جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

آقای مطهری کفایه را گرفتند و عبارتی که در"ملاقی شبهه محصوره" هست را خواندند. آقای حجت به وجد آمدند و گفتند 10 تومان به ایشان بدهند. آن زمان 10 تومان زندگی یک طلبه را اداره می کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت الله سبحانی به خاطرات بعضاً ناگفته ای از استاد شهید مطهری از جمله درباره اولین مواجهه شهید مطهری با مرحوم استاد علامه طباطبایی، حضور در درس آیت الله حجت پرداخته اند که مشروح آن می آید.

ستون درس امام

من از سال 1325 تا 1332 در قم و در درس حضرت امام خدمت ایشان بودم. در آن دوره شهید مطهری ستون درس حضرت امام بود. کم اشکال می کرد، ولی وقتی اشکالی را مطرح می کرد در اکثر موارد حرف خود را به کرسی می نشاند.

حضور در درس آیت الله حجت

شهید مطهری در سال 1316 شمسی برابر با 1356 قمری از خراسان وارد قم شدند. سطوح را گذراندند. من مشایخ فقهی ایشان را به خوبی می شناسم. بخشی از درس های ایشان با آیت الله حجت بود. مدت مدیدی از محضر ایشان استفاده کردند. نقل است که در یکی از کلاس ها، آقای حجت به شاگردان گفتند هر کس عبارت کفایه را درست بخواند، جایزه ای به او می دهم. آقای مطهری کفایه را گرفتند و عبارتی که در "ملاقی شبهه محصوره" هست خواندند. جای ملاقی ملاقی گفتند و جای ملاقا ملاقا خواندند. آقای حجت بعد از خواندن ایشان به وجد آمدند و گفتند 10 تومان به ایشان بدهند. آن زمان 10 تومان زندگی یک طلبه را اداره می کرد. متأسفانه کسانی که زندگی شهید مطهری را نوشته اند، درس خواندن ایشان پیش آیت الله حجت را ننوشتند.

شرکت در درس محقق داماد و آیت الله العظمی بروجردی

برای اولین بار که مرحوم محقق داماد درس شان را شروع کردند دو شاگرد داشت که یکی از آنان آقای مطهری بود و سبب شدند که مرحوم داماد به عنوان مدرس خارج شروع به کار کند. مرحوم مطهری به علمیت آقای داماد معترف بود.

سومین استادش آیت الله العظمی بروجردی است. خاطرم هست که آیت الله بروجردی در مورد "اقل و اکثر" صحبت می کرد. وقتی از درس بیرون آمد به یکی از هم بحث هایش گفت: از سال 1320 این درس را می خوانیم، اما معلوم نیست این اقل و اکثر مجرای برائت هست یا نیست.

مرید امام بود

امام خمینی (ره) اسفار را جز یک بار که با استاد مطهری درس داشت، نگفت. استاد مطهری در اخلاق مرید امام بود و در همه کلاس های ایشان حاضر می شد. با این حال علی رغم این که امام پایه های فلسفی آقای مطهری را گذاشت، اما رشد شهید مطهری در فلسفه به وسیله علامه طباطبایی بود.

نحوه آشنایی با علامه طباطبایی

در سال 1330 معادل با 1370 قمری برای پرسیدن مسئله ای به منزل آقای طباطبایی رفتم. آن زمان منزل ایشان در محله یخچال قاضی بود. ایشان خانه ای اجاره ای داشتند که دو اتاقش رو به قبله بود. در یکی از اتاق ها که محل سکونت ایشان بود، کرسی گذاشته بودند و بعضی مهمان ها در آنجا پذیرایی می شدند. وارد اتاق شدم و بعد از نشستن زیر کرسی، شروع به طرح سوال هایم کردم. در این میان درب خانه زده شد و چند دقیقه بعد آیت الله مطهری به همراه مرحوم علامه کرباسیان وارد اتاق شدند.

آسید علی اصغر کرباسیان با آقای طباطبایی مرتبط بود و واسطه آشنایی آقای مطهری با علامه بود. یادم هست در این جلسه آقای مطهری مسئله تسلسل را مطرح کردند و گفتند؛ نه برهانی که در منظومه و غیر منظومه درباره ابطال تسلسل مطرح کرده است همه براهین ریاضی است و به درد مسائل محدودی می خورد؛ در حالی که این براهین به درد مسائل نامحدود نمی خورد. مرحوم آیت الله طباطبایی با آن حالتی که داشت و به چهره افراد نگاه نمی کرد، نگاهی به سقف کرد و نگاهی به کرسی کرد و گفت: ابطال تسلسل از این براهین نیست، برهان دیگری دارد. باید نسبت معلول را به علت بسنجیم. نسبت این دو، نسبت فقر است به غنا. به تمام معنا معلول وابسته به علت است. مرحوم مطهری این جواب را پسندید و کم کم با علامه طباطبایی مرتبط شد.

جلسات درس اصول فلسفه و روش رئالیسم

در همین سال ها بود که رساله های فلسفی توده ای ها در ایران باب شد. به خصوص رساله های تقی ارانی. بالاخره از طرف سفارت آامریکا کتابی به نام "نگهبانان سحر و افسون" منتشر شد که در آن روحانیون را متهم به نگهبانی از سحر و افسون کرده بود. نظر آمریکا این بود که کتاب به نام کمونیست ها منتشر شود تا خون مسلمانان ایران علیه کمونیست ها به جوش آید. علامه طباطبایی وارد این میدان شد. دوستانی که در تهران داشت به واسطه آنها کتاب های اینها را دریافت کرد. شش ماه وقت خود را صرف مطالعه کتاب ها کرد. سپس جلسه ای تشکیل داد که در آن آقایان بهشتی، مطهری، امینی، مرتضی جزایری، کرباسیان و ... بودند. جلسات پرباری برگزار شد و همین موجبات علاقه مندی بیشتر شهید مطهری به علامه طباطبایی را فراهم کرد.

مرحوم طباطبایی به من گفت؛ جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم را ترجمه کن. گفتم با این پاورقی ها که جنبه توضیحی دارد می توانم، اما متن اصلی کار بسیار دشواری است. خلاصه جلد اول اصول فلسفه را به زبان عربی ترجمه کردم که هم در نجف چاپ شده و هم در ایران چاپ شد. با این حال جلدهای بعدی را از من نخواستند و من هم خیلی پیگیر نشدم. ای کاش این کتاب ترجمه شود. نه ترجمه تحت اللفظی بلکه ترجمه اش باید آزاد باشد. مترجم باید در مفاهیم مسلط شود و سپس محتوا را با بیان خود بیاورد.

شرایط بد اقتصادی

شهید مطهری تا سال 1332 شمسی یا 1372 قمری در قم بودند. ازدواج کردند و خانه ای در کوچه نوربخش اجاره کردند. اجاره خانه ایشان 100 تومان بود، در حالی که شهریه آن زمان که مرحوم بروجردی به ما می داد، بیشتر از 75 تومان نبود. ایشان در شرایط سختی قرار گرفتند. گویا پیش از این، برادران شان مبلغی را می فرستادند، اما به دلایل مختلف این مبلغ هم به دست شان نمی رسید.

هجرت به تهران

آقای مطهری در چنین شرایطی آمدند پیش امام و از ایشان اجازه خواستند که به تهران بروند تا از طریق تدریس، هزینه های زندگی را تأمین کنند، به شرط آن که همچنان خدمتش را به اسلام و تشیع ادامه دهد، امام هم موافقت کرد. چندی بعد که خدمت امام رفتم فرمودند؛ وضع ما طوری شده است که فضلا از حوزه بیرون می روند. می گفتند کسانی که از حوزه بیرون رفته اند یا در سطح خودشان مانده اند یا پایین تر رفته اند. اما خروج آقای مطهری، استثنائا باعث پیشرفت شان شد؛ به گونه ای که اگر ایشان در قم بود این آثار را نمی داشت. آن زمان قم در یک مدار بسته بود.

منبع: پایگاه بنیاد علمی فرهنگی شهید مطهری http://www.motahari.ir

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha