری) اشاره کرد.
و نیز حضرات آیات سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی که از زمره اساتید درس خارج ایشان بودند.
این عالم فاضل، شرحی بر کتاب «العروة الوثقی» مرحوم سید محمدکاظم طباطبایی یزدی نوشت که نخستین شرح این کتاب محسوب میشود.
در کنار تحصیل علم، یکی از دغدغه های مهم و همیشگی این روحانی بزرگوار و عالم شریف کاشفالغطاء تربیت شاگردان قوی و جدی بوده است.
شاگردپروری دلسوز و پرتلاش
از جمله این شاگردان می توان به سید محسن حکیم، محمدجواد مغنیه و شهید قاضی طباطبایی اشاره نمود.
ایشان همچنین تولیت مدرسه علمیه «معتمد» را با پیشینه حدود صدسالهاش بر عهده داشت.
این مدرسه، دارای کتابخانهای بود که از زمره مراکز علمی پرجنب و جوش و بارونق عراق بود اما پس از چندی رو به خرابی رفت و از رونق افتاد که با تلاشهای کاشف الغطاء، بازسازی شد و رونق دوباره اش را به دست آورد.
کتابخانه مدرسه کاشفالغطاء از کتابخانههای بزرگ نجف بود که کتابهای خطی کمیابی در آن وجود داشت.
در تاریخ زندگی این عالم برجسته آمده است که، کاشفالغطاء هر روز به مدرسه میآمد و بیشتر دیدارهای سیاسی او و گفتگوهای علمیاش با نویسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت میگرفت. وی هماره در اندیشه حل مشکلات طلاب بود و دغدغه زندگی معیشت و آسودگی آنها برای مهیاشدن محیطی مناسب برای تحصیلشان، جزء دغدغه های مستمر و همیشگی ایشان بود.
در تاریخ آمده است که برخی از مقلدان سید محمدکاظم طباطبایی یزدی که پس از فوت او، از کاشفالغطاء تقلید میکردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند که رساله عملیه خود را چاپ کند.
از جمله آثار دیگر ایشان «شرح تبصرة المتعلمین» و «وجیزة الاحکام» است که در پی اصرار مقلدانش تحریر شد.
حاشیه بر «سفینة النجاة» ، حاشیه بر «مجمع الرسائل» که حاوی فتواهای مراجع تقلید مشهور است، «مناسک حج» و... از کتب فقهی وی و «سؤال و جواب» و «زاد المقلدین» پاسخ استفتائات مقلدان ایشان است که به عنوان آثاری ارزشمند و ماندگار از ایشان برجای مانده است.
عالمی اهل سفر و سلوک آفاقی
این عالم ربانی اهل سفر و گشت و گذار به مراکز علمی و دیدن نقاط مختلف منطقه بود و از آغاز جوانی، سفرهای زیادی میکرد و همین سفرها هم باعث شد تا ایشان از جوامع و محیطهای متفاوت آگاهی یابد و با شخصیتهای دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ارتباط فکری برقرار کند.
یکی از نتایج این سفرها برقراری گفتوگوی انتقادی میان این فاضل روحانی و شخصیتهای مختلف علمی بود که بعضا به همکاری های فکری و تلاشهای مشترک علمی منتهی میشد.
ایشان در سفر حج با دانشمندان اهلسنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فرا خواند. «نزهة السمر و نهزة السفر» سفرنامه حج اوست. در سوریه و لبنان، مسلمانان را با ترفندهای استعمارگران و راههای مبارزه با آنها آشنا کرد. با علمای شیعه و سنی سخن گفت. پرهیز از اختلاف و همکاری دانشمندان شیعه و سنی از سخنان اوست که با اندیشمندان در میان میگذاشت. وی در لبنان ازدواج کرد. پس از ماهها اقامت در لبنان که به گفتگو با دانشمندان برجسته شیعه، سنی و مسیحی، نقد مقالهها و فعالیتهای تبلیغی و علمی گذشت، به مصر رفت و به تدریس در «الازهر»، بزرگترین حوزه علمیه جهان اهل سنت پرداخت. او که نفوذ مسیحیت در مصر را احساس میکرد، با کشیشان درباره انجیل و مسیح (ع) سخن گفت و اسلام را به آنها معرفی کرد. «التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح» نوشته اوست که جلد اول آن در سال ۱۳۳۱ در «صیدا» چاپ شد.
منادی وحدت و معلم عطوفت و مهر
کاشفالغطاء به شدت بر وحدت میان امت اسلام تأکید داشت و می گفت:
«دارویی که همواره اصلاح را به ارمغان آورده و میآورد، اتفاق و وحدت و همدردی و ترک نزاع و طرد انگیزههای کینه و حسد است».
و اینکه «وحدت و اتحاد، با لفاظیهای میان تهی و سخنان بلیغ و رسا و... به دست نمیآید. ملاک اتحاد و حقیقت توحید در اینجا صفای نیت و اخلاص عمیق و جدیت و فعالیت است».
کاشف الغطاء اهل سیاست هم بود. در امور سیاسی دخالت می کرد و حق اظهار نظر را برای خود محفوظ و مسلم می دانست و نسبت به امور مختلف اطراف خود حساسیت داشت.
ایشان در پاسخ به آنانی که میپرسیدند دلیل دخالتش در سیاست چیست میگفت:
« اگر سیاست به معنای پند، راهنمایی، نهی از فساد، نصیحت و مبارزه با استعمار است، من اهل سیاستم. آری، من تا فرق سر غرق در سیاستم. چنین سیاستی از واجبات است. پدر، پدربزرگ، جد و تمام خاندان من، بیش از سیصد سال رهبری دینی جهان اسلام را بر عهده داشتند. در زیارت جامعه، درباره ائمه معصوم آمدهاست: «انتم ساسة العباد»؛ «شما سیاستمداران مردم هستید». سیاست ما سیاست پیامبر(ص) و امامان (علیهمالسلام) است.»
نواندیشی اصیل و فقیهی جسور
کاشف الغطا را باید روحانی نواندیشی دانست که با تسلط بر علوم مختلف و دانستن زوایای گونانگون امور و به مدد فکر روشن و زلالی که داشت، توانست با قدرت و جسارت در امور فقهی بابهای جدیدی از حرکت پیشروانه دینی را بگشاید.
ایشان در باب فقه در خصوص غناء و ابزارهای طربانگیز سخنان نو بیان کردهاند.
آثاری پرشمار؛ باقیات الصالحاتی عالمانه
از جمله تالیفات ایشان باید به کتاب الدعوة و الاسلام یا الدعوة الاسلامیة الی مذهب الامامیة المراجعات الریحانیة یا «النقود و الردود» یا «المطالعات و المراجعا الآیات البینات فی قمع البدع و الظلالات، التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح، الفردوس الاعلی، اصل الشیعة و اصولها ، الارض و التربة الحسینیة نبذة من السیاسیة الحسینیة، الحکمة و السیاسة ، المثل العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون ،محاورة الامام المصلح کاشفالغطاء مع السفرین البریطانی و الامیریکی، عین المیزان، نقد «ملوک العرب» نوشته امین ریحانی، مختارات من شعر الاغانی خطبة الاتحاد و الاقتصاد الخطب الاربع خطبة الباکستان، مبادی الایمان مقتل الحسین (ع) قضیه فلسطین الکبری فی خطب الامام الراحل محمدحسین کاشفالغطاء حاشیه بر تبصرة المتعلمین ، حاشیه بر العروة الوثقی، حواشی بر سفینه النجاة، نوشته احمد کاشفالغطاء و دیگر آثار و تألیفات ارجمند و گرانسنگ ایشان که بالغ بر هشتاد کتاب می شود اشاره نمود.
روحش شاد و خدایش بیامرزاد!