شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024

چاره آن است که با حضور عالمانه و مصلحانه همه اهالی فن و به خصوص کارشناسان دینی و خبرگان سینمایی در این عرصه، ضمن پرداختن به معضلات اجتماعی،سینمای ایران از آسیبی که در این مرز باریک و لبه برنده، متوجه فیلم‌هایش است، در امان بماند.

 خبرگزاری حوزه/ مروری بر فیلمهای چند دهه اخیر سینمای ایران، به ویژه آنها که در حوزه مباحث اجتماعی و آسیب شناسی های فرهنگی تولید شده اند، گویای نکته قابل تأمل به لحاظ محتوای این آثار و نوع مواجهه‌ای که مخاطبان خاصه اقشار متدین و مذهبی تر جامعه با انها داشته و دارند است و آن این که این گروه از فیلم‌ها، همیشه در هاله‌ای از تردید و تردد میان آسیب شناسی مصلحانه و یا ترویج زندگی غربی و سبک و روش و منش انسان امروز جامعه منحط غرب بوده است.

این هاله که گرد مجموعه آثار سینمایی از این دست شکل گرفته، ماحصل چند ابهام در تعریف ماهیت این آثار و نیز وجه منشوری و قرائت های مختلف از یک اثر هنری است که چه بسا، با یک‌دیگر فاصله فاحش و بعدی هم داشته باشد.

به طور مثال فیلمی تولید می‌شود و اکران می‌گردد که دو گروه موافق و مخالف در دو موضع کاملا متفاوت پیرامونش شکل می گیرد.

گروه اول، فیلم را اثری آسیب شناسانه و مصلحانه می دانند که قصد دارد با تذکر و تلنگری به احاد مردم اجتماع، آن‌ها را نسبت به ماهیت و تبعات آن آسیب اجتماعی، آگاه سازد و به نوعی، وظیفه اصلاح گرانه خویش را به انجام رساند.

گروه دوم، کسانی هستند که این گونه فیلم‌ها را به دلیل تصاویر و دیالوگ‌ها و موقعیت‌هایی که در آنها به نمایش در می‌آید، به نوعی اشاعه دهنده فاسد و ناهنجاری می‌دانند که برخی از کاراکترهایش به نوعی بدان آلوده اند و همین تصویرگری‌ها گاه از مرز تنبه خارج شده و ماهیتی تبلیغی می یابد.

در واقع این گروه معتقدند این گونه آثار، آن نوع از تولیدات اجتماعی و به اصطلاح آسیب شناسی های فرهنگی را دستآویزی ساخته اند برای هدف و غایتی دیگر که همانا تبلیغ و ترویج نرم و غیرمستقیم همان نوع از سبک زندگی باشد که کاراکترهای به ظاهر منفی و منحرف فیلم از آن برخوردارند.

این موقعیت در طول سال‌های گذشته و به ویژه چند سال اخیر، بارها و بارها و به مناسبت اکران فیلم‌های مختلفی در گستره سینمای ایران رخ داده و تکرار شده است.

فیلمی به روی پرده رفته و صف‌بندی‌های بعدی روی نموده و مواضع شدید و موافقت و مخالفت‌های جدی و گاه حتی به تظاهرات خیابانی و بیانیه گروههای مرجع جامعه هم انجامیده.

سوال اینجاست که راه حل اصولی که هم ناشی از شناخت سینما باشد و هم ارزش‌های اجتماعی و احکام دینی را دربربگیرد در این موقعیتها چیست؟

به عبارت دیگر در چنین مصافی چه باید کرد؟

آیا می توان از سینماگر توقع داشت که مثلا برای نشان دادن آسیب های اعتیاد یا خیانت یا ... از دست‌آویز قراردادن آدمها و صحنه ها و تبعاتی که چنین معضلاتی به دنبال دارد صرف‌نظر کند، پس آن گاه این سوال پیش می آید که این خلأ را با چه چیزی و یا چگونه پر کند؟

متقابلا این سوال هم مطرح می شود که آیا صرف اقتضائات سینمایی و خاصیتهای هنر تصویر، این مجوز را به فیلم‌ساز می‌دهد که بی توجه به محدودیت‌های شرعی، عرفیات اجتماعی، مصالح عمومی و ارزشهای دینی، صرفا به اقتضاء درام و داستان و سینما، هر چیزی را به تصویر بکشد و هر دیالوگی را در فیلم خود بگنجاند؟

این مرز دقیق و باریک میان حرکت مصلحانه اجتماعی، اباحه گری و ترویج منکرات در هنری مثل سینما کجاست؟

اما یکی از فیلمهایی که در چنین موقعیتی و با چنان ویژگی هایی هم اکنون در سینماهای کشور در حال اکران است، فیلم سینمایی «به خاطر پونه» می‌باشد، که درباره زوجی به نام مجید و پونه است، این زوج زندگیشان به دلیل اختلافات فرهنگی دست خوش اتفاقاتی می‌شود.

این فیلم به لحاظ مضمون، محتوا، ساختار، نوع پیام و رویکردی که در بیان حرف‌هایش انتخاب کرده دقیقا همان شیوه و منشی را پیموده که طی دهه‌های اخیر و به خصوص چند سال گذشته تبدیل به پاشنه آشیل سینمای ایران شده است.

مرز باریک و تا حدودی ناپیدای میان فیلم آسیب شناسانه اجتماعی که اصلاح‌گری، توجه و تنبه دادن به جامعه را مطمح نظر دارد و فیلم اباحه‌گری که ترویج سبک زندگی غربی و لیبرالیسم جنسی و اشاعه فحشا را دنبال می کند.

این همان مرز ناپیدایی است که مطرح شدن دوپهلو و نه چندان روشن و راست آن در فیلم‌های این چند ساله باعث شده تا امواج سهمگین، اعتراضات جدی و هجوم آسایی را برای سینمای ایران در پی داشته باشد.

قصه از آن جا آغاز می شود که فیلم‌سازی تصمیم می گیرد در اثر سینمایی خود به موضوعاتی مثل خیانت، بی بند و باری، روابط نامشروع، اعتیاد و... بپردازد و استدلالش هم این است که برای اجرای درام و به تصویرکشیدن قصه لاجرم باید ویزگی این آدمها و مختصاتی از آنها را «سینما»یی کند.

از همین جاست که همه مسائل و شبهات و همان لبه برنده و مرز باریک میان تذکر مصلحانه و اشاعه منکرانه آغاز می شود.

این که فیلمی با به تصویر کشیدن چنین موقعیت‌هایش و با «نحوه» این تصویرگری به کدام سو می لغزد و به کدام سمت می رود.

سوال این جاست که آیا فهم این که رویکرد و پیام فیلم در این پاشنه آشیل چیست، مقدور است یا نه؟ و اگر هست تا چه حد از دقت و اگر نیست پس چاره چیست؟

اگر اصل بر برائت و مبنا بر نیت خیر آدم‌هاست پس تکلیف مخاطب و مدیران مسئول سینمایی با این موقعیتها چیست؟ چه باید کرد؟

در فیلم «به خاطر پونه» هم مثل اقران و امثالش و مثلا فیلم پرحاشیه و جنجالی اخیر یعنی «من مادر هستم» و ... با چنین موضوعی روبروییم.

اعتیاد مرد، شکش به همسر، رفتارهای دوپهلو و تردیدآمیز زن- مثلا در انتخاب مرد سرخانة مرد برای آموختن چیزی- اینها و دیگر نمونه مثالهای رفتاری و حرکات و سکناتی که در فیلم و از شخصیت‌هایش شاهدیم گویای همان نکته ای است که یادآوری کردیم.

مثلا در همین فیلم و خیلی از نمونه های دیگرش و حتی اثری مثل «رسوایی» یکی از نکاتی که همیشه در دام «درام» گرفتار می‌شود و مغفول می ماند و مشکل اخلاقی می آفریند این است که انسان بر مبنای روایات اسلامی و آموزه های اخلاق دینی، نباید خود را در موضع اتهام قرار دهد وگرنه برایش مشکل ساز می شود و نباید در برابر تبعاتش، دیگران را ملامت کند.

همان جمله معروف دینی که « اتقوا من مواضع التهم»!

«به خاطر پونه» هم در عین برخی یادآوری‌های شبه اصلاح‌گرانه، با چنین موقعیت‌های دوپهلو و شبهه ناک روبروست و معلوم نیست از روی محدودیت و ضرورت درام و یا چیز دیگری به این دام فروغلتیده و برای مخاطب و برداشت‌هایش از فیلم و نیز نوع قضاوتی که انسان مومن می تواند نسبت به آن داشته باشد، دچار مشکل می شود.

در برخی از صحنه‌ها و موقعیتهای فیلم، این مرز به کلی محو می‌شود و رنگ شبهه اباحه‌گری و ترویج سبک زندگی لاقیدانه، بیشتر و بیشتر می گردد.

مثلا؛ چرا زن این قدر اصرار دارد که معلم خانگی خود را مرد نامحرمی انتخاب کند؟!

ضرورت درام است؟!

 نیاز ساختار است؟!

یا قصد و غرض دیگری پشت آن مخفی یا هویداست؟!

البته نه وظیفه ما و نه در ید قدرت ماست که نیت خوانی کنیم، بناهم بر این نداریم؛ اما این سوال را می توانیم مطرح کنیم که اساسا مبنا و ضرورت اجرای چنین موقعیتی در فیلمی مثل «به خاطر پونه» چیست؟

آیا نمی توان در عین طرح سینماورزانه این مسائل و واردکردن تلنگرهای اجتماعی و تذکرهای تنبه آمیز به مخاطب، نسبت به این معضلات که کاری است آسیبب شناسانه، اصلاحگرانه و البته قابل دفاع ، جوری پرداخت سینمایی را اجرا کرد که شبهه ترویج فحشا و تهییج مخاطب و تزریق الگوهای فاسد زندگی لاقید در مخاطب آن هم مخاطب ایرانی مسلمان ایجاد نشود؟

«به خاطرپونه» موقعیت خوبی است برای طرح دوباره این موضوع به این امید که اهل نظر و خبرگان امر با تنقیح مناط و تبیین دقیق شرایط و الزامات موضوع، به این همه حاشیه و برندگی لبه تیز این مرزهای ناپیدا و تاریک و مبهم و شبهه ناک پایان دهند.

سینمایی که خانواده ها و جوانان و اقشار دیگر اجتماع ما بناست در آن هم لذت ببرند و هم یاد بگیرند و آگاه شوند و پیشرفت کنند آن هم به دست کسانی که به قول رهبر انقلاب «کلید پیشرفت جامعه در دست آنهاست» باید اینگونه نکات و مباحث را برای خود و مخاطبش حل کند وگرنه همین سیکل باطل و دور تسلسل آمیز اعتراض­ها، برداشت ها، قرائت های متضاد و دعواهای بعدش بازهم ادامه خواهد داشت و حق، باطل، مقصر، قاصر، مصلح و مفسد را در غبارآلودگی فضا به جان هم و به جان جامعه خواهد انداخت!

باشد که با حضور عالمانه و مصلحانه همه اهالی فن و به خصوص کارشناسان دینی و خبرگان سینمایی در این عرصه، با روشن شدن این مرزها و تبیین این جایگاه‌ها، سینمای ایران بتواند ضمن پرداختن به معضلات اجتماعی، از آسیبی که در این مرز باریک و لبه برنده، متوجه فیلم‌هایش که همانا فروغلتیدن در دام ترویج همان سبک زندگی که بناست نسبت به آن موضع داشته باشد و منتقدش باشد، است در امان بماند و وظیفه خطیر خویش را در راه احیای ارزش‌های فرهنگی و آگاهی رسانی اجتماعی و متنبه کردن جامعه نسبت به خطراتی که آن را تهدید می‌کند، به خوبی ایفا نماید.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha